بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شوالیه ناموجود

شوالیه ناموجود

شوالیه ناموجود

ایتالو کالوینو و 1 نفر دیگر
3.7
21 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

38

خواهم خواند

26

در پای حصار سرخ فام پاریس، ارتش فرانسه استقرار یافته بود. قرار بود شارلمانی از اصیل زادگان دلاور سان ببیند. آن ها درست از 3 ساعت پیش در هوای دم کرده و کمی ابری بعدازظهر 1 روز آغاز تابستان انتظار آمدن او را داشتند. افراد در زره های رزمی شان، انگار توی دیگی که روی آتش ملایمی گذاشته شده باشد، در حال پختن بودند.

لیست‌های مرتبط به شوالیه ناموجود

خانواده من و بقیه حیواناتخداحافظ گاری کوپرلیدی ال

سیاهه‌ی صدتایی رمان

100 کتاب

اولا صد تا بيش‌تر شد، گفتيم صد و ده تا بشود تيمنا و تبركا، آن هم نشد! مي‌توانيد خودتان تا صد و ده را پر كنيد. ثانيا براي بعضي از كتاب‌ها كه ترجمه‌هاي متعدد داشت، ترجمه‌ي به‌تر را -به انتخابِ خودم!- برگزيدم. ثالثا نه كسي با خواندنِ رمان بي‌دين مي‌شود، نه دين‌دار، اين هر دو، كارِ آخوند است! رابعا اين‌چنين سياهه‌اي را آن‌چنان كه پيش‌تر گفته‌ام، قديم‌ها ناصرزاده‌ي عزيز به ما -به دوستانم و نه به من!- پيش‌نهاد كرده بود، اما از آن‌جا كه سياهه‌ي وي را نيافتم، سياهه‌ي خود را نوشتم، كه يحتمل حذف و اضافاتي دارد. خامسا شايد بعضي از رمان‌هاي تازه منتشر شده مثلِ "سورِ بز" از دستم در رفته باشند، اما از آن‌طرفِ قضيه شايد بعضي از رمان‌هاي قديمي را نيز فراموش كرده باشم، مثلِ "هكلبري فين" يا "تام ساير". اين به آن در. سادسا در اين سياهه‌ي رمان، كتاب‌هايي وجود دارند كه اصالتا رمان نيستند، مثلِ "هفت روزِ آخر" رضا بايرامي. سابعا اگر پنج دقيقه‌ي ديگر به من وقت مي‌دادند، نامِ بيست رمانِ ديگر را اضافه مي‌كردم، و يحتمل نامِ ده كتاب را نيز حذف. اما به هر رو شما مي‌توانيد مطمئن باشيد كه از اين صد و اندي، دستِ كم پنجاه تا را بايد (حتا در دورانِ سپري‌شده‌ي بايدها و نبايدها!) بايد خواند... ثامناً -كه خيلي سخت است- همان هشتماً! بعضي از جاهاي خالي را كه بدجوري توي ذوق مي‌زد با توضيحاتي بي‌ربط پر كرده‌ام. ترتيب هم كاملا تصادفي است. تاسعاً اين قلم آن‌قدر از استعداد و فروتنيِ توامان برخوردار مي‌باشد كه كارهاي خودش را در اين سياهه نياورده باشد. منتقدانِ گرامي بي‌جهت دنبال‌شان نگردند!!! رضا امیرخانی، اردیبهشت 1397 *هشت‌تایش اینجا جا نشد: سنگ صبور (صادق چوبک)، بارون درخت نشین (ایتالو کالوینو)، سنگ‌اندازان غارِ کبود (داوود غفارزادگان)، روی ماه خداوند را ببوس (مصطفا مستور)، مرغان شاخسار طرب (کالین مک کالوی)، صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، مجمع الجزایر گولاک (الکساندر سولژنیتسین)، مسخ و درباره‌ی سمخ (کافکا و ناباکوف).

یادداشت‌های مرتبط به شوالیه ناموجود

رها

1401/02/29

            کتاب داستانی است از ماجراجویی های جذاب و خواندنی شوالیه ی زره پوشی که وجود نداشت!!  از نظر من کالوینو در این کتاب بیش از همه جنگ را به تمسخر می گیرد و به تعبیری آن را در نهایت نیمی قصابی  و نیمی پیش آمد های روزمره قلمداد میکند.کتاب زیبایی بود و کنایه هایی که در قسمت های مختلف داستان به کار رفته بود به جذابیت و ارزش کار افزوده  بود
***
احساسِ داشتن یک دشمن در پیش رو و یک دوست در کنار خود ، احساس گرم و لذت بخشی است 
***
هیچ صفحه ای ارزشمند نیست مگر اینکه وقتی برگردانده می شود،پشت آن زندگی در جریان باشد و به نحو جدا ناپذیری همه ی صفحه های کتاب را به هم 
پیوند دهد.قلم را همان لذتی به پرواز در می آورد که ما را به دویدن روی جاده ها وا می دارد.با پایان گرفتن یک فصل ،آدم نمیداند قلم چه ماجرای دیگری را می خواهد تعریف کند
***
اگر کسی وجود داشته باشد که باید به حالش دل سوزاند ، عاشقی است که هرگز طعم بوسه های معشوقه را نچشیده و به خاطر آن اه می کشد و هزاران بار ترحم انگیزتر از او ، عاشق بی نوایی است که فقط لحظاتی چند طعم این بوسه ها را چشیده و بعد برای همیشه از ان محروم مانده است