بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

محدثه

@mim_talebiz

9 دنبال شده

9 دنبال کننده

                      در کتاب‌ها،
در رویا زندگی می‌کنم.
فکر می‌کنم جای من اینجا نیست. 
                    

یادداشت‌ها

                باغ‌های معلق، روایت هفت زن سوری ساکن شهرهای نبل و الزهرا از چهارسال محاصره این دو شهر است.  ارزش این کتاب به‌خاطر روایت‌های دسته‌اول از کسانی است که محاصره، بمباران، گرسنگی و ترس را چهارسال تجربه کرده‌اند. هیچ‌کدام از راویان، نویسنده‌ی حرفه‌ای نیستند اما به واسطه‌ی تجربه‌ی زیسته‌ای که دارند روایت‌هایی خواندنی خلق کرده‌اند.

 من خودم را در نبل و الزهرا تصور کردم، میان بمباران، دود و آتش. در حمام، زیرزمین و کوه پنهان شدم، برای زنده ماندن. به روز آزادی فکر کردم، به روز‌هایی که هیچ بچه‌ای گرسنه، زخمی و ترسان نباشد، به روزهایی که همسرم نگهبان شهر نباشد و پسرم در صف محافظین‌. آرزو کردم همه‌ی اعضای خانواده سر سفره افطار و سحر کنار هم نشسته باشیم. من همراه زنان این کتاب برای آزادی نبل و الزهرا اشک ریختم. 
‌
من با خواندن این کتاب فکر کردم به روزهایی که دیگر غزه در محاصره نباشد، فلسطین آزاد باشد، مثل سوریه. به روزی که روایت هفت زن از فلسطین را بخوانم‌ و شاد از آزادی فلسطین اشک بریزم. 



#حلقه_کتاب‌خوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
#کتاب_باغ‌های_معلق
‌
‌
        
                 چند سال است که تلاش می‌کنم با قلم نادر ابراهیمی ارتباط بگیرم؛ اما هر کتابی را که شروع می‌کردم به نیمه نرسیده رها می‌کردم. زبان نوشته‌های نادر، زبان خاصی است. برای من ارتباط گرفتن با این زبان سخت بود. این‌بار مردی در تبعید ابدی رابا یک گروه خواندم. صفحه به صفحه را روز به روز خواندم تا روی دور افتادم‌. نیمه‌ی کتاب غرق شده بودم‌. غرق داستانی که با زبانی رسا  پرورده شده بود. نادر مفاهیم عمیق فلسفوی و عرفانی را خیلی ساده و روان در داستان آورده بود، انگار هم فلسفه می‌خواندی هم داستان. 

مردی در تبعید ابدی داستانی از زندگی ملاصدرای شیرازی است. نویسنده داستان را از دوره نوجوانی ملاصدرا در شیراز  شروع می‌کند و زمانی که ملاصدرا از تبعید رها می‌شود و به شیراز باز می‌گردد، به پایان می‌رساند. 

در این کتاب با روحیات و  تفکرات ملاصدرا آشنا می‌شویم و شرح کمی از وقایع دوران صفوی که هم‌عصر با ملاصدرا بوده را می‌خوانیم. 

 فارغ از زیبایی داستان زندگی ملاصدرا، مباحث عرفانی چنان عمیق و نورانی بودند که امکان ندارد نویسنده جز با درک کردن این مفاهیم توانسته‌باشد آن‌ها را به زیبایی تمام بیان کند.

‌#حلقه_کتابخوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش 🌱
#کتاب_مردی_در_تبعید_ابدی

 
‌
        
                روح خبیث خال‌دار وارد تن نویسنده شده، قلم به دست گرفته و داستان نوشته‌است.
خون‌خورده داستان مرگ پنج برادر در دهه شصت است. نویسنده اتفاقات و حوادث واقعی در دهه شصت را با خیال درآمیخته و یک داستان خلق کرده‌است.
تصویرسازی و فضا‌سازی قوی، شخصیت‌های نو (محسن مفتاح و شغلش)، (دو روح همراه با سیر داستان و ناظر به آن.) شروع داستان را جذاب و خواندنی کرده‌است. اما از میانه کتاب هر چه به آخر داستان نزدیک‌می‌شویم، کتاب ضعیف‌تر می‌شود‌. اتفاقات و حوادث پشت‌سر هم و درگیری با اطلاعات تاریخی زیاد کتاب را خسته کننده و گاهی مخاطب را گمراه می‌کند.

من دوست داشتم راوی داستان ارواح باشند اما یک فرشته آن هم با اشاره نویسنده، راوی بود. انتخاب نویسنده وجود دو روح در داستان بوده اما فایده وجود روح شاعر آزادی‌خواه چه بود؟ تنها همراهی با روح خبیث‌خال‌دار؟! سرگذشت روح‌ خبیث‌خال‌دار  در داستان پل‌ به گذشته و آوردن صلاح‌الدین در داستان با چه‌هدفی بوده؟! نویسنده از تاریخ برای پر کردن کاغذ استفاده کرده‌ است یا برای پیش‌بردن داستان، به نظرم اولی.


خواندن کتاب برای یادگرفتن و بررسی بعضی تکنیک‌ها و دیدن نوآوری‌ها خوب است اما محتوا و داستان  پر از رنج و سیاهی‌است، پر از مرگ، بدون امید.

#حلقه_کتاب‌خوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
#کتاب_خون_خورده
‌
        

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            باغ‌های معلق، روایت هفت زن سوری ساکن شهرهای نبل و الزهرا از چهارسال محاصره این دو شهر است.  ارزش این کتاب به‌خاطر روایت‌های دسته‌اول از کسانی است که محاصره، بمباران، گرسنگی و ترس را چهارسال تجربه کرده‌اند. هیچ‌کدام از راویان، نویسنده‌ی حرفه‌ای نیستند اما به واسطه‌ی تجربه‌ی زیسته‌ای که دارند روایت‌هایی خواندنی خلق کرده‌اند.

 من خودم را در نبل و الزهرا تصور کردم، میان بمباران، دود و آتش. در حمام، زیرزمین و کوه پنهان شدم، برای زنده ماندن. به روز آزادی فکر کردم، به روز‌هایی که هیچ بچه‌ای گرسنه، زخمی و ترسان نباشد، به روزهایی که همسرم نگهبان شهر نباشد و پسرم در صف محافظین‌. آرزو کردم همه‌ی اعضای خانواده سر سفره افطار و سحر کنار هم نشسته باشیم. من همراه زنان این کتاب برای آزادی نبل و الزهرا اشک ریختم. 
‌
من با خواندن این کتاب فکر کردم به روزهایی که دیگر غزه در محاصره نباشد، فلسطین آزاد باشد، مثل سوریه. به روزی که روایت هفت زن از فلسطین را بخوانم‌ و شاد از آزادی فلسطین اشک بریزم. 



#حلقه_کتاب‌خوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
#کتاب_باغ‌های_معلق
‌
‌
          
             چند سال است که تلاش می‌کنم با قلم نادر ابراهیمی ارتباط بگیرم؛ اما هر کتابی را که شروع می‌کردم به نیمه نرسیده رها می‌کردم. زبان نوشته‌های نادر، زبان خاصی است. برای من ارتباط گرفتن با این زبان سخت بود. این‌بار مردی در تبعید ابدی رابا یک گروه خواندم. صفحه به صفحه را روز به روز خواندم تا روی دور افتادم‌. نیمه‌ی کتاب غرق شده بودم‌. غرق داستانی که با زبانی رسا  پرورده شده بود. نادر مفاهیم عمیق فلسفوی و عرفانی را خیلی ساده و روان در داستان آورده بود، انگار هم فلسفه می‌خواندی هم داستان. 

مردی در تبعید ابدی داستانی از زندگی ملاصدرای شیرازی است. نویسنده داستان را از دوره نوجوانی ملاصدرا در شیراز  شروع می‌کند و زمانی که ملاصدرا از تبعید رها می‌شود و به شیراز باز می‌گردد، به پایان می‌رساند. 

در این کتاب با روحیات و  تفکرات ملاصدرا آشنا می‌شویم و شرح کمی از وقایع دوران صفوی که هم‌عصر با ملاصدرا بوده را می‌خوانیم. 

 فارغ از زیبایی داستان زندگی ملاصدرا، مباحث عرفانی چنان عمیق و نورانی بودند که امکان ندارد نویسنده جز با درک کردن این مفاهیم توانسته‌باشد آن‌ها را به زیبایی تمام بیان کند.

‌#حلقه_کتابخوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش 🌱
#کتاب_مردی_در_تبعید_ابدی

 
‌