پیاده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
45
خواهم خواند
11
توضیحات
روزنامه ای می اندازد جلو در اتاق و مشغول پاک کردن سبزی می شود. تهران هر خوبی ای که داشته باشد، این بدی را دارد که خانه هایش تنگ و ترش اند و باغ و باغچه ندارند. یک وجب حیاط، دارند و یک قاب آسمان. هفته ی اول به کرامت گفت"جونُم نذرت، درسته ما خونه ی آن چنانی نداشتیم ولی حیاط جلو خونه مون به اندازه ی نصف این تهرون بود! ناشکری نمی کنم ها، ولی دل آدم تو این خونه می پوسه به شاهزاده ابوالقاسم." کرامت خندیده بود، دست زده بود به پک و پهلوی چربی گرفته ی انیس و گفته بود "عادت می کنی انیس خانم. یک سال که آب تهران بخوری، شیش دانگ می شی تهرونی."