مارون

مارون

مارون

بلقیس سلیمانی و 1 نفر دیگر
3.7
9 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

3

ناشر
چشمه
شابک
9786002297433
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1395/12/4

توضیحات

        
بلقیس سلیمانی از نویسندگان پرکار و پرمخاطب ادبیات ایران است. او که در رشته ی فلسفه تحصیل کرده، نخستین رمانش را پس از سالها نقدنویسی در مطبوعات و در سن چهل و دو سالگی منتشر کرد، رمان بازی آخر بانو که برای او جوایزی را نیز همراه داشت. بعد از آن تا امروز نیز این نویسنده آثاری مانند بازی عروس و داماد، من از گورانی ها می ترسم، سگ سالی، به هادس خوش آمدید، سال خرگوش و... را چاپ کرده که با توفیق هم روبه رو بوده اند. مارون، تاه ترین اثر این نویسنده، قصه ی یک شهر کوچک است در سالهای پرتب و تاب قبل و بعد انقلاب. آدم هایی از هر دست، از چپ های مبارز گرفته تا انقلابی های تازه نفس، از کاسبان خرده پا تا روستاییان کویری، از دختران پرشور تا پسران ایده آلیست. تنوع فراوان این آدم ها با ماجراهایی گره می خورد که پا در تاریخ و امر سیاسی روزگار نویسنده دارد و برای همین رمان دو چندان جذاب می شود. مارون در ادامه ی مسیر داستان نویسی بلقیس سلیمانی، از این جهان های تک افتاده می گوید که ناگهان سرنوشت شان تغییر می کند و جست و جوی مدامی که پیشانی نوشت برخی از این آدم هاست. سلیمانی ذهنی قصه گو دارد و زبانی پرکلمه و پرضرب آهنگ. مارون روایتی است از آدم ها در دل یک تاریخ متناقض.

      

لیست‌های مرتبط به مارون

یادداشت‌ها

        رمان خوبی بود هرچند نویسنده احتمالا به دلیل کمبود فضا، توجه زیادی به شخصیت پردازی شخصیتهای رمان ندارد. این رمان خیلی خوب نشان می‌دهد که انقلاب آنقدر بی‌رحم است که می‌تواند همه‌چیزت را بگیرد. از عشق دوران کودکی تا مادر و خانواده. می‌تواند تو را از اینجا رانده و از آنجا مانده کند.
خیلی خوب نشان می‌دهد که انقلاب ۵۷ و انقلابیونش برای خیلی از کارهایشان برنامه نداشتند و آنچه در گوشه‌ و کنار این مملکت اتفاق می‌افتاد، میل شخصی و شور انقلابیِ انقلابیون بود و همین باعث می‌شد مردم خیلی از کارهایشان را به "بچه‌بازی" تعبیر کنند. در مارون و گوران، برادر نخعی و صمد از این جنس آدمها بودند. در نقطه مقابل، فردی به نام "آقاکور" است که اگرچه نابیناست و شخصیت موجهی ندارد، اما بیش از همگان به نتایج انقلاب آگاه است و بارها با تعریض و کنایه‌هایش، اقدامات نادرست انقلابیون را گوشزد می‌کند.
به گمانم گودالی که در رمان حضور دارد، نمادی از انقلاب است که به تدریج همه را به کام مرگ می‌کشاند. چه "صمد" که مدافع انقلاب است، چه امثال زلیخا و آقاکور که دلبستگی به آن ندارند و حتی مخالف آن هستند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2