جزئیات پست
107
(0/1000)
نظرات
خیلی لطف دارید آقا. چه خوب که اینها شما رو جری میکنه. کاش زورشون بیشتر بشه و هل آخر رو هم بده. من هم اول خیلی با وسواس مینوشتم. این آخری دیگه خیلی رها و تیکه-تیکه و بیسروته شد ولی چون اعصابم به هم ریخته بود گفتم زودتر بذارمش که یه کم سبک شم.
2
2
نکته رو کوتاه و بیروح خواندید روایت رو مخاطره ای برای بیان یک نکته و بعد سعدی رو ارج نهادید چون جای یک نکته ،نکات زندگی رو فشرده میکنه و ارائه میده و بعد شما بخاطر شیرینی این فشردگی همیشه به یاد سعدی و نکات ماندنیش هستین. راستش یکم گیج شدم ولی انگار نکته پست شما بی نکته بودن بودعه.. قلم جالبی دارین دلیل در جست و جو بودن یک نکته توی آثار توی وجود مخاطب خفته است انسان ها از بیمعنایی آنقدر متنفر اند که گاهی نکته را در پوچ گرایی و بی نکته بودن قرار میدهند . ارزیابی و در جستجو بودن حال این دیگر سلیقه ایست که کسی از آن نکته یا نکات خوشش بیاید یا نه یا شاید حتی به زمان و مکان مشخص
5
1
خیلی ممنون که خواندید و نظر دارید. خوشحالم کردید. روایت را مخاطرهای برای بیان نکته ندانستهام. روایت اگر تفصیلی باشد میتواند نکتهای را بیان کند. احساس میکنم یک جریانی در زمانهی ما وجود دارد که میخواهد صرفاً نکته به خوردمان بدهد. انگار کسی رازی را کشف کرده و عجله دارد جهانیان را خبر کند. بعد گروه دیگری هستند که همین حس را دارند ولی برای بیان نکتهشان روایتی هم ضمیمه میکنند. اما چون عجله دارند نمیتوانند به این روایت جان و توانی دهند. به نظر من نکتهی خاص نجاتبخشی وجود ندارد. مهم این است که سادهترین نکته را چطور بیان کنیم. در ادبیات دو راه پیش رو داریم؛ یا روایتی تفصیلی داشته باشیم و نکته را تا جایی که میشود بسط دهیم، یا نکته را بچلانیم و در زبانی فشرده جایش دهیم. رماننویسها راه اول را میروند. سعدی و اغلب چهرههای شاخص ادبیات گذشتهی ما راه دوم را. سعدی را یادآوری کردم تا بگویم امکانی که در دست داریم فقط مفصل کردن نیست، موجز کردن هم به همان اندازه کارآمد است.
1
مثال بزنم. اگر من بگویم نکتهای یافتهام و آن این است که؛ هر چیزی که به سرعت به دست بیاید، زمان زیادی باقی و پابرجا نمیماند. مطلب خاصی را کشف نکردهام. اگر بتوانم ۵۰۰ صفحه در این باره بنویسم شاید معرفتی را بتوانم ایجاد کنم، اگر بتوانم این عبارت را سر و شکلی دهم و ایجازی ایجاد کنم، باز هم شاید راهی به جایی برده باشم. سعدی این کار را کرده، گفته: هر چه زود برآید دیر نپاید. خاک مشرق شنیدهام که کنند به چهل سال کاسهای چینی صد، به روزی، کنند در مَردَشت لاجرم قیمتش همیبینی
2
پس یعنی شما با نکته مشکل ندارید، با جستار مشکل دارید و بدتون میاد؟ من هم اول از متنتون این رو برداشت کردم که از نکته بدتون میاد و جستار رو خوب میدونید که نکته رو در لفافه روایت پیچیده و گفته، ولی اخرش که از سعدی گفتید شک کردم @am.salarvand
0
سعدی به نظر من نکتهگو نیست. یعنی صرفاً نکته نگفته. زبانِ موجز آهنگینی برای خودش درست کرده که با نکتهگوییِ صرف خیلی متفاوت است. مشکل من بعضی از جستارهاست که نه روایت جانداری دارند، نه زبان موجز خاصی. انگار قصدشان صرفاً نقل نکته است. با این نکتهگویی صرف مشکل دارم. @z.ebad.s
1
😂شما هنوز دارین این کامنت رو ویرایش میکنین ، نمیدونم که صحت توجه شماست یا وسواس فکری @am.salarvand
0
کاری که سعدی کرده اینه که روایت طولانی رو که ممکنه توش به قول شما ایجاز و نقل های جذابی باشه و حتی شاید بخشیش شعر باشه در شعرش گنجونده که این کار فقط از دست خودش برمیاد همون طور که گفتم شما واقعا سعدی رو ارجمند میدونید که واقعا هم شایسته این موضوعه ولی شروع مطلبتون با این موضوع بود که از نکته بیزارید.. و از طرفی واژه ها جملاتی که در بند های قبلی بهشون اشاره کردین چندین بار تکرار شده .این ممکنه باعث شه که مخاطب اون بخش مهم سعدی رو از قلم بندازه پند گویی و نکته و گزیده گویی از ویژگی های سعدی نیست ، بلکه خود خود اشعار سعدیه خیلی خوب میشد اگه کامنتتون هم بخشی از پستتون میبود و توی پست تون بیشتر مطالب کاملا مرتبطی با سعدی بکار میبردین. ریپلایی که به کامنتم زدین خیلی مفید بود ممنون
1
2
خیلی خیلی ممنون از محبتتون. آره، بخش سعدی در پست خیلی کوتاه و ناقص و عجلهایه ...
0
سلام. عالی بود. به نظرم اونچیزی که لازم داریم بیان یه قصه در پسِ هر نکتهای هست که میتونه موجز یا مفصل باشه؛ یعنی نیاز به ساخت یه جهان داستانیه که درک مسأله رو برای مخاطب سادهتر کنه. به بیان دیگر یعنی نکتهها نیاز به پردازش دارن و این سخته. نویسنده خوب این پردازش رو انجام میده و در اختیار مخاطب قرار میده. و البته که از دیدگاه خودش این کارو به انجام میرسونه. هرچقدر این دیدگاه جهانشمولتر، داستان و نکته او هم پذیرفتنیتر.
1
1
ممنون که خواندید و نوشتید. شاید اصل ماجرا در روایت باشد، و نه در تفصیل. یادآوری مهمی بود.
1
ولی در عصری که ما هستیم، نکتهها در بعضی از موارد -و نه همیشه- میتوانند یاریرسان باشند. چرا که اگر بخواهیم به تفصیل همه چیز را دریابیم، امری محال است. اگرچه که تفصیل خوانی و تفصیلدانی هم در موضوعاتی لازم است.
1
خیلی پراکنده نوشتید آقای سالاروند به اصطلاح هم معلوم نبود مقصود شما از برخی مفردات چیست. مهمترینش لفظ نکته است که عبارتی است با قابلیت برداشتهای زیاد علاوه بر این حس میکنم در مورد ادبیات استقرائی و ناقص عمل کردید
1
1
والا چه بگویم؟ پراکنده که حتماً هست. ناقص و استقرائی بودنش هم جای چون و چرا ندارد. علاوه بر اینها، عجول هم هست و برای همین عبارات و اصطلاحاتش مبهماند. نکته که میگویم -در اوجش- چیزی شبیه جزوههای کنکوری را تصور میکنم. فرمی از نوشتار که قرار است تنها و تنها اطلاعرسان باشد. فرمی از نوشتار که بناست فقط محتوا را برساند. نقطهای را هدف بگیرد و بزند. خودش محکوم به غیاب است تنها برای حضور محتوا احضار شده. «نکته» یعنی پایانِ «چگونه گفتن» و تکیهی صرف بر «چه گفتن».
0
سید امیرحسین هاشمی
1402/08/11
4