دانه در تمنای جوانه

@Reverie

27 دنبال شده

27 دنبال کننده

                      دانه‌ای گرفتار در مسیر پخت، اما در تمنای جوانه زدن‌.
                    

یادداشت‌ها

                اول نقاط مثبت :
ترجمه‌ی واقعا خوبی داشت، خوندن و فهمیدنش برام راحت بود. مثل فیلم از جلوی چشمم می‌گذشت و روندی که در پیش گرفته بود جالب بود. (بجز آخراش که زیادم نتونستم تمرکز کنم رو مدل بیانش.)
مباحث مد نظرش رو جالب بیان می‌کرد، می‌تونم بگم توصیفات جدیدی دیدم که تو ذهنم بمونه و از خیلی از جملاتش هم خوشم اومد.
فصلای کوتاه داشت و آدم ترغیب میشد ادامه بده، حتی می‌شد توی یه روز خوندش.

اما سه و نیم میدم چون :
با توجه به اسم و جلدش من توقع دیگه‌ای از کتاب داشتم. احساس کردم اواخر کتاب، داستان از مسیری که تصور میکردم خارج شده که خب این میتونه نقطه مثبت هم باشه (که چیزی طبق پیش‌بینی ما پیش نره) ولی چون نتیجه‌گیری درستی به شخص من نداد، زیاد نتونستم با تهش ارتباط بگیرم.
این شاید سلیقه شخصی باشه ولی جوری که راوی داستان در نهایت خودشو از جنگ کشید بیرون و به قول خودش دوباره متولد شد، پسندم نبود... متاسفانه مسلمون خوبی نبود اصلا.🙄😂 
یه مسئله‌ای هم که شاید توی ذوق می‌زد، تکرار بیش از حد یه سری  چیزا توی متن بود. شخصا مشکلی باهاش نداشتم چون به نظرم به فضای روایت‌گری می‌خورد و حس و حالشو منتقل می کرد. ولی شاید بعضیا از این تاکید زیادی و تکرار جملات خوششون نیاد. (در حقیقت یه مسئله رو چندین بار و از چندین زاویه بسط می‌داد ولی من ازش بدم نیومد، کنجکاو بودم که این‌بار از چه ابعادی می‌خواد ببینه.)

در کل از خوندنش پشیمون نیستم. تجربه‌ی خوبی بود، اما باید اعتراف کنم انتظار دیگه‌ای ازش داشتم.


        
                سنم خیلی کمتر بود که این کتابو خریدم، اما نتونستم بخونمش و فکر می‌کردم الان که دیگه نوجوون نیستم چندان جذابیتی برام نداره.
اما اشتباه می‌کردم‌.
داستان زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میفته و راوی یه دختر دوازده ساله به اسم آنابله. اتفاقای شاید ساده اما زیادی میفته که نقطه شروع اون‌ها آشنایی با یه دختر اصلاح ناپذیر(به قول خودشون) به اسم بتی، و لج افتادنش با توبی، یه نظامی بازنشسته از جنگ جهانی اوله.
آنابل و البته خانواده‌ش، دوست دارن باور داشته باشه توبی اونقدرا که بقیه می‌گن ترسناک و عجیب نیست. حتی اگه حمل سه تا اسلحه، کت بلند سیاه، کلاه سیاه، حرف نزدن، موها و ریشای بلندش چیز دیگه‌ای درباره‌ش بگه.
اما حتی پدر و مادر خوش قلب آنابل هم نمی‌تونن وقتی دخترشون هدف عکاسی‌های وقت و بی‌وقت همچین مردیه نگرانش نشن.
وقتی یه اتفاق هولناک میفته و انگشت اتهام به طرف توبیه هم همینطور.
همه گیج شدن و باور کردن مردی که هیچ تلاشی برای تبرئه خودش نمی‌کنه سخته... اما آنابل مصمم‌تر از این حرفاست که اجازه بده قبل از فهمیدن حقیقت، پاسبان شهر توبی رو دستگیر کنه.
حتی اگه تصمیمش، باعث بشه یه شریکِ جرمِ دروغگو باشه.


و اما نقاط قوتی که به‌نظرم اومد :
با وجود اول شخص بودن روایت، داستان اصلا خسته کننده نبود و حداقل حوصله‌ی من (که اتفاقا زود خسته می‌شم) رو سر نبرد.
موقع شروع داستان تصور می‌کردم که زیاد از جنگ و بلایی که سر انسانا میاره صحبت شه، اما اینطور نبود. به نظرم اگه قرار بود نتیجه‌ای درباره‌ی جنگ بگیرم... خب، خودم باید با توجه به اقدامات شخصیتا انجامش می‌دادم. 
داستان اصلا اینجوری نبود که خودم بخوام دنبال یادگیری چیزی بگردم، فقط همراهش می‌شدم و وقتی به خودم میومدم که یه چیزی توی ذهنم نقش بسته بود.
لازم نبود با دقت و وسواس خودمو خسته کنم، هر چیزی که قرار بود دریافت کنم به لطف گیرایی قلم نویسنده (و البته زحمات مترجم و ویراستار عزیز) خود به خود انجام می‌شد.

اگه از نقاط ضعف هم بخوایم حرف بزنیم، صادقانه بگم، نمی‌تونم ساده و بعضاً قابل پیش‌بینی بودن وقایع رو ضعف داستان بدونم. شاید حتی برای سنین بالاتر از نوجوونی هم نقطه قوت باشه که بتونی در عین سادگی مخاطب رو با خودت همراه کنی.

معمولا نمی‌تونم یه کتاب رو به همه پیشنهاد بدم. این یکی هم یه تجربه‌ست که شاید بخواید انتخابش کنید و شاید هم نه. اما امیدوارم خوندن این یادداشت تونسته باشه توی تصمیم گیری کمکتون کنه.

پی نوشت : ۵ ستاره رو به این خاطر میدم که در سبک و موضوع خودش واقعا خوب عمل کرده بود و بعد از مدت‌ها بی اغراق از خوندن چیزی لذت بردم.
        
                احتمالا به هر کسی توصیه‌ش نکنم چون از اون کتاباست که باید با شخصیت اصلی همزادپنداری داشته باشی تا ازش لذت ببری. از توصیفات بیشتر از سیر داستان لذت بردم.
گیر کردن لحظه‌ای شخصیتا (خصوصا شخصیت اصلی) بین چند تا حس و تلاش برا پیدا کردن احساسات اصلی هم به نظرم کشمکش جذابی بود.
شخصیت اصلی ذات به شدت حساس و صادقانه‌ای داشت و حداقل اوایل داستان تقریبا هر چی توی ذهنش می‌گذشت رو می‌گفت. بنابراین می‌شد با احساسات لحظه‌ای _و حتی بی‌ثبات_ شخصیت همراه شد و  این شاید برای برخی خسته‌کننده باشه ولی من ازش خوشم اومد. البته وسط داستان یه پنهانکاری احساسی کوتاه وجود داشت که چون به ذات شخصیت نمی‌خورد خیلی هم موفق نبود.
شاید روند داستان نتونست به اون خوبی چیزی که می‌خواست رو منتقل کنه ولی احساس پایانش پارادوکسی از یه غم شاد بود که باعث شد فکر کنم شخصیت اصلی آخرش واقعا عاشق شده و اون هیجاناتی که در طول روایت از خودش نشون می‌داد بالاخره تو یه نقطه به ثبات رسیدن.
با تشکر از دوست عزیزم که این کتابو بهم هدیه داد :>♡
        

باشگاه‌ها

باشگاه کتابخوانی فلکسن

33 عضو

امیلی در نیومون

دورۀ فعال

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

جالبه که با چشم چرونی‌های فرمین مشکلی ندارم ‌پ‌ن:فرمِین شخصیت اصلی نیست، اما خیلی چیزاش شبیه شخصیه که می‌شناسم برای همین‌خیلی بهش دقت میکنم دنیلم که اب ندیده شناگره ماهریه😒 نمیشه با هر خانمی که می بینی نرد عشق ببازی پسر

            کلاریسا دالاوی در ماه ژوئن سال ۱۹۲۳، در لندن، و پس از اتمام جنگ، در خیابان قدم می‌زند، تاکسی‌ها را می‌بیند، ویترین‌ها را از نظر می‌گذراند، پیاده‌روها، پارک و... .
در این بین روایت‌گر، دانای کل است که هرچه در ذهن کلاریسا می‌گذرد و همچنین خاطرات او که ربط پیدا می‌کرد به آنچه در ذهنش می‌چرخید یا آنچه در خیابان می‌دید، را بیان می‌کند.
و از سپتیموس که در جنگ شرکت کرده، و حالا می‌تواند استدلال کند، حساب کند، اما نمی‌تواند احساس کند!
راوی می‌گوید از دیدار کلاریسا و پیتر والش که حالا پنجاه سال دارند و به یاد می‌آورند و حس می‌کنند در گذشته عاشق هم بودند. کلاریسا ازدواج کرده و دختر زیبایی به نام الیزابت دارد اما پیتر ازدواج نکرده و از هندوستان برگشته.
داستان در شب و مهمانی کلاریسا ادامه می‌یابد و تمام می‌شود.
همه‌چیز در ذهن و فکر شخصیت‌ها می‌گردد. شخصیت‌هایی که به هم وصل می‌شوند.
متن و تعریف رفتارهای انسان‌های اطراف خانم دالاوی و همچنین خود شخصیت اصلی، بسیار فکرشده و قابلِ‌تحسین است.
توصیف فضا و محیط عالی؛ پرش‌های راوی در ذهن و نگاه شخصیت‌ها و اتصال این پرش‌ها به‌هم، بسیار جذاب و استادانه است. 
          
هری پاتر و سنگ کیمیا (هری پاتر 1) الکاتراز در مقابل کتابداران شرورمومو

فانتزی‌های پیشنهادی یه فانتزی‌خون :)

20 کتاب

تو این لیست یه سری از بهترین فانتزی‌هایی رو که خوندم آوردم، که ان‌شاءالله با خوندن کتاب‌های بیشتر به روز میشه :) من خودم همهٔ این‌ها رو زبان اصلی خوندم (غیر از مومو که زبان اصلیش آلمانیه! و داستان بی‌پایان که در واقع ترجمهٔ انگلیسیش رو خوندم)، ولی اینجا نسخهٔ ترجمه‌شده رو گذاشتم. موارد ترجمه‌نشده رو هم آوردم، خدا رو چه دیدی! شاید یه روزی ترجمه شدن :) البته یه سری از ترجمه‌شده‌ها هم تا الان فقط نسخهٔ چاپیشون اومده، اونم با قیمت بسیار بالا! و با وجود اینکه خیلی دوستشون دارم جدا نمی‌تونم توصیه کنم مثلا ۶۰۰ تومن پول بدید برای خرید فلان کتاب! امیدوارم هر چه زودتر نسخهٔ الکترونیکی و یا ارزون‌تر این موارد هم موجود بشه.... در مورد چند جلدی‌ها هم فقط جلد اول رو آوردم، که شامل این موارده: هری پاتر (۷ جلد)، آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور (۶ جلد)، ناجیان: پولاددل (۳ جلد)، The First Girl Child (۲ جلد)، شب زمستانی (۳ جلد)، A River Enchanted (۲جلد)، مه‌زاد: آخرین امپراطوری (۳ جلد)، مه‌زاد: آلیاژ قانون (۴ جلد، این در واقع عصر دوم مه‌زاده و باید بعد از سه جلد عصر اول خونده بشه!)، The Golem and the Jinni (۲ جلد)، ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه (۳ جلد)، آرشیو استورم‌لایت: طریق شاهان (فعلا ۴ جلد). البته توجه کنید که یه سری از اینا رو تو ترجمه چند قسمت کردن! مثلا طریق شاهان خودش در واقع یه جلده که ترجمه‌ش تو دو سه قسمت چاپ شده، و من وقتی میگم ۴ جلد یعنی ۴ جلد اصلی! 🔅🔅🔅🔅🔅 ترتیب کتاب‌ها «تقریبا» از آسان به سخته 😄 یعنی اون آخرهای لیست با فانتزی‌های پیچیده‌تری طرفیم :) البته این رتبه‌بندی اونقدرم دقیق نیست، مخصوصا موارد نزدیک به هم اونقدرها تفاوتی با هم ندارن. ولی مثلا تفاوت بین اول فهرست تا آخرش زیاده. بنابراین، برای کسایی که تازه می‌خوان فانتزی رو شروع کنن شاید کتاب‌های آخر لیست انتخاب خوبی نباشه 🤔 🔅🔅🔅🔅🔅 نکتهٔ دیگه اینکه تو این فهرست اصولا مخاطب بزرگسال مد نظر بوده، ولی یه سری از کتاب‌ها برای کودک و نوجوان کم سن و سال هم مناسبه. اینا در واقع در اصل کتاب نوجوانن، ولی کتاب نوجوانی که به نظرم برای آدم بزرگسال هم می‌تونه جذاب باشه، خودم که اصولا خیلی ازشون لذت بردم :) مثلا هری پاتر، آلکاتراز، مومو و داستان بی‌پایان. با این حال، اگه بزرگسالی هستید که اصولا با کتاب‌های نوجوان حال نمی‌کنید، شاید این دسته از کتاب‌ها براتون مناسب نباشه! البته که به نظرم خیلی اشتباه می‌کنید 😂 بقیهٔ موارد هم اگه بحث سانسور رو در نظر بگیریم برای نوجوون‌های بزرگتر هم مناسبه، ولی اونایی که ممکنه یه سری حساسیت‌هایی روش باشه به طور خاص این موارد هستن (من اصولا نسخهٔ ترجمه‌شدهٔ بعضی‌ها رو ندیدم و چیزی که میگم بر اساس نسخهٔ زبان اصلیه): ❗The First Girl Child ❗خرس و شباهنگ: بیشتر به خاطر صحنه‌های جلدهای بعدی ❗A River Enchanted ❗A Study in Drowning ❗پیکارگسل ❗مه‌زاد (عصر اول): یه مقدار خشونتش شاید زیاد باشه و فضای تاریکی داره (همون دارک 😄)، ولی از نظر صحنه‌های جنسی کاملا تمیزه. ❗مه‌زاد (عصر دوم): باز از لحاظ صحنه‌های جنسی تمیزه، خشونتش هم بالا نیست، ولی یه شخصیت فرعی هم‌جنس‌گرا داره... پرداختش خیلی کمه ولی بالاخره هست... 🔅🔅🔅🔅🔅 به اینم دقت کنید که اینطور نیست که از نظرم همهٔ این کتاب‌ها با هم برابر باشن، بعضیا خوبن، بعضیا خیلی خوبن و بعضیا عااااااالی هستن :) ولی خب همه‌شون طوری هستن که اگه کسی بگه فانتزی خوب می‌خوام بهش میگم اینا رو بخون :)

            محمدحسن شهسواری در کتاب حرکت در مه، همراه با خواننده شروع به نوشتن یک رمان می‌کند. در واقع هر کاری که برای نوشتن یک رمان است را، جز نوشتن کامل آن،  روی یک سوژه با قابلیت رمان شدن، پیاده می‌کند. همین مثال منسجم است که این کتاب را میان کتب آموزشی متمایز می‌کند: احساس می‌کنید در یک کلاس مکتوب هستید. 
از دلایل دیگر علاقه‌ی من به این کتاب، تمرکز شهسواری بر شخصیت، یکی از ابعاد مهم داستان، است. تقریبا نیم بیشتر کتاب حول محور چگونکی پرداخت شخصیت، روابط افراد و ... بر اساس اصول روان‌شناسی است. نویسنده اگرچه کتب متعددی را برای درک بیشتر این موضوعات ارائه کرده اما در بخش ضمیمه‌ها، به حد کافی اطلاعات خلاصه‌ای شده‌ای از منابع مذکور داده که بتوان بدون خوانش آن منابع کتاب را درک و حتی شروع به نوشتن کرد، هرچند شهسواری تاکید بسیار بر خوانش آن منابع دارد. 
شاید خوانش کتاب، برای کسی که اصول مقدماتی داستان را بلد نیست کمی سخت باشد: با توجه به سابقه‌ی اطلاعاتی‌ام در حوزه داستان‌نویسی نمی‌توانم این را با اطمینان بگویم. اما با اطمینان می‌گویم که کتاب، بسیار شیرین و خوش‌خوان است، به ویژه بخش‌هایی که در مورد چگونگی ساخت شخصیت است، اطلاعاتی ارائه می‌کند که برای خواننده‌ی غیر نویسنده هم جذاب است و می‌تواند در خودشناسی و ارتباطات به او کمک کند. همین برای من، کتاب را به چیزی فراتر از یک کتاب آموزش رمان‌نویسی تبدیل کرد. کتابی که حتی ممکن است برای بررسی انسان‌ها از دیدگاه چند نظریه روان‌شناسی به آن مراجعه کنم.
این کتاب را به همه کسانی که سودای رمان نوشتن دارند و بی‌تجربه یا کم‌تجربه هستند، توصیه می‌کنم. هرچند به نظرم خوانش آن برای افراد باتجربه هم خالی از لطف نخواهد بود.
این کتاب توسط نشر چشمه چاپ شده است.
          
            اول از همه باید بگم متاسفم برای انتشارات نگاه که نسخه‌ی مجازی کتابشون بی‌شمار غلط نگارشی و ویراستاری داشت. (این نسخه رو در هر دو اپلیکیشن طاقچه و فیدیبو بررسی  کردم و غلط‌های نگارشی مشابه حاکی از این بود که ایراد از نسخه‌ی انتشارات هست و نه برنامه‌ها) و توصیه می‌کنم اگر قصد دارید ترجمه‌ی انتشارات نگاه رو بخونید -که بنظرم ترجمه‌ی سخت اما زیبایی بود- حداقل سراغ نسخه‌ی مجازیش نرید.

من قبل از شروع به خواندن اثر با ایده‌ی اصلی آن آشنا بودم که برام بسیار جذاب بود - اساسا با این دست از ایده‌های داستانی که یک حال و هوای غیررئالیستی و تراژیک دارند، مثل همین داستان یا مسخ یا دکتر جکیل و آقای هاید یا ... ارتباط خوبی برقرار می‌کنم- و به نوعی چالش اصلی من شکل روایت بود‌ که بسیار دلنشین بود اما نه خارق‌العاده.
در کنار شروع جذاب، شخصیت پردازی‌ها مناسب و ساختار داستانی چفت و بست دار، داستان‌ گهگاه خسته‌کننده و کش‌دار می‌نمایاند و فضاسازی‌ها غلیظ از جزئیات آدم را از فضای داستان خارج می‌کرد و در نقش سمسار فرو می‌برد. ریتم داستان در برخی نقاط افت داشت و در برخی نقاط به بالاترین حد خودش می‌رسید. (طبیعتا منظورم چینش نقاط عطف در ساختار داستان نیست که به صورت طبیعی، روی یک ضرب مشخص دارای اوج و فرود است و باید باشد. منظورم خارج شدن از این ضرب است‌).
ترجمه‌ی سخت اثر که مشخصا وام‌دارِ ادبیات سخت زبان اصلی بود، کمی فاصله با جهان داستان ایجاد می‌کرد و گاها دل را می‌زد که البته شاید بتوان گفت که این مورد ایراد نیست و زحمتی‌ است که باید برای لذت بردن از آثار کلاسیک به جان خرید.
و اما نکته‌ای که نظرم رو جلب و لذتم موقع خواندن اثر را دوچندان کرد، دیالوگ‌نویسی فوق‌العاده و بی‌نظیر شخصیت‌های داستان بود که واضحا از تسلط و تبحر اسکار وایلد در نمایشنامه‌دانی! و نمایشنامه‌نویسی نشات می‌گرفت.
به طور کلی "تصویر دوریان گری" جز بهترین آثار ادبی است که تا به حال مطالعه کردم و از آن دسته آثار که به هر کسی پیشنهاد می‌کنم.