معصومه میرابوطالبی

معصومه میرابوطالبی

پدیدآور
@mirabootalebi

34 دنبال شده

74 دنبال کننده

mesle1boom

یادداشت‌ها

نمایش همه

23

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

فعالیت‌ها

منتقد کوچک

1

داس مرگ؛ پژواک

6

چهل و یکم
          یک سالی می‌شود #چهل_و_یکم را در کتابخانه دارم
و مجال خواندنش پیش نمی‌آمد تا همین دو هفته قبل که رفتیم مشهد.
طبق عادت یک کتاب از کتابخانه بیرون کشیدم
تا همسفرم باشد و این بار قرعه به نام این دوست افتاد.
دومین شبی بود که تا سحر‌ در حرم می‌ماندم.
در رواق الله وردیخان نشسته بودم و تسبیح در دست می‌گرداندم که
یادم افتاد سراغش بروم. دو صفحه خوانده بودم که صدای بحث خادم
با زائری که چادر روی صورت کشیده و به خواب رفته بود حواسم را پرت کرد.
خادم می‌گفت بروید فلان رواق و 
تا صبح ساعت ۷ راحت بخوابید اما زن می‌گفت «کارت ملی ندارم!»
نتوانستم آن جا ادامه دهم و به سرم زد در
آن سرمای سحر در ایوان مقصوره بنشینم و بخوانمش!
فردایش شهادت حضرت زهرا بود و سینه زنی به راه.
چند دختر که انگار دوست بودند روی مرمرها نشسته بودند و
فرش را روی پا کشیده بودند. شنیده بودم ایوان
کف گرمایشی دارد اما کار آن‌ها برایم عجیب بود.
رو به روی آن‌ها نشستم و شروع کردم به خواندن!
صدای سینه زنی و صحبت‌های ریز ریز دختر‌ها در گوشم می‌پیچید اما
من چیزی نمی‌شنیدم حواسم پیش ادریس و میرعماد بود
وقتی سرمایی سوزنده‌تر از آن لحظه‌ی ما را در گوشه‌ای از همین #گوهرشاد
به جان خریده بودند.
وقتی به حوض نگاه می‌کردم یاد دانه‌های سرخ تسبیحی می‌افتادم که
ادریس درون آن می‌انداخت و برای گل‌ نسا اشک ریختم.
خلاصه که خواندن این کتاب برایم شیرین و به یادماندنی بود
برای همین هم خواستم جایی ثبتش کرده باشم.
        

8

قتل در قطار سریع السیر شرق
          می خواهید یک عصر تابستانی را به خواندن یک کتاب جنایی جذاب بگذرانید؟ قطعا کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق یکی از بهترین انتخاب هاست. چه طور ممکن است کتابی که سال 1934 نوشته شده است و حدود یک دهه دیگر صد ساله می شود، جزء بهترین آثار جنایی قرن باشد؟
کتاب "قتل در قطار سریع‌السیر شرق" نوشته آگاتا کریستی، یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین آثار نویسنده در سبک معمایی و جنایی است. این رمان در سال 1934 منتشر شد و در قالب یک داستان کارآگاهی پرتنش، به حل یک قتل اسرارآمیز در قطاری می‌پردازد. بستر وقایع تاریخی این داستان در اواخر دهه 1920 یا اوایل دهه 1930 میلادی قرار دارد، در دورانی که اروپا هنوز درگیر تبعات جنگ جهانی اول بود و تغییرات اجتماعی و سیاسی مهمی در حال وقوع بود.
پس از پایان جنگ جهانی اول در سال 1918، بسیاری از کشورهای اروپایی در بحران‌های اقتصادی و اجتماعی به سر می‌بردند. جنگ جهانی اول تأثیرات عمیقی بر جوامع مختلف داشت. در این دوران، بسیاری از مردم به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود بودند. در این زمان، حمل و نقل سریع و راحت مانند قطارهای سریع‌السیر، نمادی از پیشرفت تکنولوژیکی و رفاه بودند. در این داستان، قطار شرق سریع‌السیر به عنوان نمادی از دوران مدرن و سرعت در زندگی روزمره به کار می‌رود.
در این دوره، بسیاری از کشورها در حال بازسازی و تلاش برای برقراری روابط دیپلماتیک پس از جنگ بودند. این دوره، عصر برقراری روابط بین‌المللی جدید، به ویژه در اروپا و آسیا، بود. در داستان، شخصیت‌های مختلف با پیشینه‌های ملی و فرهنگی متفاوت از کشورهای مختلف در قطار حضور دارند، که این امر نشان‌دهنده تنوع جامعه بین‌المللی و روابط پیچیده میان کشورها است.
در دهه‌های 1920 و 1930، جهان در حال تغییرات عمده‌ای بود. در غرب، به ویژه در اروپا، انقلاب‌های اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در جریان بود. رمان‌های آگاتا کریستی به‌طور خاص بازتاب‌دهنده این تغییرات هستند، جایی که شخصیت‌های مختلف اغلب با چالش‌هایی در مورد هویت و طبقات اجتماعی خود مواجه می‌شوند. در قتل در قطار سریع‌السیر شرق، این تغییرات اجتماعی و فرهنگی را می‌توان در شخصیت‌های مختلف مشاهده کرد، از جمله تفاوت‌های طبقاتی، عقاید و تاریخچه‌های خانوادگی که در تعاملات شخصیت‌ها نقش دارند.
در داستان، اشاره‌ای به قطار سریع‌السیر که در آن قتل رخ می‌دهد، وجود دارد. قطارها در این دوران به عنوان یک وسیله حمل و نقل پیشرفته و سریع شناخته می‌شدند که نمادی از پیشرفت تکنولوژی بودند. در دوران پس از جنگ جهانی اول، حمل و نقل سریع و موثر نقش مهمی در دنیای مدرن ایفا می‌کرد و باعث تسهیل ارتباطات بین کشورها و مناطق مختلف می‌شد.
در مجموع، داستان قتل در قطار سریع‌السیر شرق نه تنها یک معما و داستان جنایی جذاب است، بلکه بستر تاریخی و فرهنگی آن به وضوح نشان‌دهنده تحولات اجتماعی، سیاسی و تکنولوژیکی دوران پس از جنگ جهانی اول است. ترکیب این زمینه‌ها با داستانی هیجان‌انگیز و شخصیت‌های پیچیده، این رمان را به یکی از آثار برجسته کریستی و یکی از بهترین داستان‌های کارآگاهی تاریخ تبدیل کرده است.
هرکول پوآرو در استانبول از طریق تلگرافی به لندن فراخوانده می شود. او سوار بر قطار سریع السیر شرق شده و عازم لندن می شود. در میان راه، طوفان حرکت قطار را مختل کرده و آن را متوقف می کند. در این شرایط پوآرو متوجه ناهمگونی جمع مسافران قطار می شود.
زنان و مردان بسیاری در سنین مختلف، از طبقات اجتماعی گوناگون در قطار حضور دارند. توجه پوآرو بیش از همه به ساموئل راچت جلب می‌ شود که یک تاجر ثروتمند آمریکایی است. راچت از پوآرو می‌ خواهد که به عنوان محافظ شخصی او استخدام شود، ولی پوآرو نمی‌ پذیرد. مدتی بعد قتلی اتفاق می‌ افتد. جسد راچت با دوازده ضربه چاقو در کوپه اش پیدا می شود.
پوآرو شروع به تحقیق درباره قتل می‌ کند. او متوجه می‌ شود که راچت به ماجرای آدم ربایی و قتل دیزی آرمسترانگ که در گذشته رخ داده ارتباط دارد. دیزی دختر خردسال آقا و خانم آرمسترانگ بوده که به وسیله گانگستری به نام کاستی ربوده شد. کاستی در ازای آزادی دیزی پول زیادی طلب کرد و والدین دیزی نیز پول را پرداخت کردند، اما پس از این کار جسد فرزند خود را تحویل گرفتند.
مادر دیزی که در آن زمان باردار بود کودک نارس و مرده ای بدنیا آورد و خود درگذشت و پدرش نیز خودکشی کرد. مرگ دیزی و والدینش زندگی بسیاری از دوستان و آشنایان این خانواده را تحت تاثیر قرار داد و آسیب‌ های زیادی به آنها وارد کرد. در حالی که کاستی جنایتکار از چنگ عدالت گریخت و ناپدید شد. پوآرو متوجه می شود که راچت همان کاستی بوده که هویت خود را تغییر داده و به عنوان یک تاجر فعالیت می‌ کرد. 
اگر قبلا کتاب را نخوانده باشید یا یکی از اقتباس های متعدد سینمایی اش را ندیده باشید، بعید است حدس درستی درباره قاتل داشته باشید. 
از این جا به بعد را به خودتان می سپارم اما نکته شگفت انگیزی در انتهای کتاب هست. یک رفتار غیر منتظره از پوراو که همیشه طرفدار قصاص قاتل است. این جا وجه مسیحی بودن پوارو و در واقع خانم آگاتا کریستی خودش را نشان می دهد. پوارو در فاصله میان کشف قاتل با دیدار پلیس، با انجیل خلوت می کند تا راهی پیدا کند.

        

32

بابا گوریو
          رمان «بابا گوریو» بدون شک رمان تروتمیزی است؛ آن‌قدر همه‌چیز در این داستان به‌اندازه و درست و سر جای خودش است که واقعاً به‌نظرم راست است که می‌گویند این رمان چکیده‌ی بالزاک از هر لحاظ است و اگر می‌خواهید فقط و فقط یک رمان از بالزاک بخوانید (که به‌نظرم البته اشتباه می‌کنید) حتماً بروید سراغ این کتاب. نثر بالزاک، سبک نوشتاری‌اش، قدرتش در شخصیت‌پردازی‌ و تسلطی که بر روان انسان و روابط پیچیده‌ی انسانی دارد به‌وضوح در این روایت مشخص است و احساس می‌کنم در مجموع این اثر بسیار پخته‌تر از «چرم ساغری» بود که قبل از این خواندم. از همان صفحات اول فضای سرد و محقرانه و خاکستری پانسیون خانم ووکر در یکی از محله‌های پاریس تا مغز استخوان آدم فرو می‌رود. دقیق یادم است که صفحات اول کتاب را وقتی داشتم می‌خواندم که کف آشپزخانه نشسته بودم و منتظر بودم کوکوهایم سرخ شوند و سردی فضای داستان را در تمام اعضای بدنم حس می‌کردم و واقعاً سردم شده بود انگار، بااینکه نزدیک گاز نشسته بودم. از این شیطنت آقای بالزاک و شاید هم بشود گفت هوشمندی‌اش هم خیلی خوشم می‌آمد که کلی شخصیت به ما معرفی کرد بدون آنکه خودش را ملزم بداند که برای هر کدام نقطه‌ی پایانی را در روایتش در نظر بگیرد. مثل خانم ووکر، آقای ووترن، ویکتورین و ... . و اتفاقاً آن شخصیت‌هایی را که انگار محور اصلی داستان بر مبنای آن‌ها پیش می‌رفت دیرتر به ما شناساند. من احساس می‌کنم این کار بالزاک در خدمت فضاسازی و کمک به ما در شناخت شخصیت‌های اصلی‌تر بود. مثلاً ووترن و ویکتورین بودند تا ما اوژن را عمیق‌تر بشناسیم. 
اما علاوه‌بر شخصیت‌پردازی و فضاسازی خیره‌کننده‌ی آقای بالزاک، همان‌طور که اشاره کردم تسلط عجیب و غریبش بر پیچیدگی‌های روان و روابط انسانی حقیقتاً حیرت‌برانگیز است. روابط میان مستأجران سرای ووکر، خانم ووکر با مستأجرانش، رابطه‌ی باباگوریو و دخترانش، دخترانش و همسران‌شان و معشوق‌‌هایشان، رابطه‌ی اوژن با خانواده‌اش و... همه و همه با چنان موشکافی و دقت‌نظری مورد بررسی قرار گرفته بود که انگار با تحلیلی روان‌شناختی از یک متخصص تمام‌عیار مواجه بودیم. به‌ویژه از اینکه بالزاک سراغ نوعی از رابطه رفته بود که شاید کمتر در موردش صحبت می‌شود: رابطه‌ی پدر و فرزندانش. آن هم رابطه‌ای مبتنی بر ایثاری عجیب و غریب. چون دست‌کم خود من با روابط این چنینی بیشتر در میان مادران و فرزندان‌شان مواجه شده‌ام. و نحوه‌ی روایت بالزاک به‌ شکلی بود که در عین همدلی با بابا گوریو می‌توانستیم به‌صورت انتقادی به رفتار و پدرانگی‌اش نگاه  و درک کنیم که اتفاقاً کجاها ایثارش به خطا رفته است و کجاها می‌توانیم علی‌رغم اینکه به دخترانش حق نمی‌دهیم درک کنیم که چرا این‌طور رفتار می‌کنند. 
در نهایت این کتاب به‌خوبی ما را با جامعه‌ی پاریس قرن نوزدهم آشنا می‌کند، با آن حال و هوایی که سالن‌های معروف پاریسی داشته‌اند و نقش پررنگی که انگار همیشه‌ی تاریخ داشتن «روابط و آشنابازی» در موفقیت آدم‌ها ایفا می‌کرده است. پایان کتاب نیز یکی از بی‌نظیرترین و تکان‌دهنده‌ترین پایان‌های بالزاکی بود به‌نظرم.
        

31

قلعه حیوانات

17