حدیث شطرنج و رساله سیسرو همراه با یادداشتی از توماس مان

حدیث شطرنج و رساله سیسرو همراه با یادداشتی از توماس مان

حدیث شطرنج و رساله سیسرو همراه با یادداشتی از توماس مان

اشتفان سوایگ و 1 نفر دیگر
3.9
31 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

56

خواهم خواند

24

شابک
9789644486647
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1395/5/26

توضیحات

        
با اشغال اتریش به دست هینلر در پیش درآمد جنگ دوم جهانی،گشتاپو یک وکیل برجسته اهل وین را دستگیر میکند،تا مگر با شکنجه او به دارایی موکلان اشرافی اش دست بیابد...
اشتفان سوایگ با حدیث شطرنج به نمونه ای از سرنوشت بسیاری روشنفکران تجسم میبخشد که خواستند،اما نتوانستند از سیطره فاشیسم بر اروپا،و سقوط ارزش های معنوی این قاره جلوگیری کنند.
سیسرو،گزارشی از زندگی این سخنور پر آوازه رم باستان است،اما همزمان مشحون از دنیای عاطفی خود سوایگ در سال های هجرت اجباریش.
هر دو متن از آخرین آثار این نویسنده جهان وطن اند که در زندگی ادبی خود می کوشید میانجی فرهنگی ملت ها باشد.

      

یادداشت‌ها

سامان

سامان

6 روز پیش

          کتاب از داستان بلند حدیث شطرنج و داستان کوتاه رساله سیسرو تشکیل شده که درسته که داستانها کاملا مجزا از هم و بدون ارتباط شخصیتی و زمانی نوشته شده اما از حیث موضوع میشه به یه شباهت هایی بینشون رسید. در داستان حدیث شطرنج که برای من به غایت خواندنی و جذاب بود، در یک سفر دریایی ما با شخصیتی به اسم چنتوویچ آشنا میشیم که قهرمان شطرنج دنیاست و در شطرنج بسیار ماهر و شکست ناپذیر.. اما چنتوویچ نه سواد داره و نه ادب.یک انسان تک بعدی که هر چه هنر داره در همین شطرنج هست و بس راوی داستان یک دست باهاش شطرنج بازی میکنه و مطابق انتظار شکست میخوره، در دست دوم فردی به راوی کمک می‌کنه و باعث میشه بازی به تساوی کشیده بشه.اون فرد، قهرمان داستان ما، دکتر بی است. در ادامه داستان روایت تلخ یاد گرفتن شطرنج توسط دکتر بی رو می‌خونیم. و بعد از اینکه متوجه می‌شیم دکتر بی چگونه شطرنج رو یاد گرفته شاهد تقابل مهم چنتوویچ و دکتر بی میشیم.
میشه چنتوویچ رو به نازی‌ها نسبت داد.از طرفی دکتر بی هم شخصیت تمام فرهیختگانی است که زیر چکمه های بی رحم جنگ، این شر مطلق در مسیر نابودی قرار می‌گیرند. نحوه آشنایی دکتر بی با شطرنج که یکی از نکات عطف و بسیار خواندنی داستان بود، در واقع بیانیه‌ایست علیه جنگ و هم‌چنین فاشیسم که نویسنده به نحو احسن اون رو روایت کرده. جایی در خلال بازی دوم چنتوویچ و دکتر بی، دکتر بی می‌گه: این مهره‌ها همه‌شان اینجا در خانه‌های غلطند... درسته بحث در مورد بازی است که دارن انجام میدند ولی فکر میکنم اشاره ای هم به پیوستن اتریش به آلمان داره که در نهایت منجر شد اشتفان سوایگ مجبور به ترک کشور بشه و سفر به چند کشور مختلف رو شروع کنه و در نهایت با همسرش خودکشی کنند....مطمئنم هر چه این داستان بیشتر در ذهنم ته نشین بشه، برداشت های بیشتری میتونم ازش داشته باشم.
در داستان کوتاه رساله سیسرو با زندگی سیسرو نخستین اومانیست امپراتوری جهانی رم  آشنا میشیم .داستانی که حکایت تنهایی و انزوا و سرنوشت تلخ فرزانگان رو داره.قربانیان مظلوم در تاریخ. داستان با این جمله تاثیر گذار به پایان میرسه که :

 هیچ‌کس- آخر خودکامگی حاکم است!- آری هیچ‌کس جرات اعتراض نمی‌کند. اما تنشی در قلب هر یک می‌دود و اینان، غمگین، سر را در پیش این نماد فاجعه آمیز جمهوری مصلوب، به زیر می‌گیرند.
        

0

          گفتار اندر معرفی کتاب
حدیث شطرنج و رساله‌ سیسرو، عنوان فارسی داستان «چس استوری» به قلم آقای دکتر «اشتفان تسوایگ» نویسنده، رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار اتریشی‌ست که در ایران توسط مترجمان مختلفی ترجمه شده است اما من این کتاب را با عنوان فوق‌الذکر با ترجمه‌ی آقای «محمود حدادی» و چاپ «انتشارات نیلوفر» مطالعه نمودم.
لازم به ذکر است بخش اول کتاب(صفحه۱۹ تا ۸۸) به داستان «چس استوری» پرداخته و بخش دوم کتاب یعنی «رساله سیسرو» (صفحه ۸۹ تا ۱۲۲) ربطی به داستان اصلی ندارد و متن آن مربوط به نوشته‌ی دیگری‌ از نویسنده است که گزارش زندگیِ «مارکوس تولیوس سیسرو»(سخنور کلاسیکِ رومی در قرن اول پیش از میلاد مسیح) است، که در سال‌های غمبار جنگ و غربت به قلم سوایگ نشسته و از همان شرایط تاریخی تاثیر گرفته است. به این ترتیب این رساله برای سوایگ به نوعی آینه‌ای از زندگیِ او در سال‌های آخر عمر است.
هیچوقت نفهمیدم که چرا در ایران ناشران اقدام به تغییر در محتوای اصلی می‌نمایند و عنوانی دلخواه و من‌درآوردی برای کتاب انتخاب می‌کنند.

گفتار اندر داستان کتاب
«میکرو چنتوویچ» یکی از دو شخصیت اصلی کتاب پس از مرگ پدرش توسطِ کشیشی به فرزندی پذیرفته می‌شود.
از ابتدای تعلیمِ میکرو چنتوویچ، کشیش متوجه می‌شود او از آموختن فنون گفتار و نوشتار عاجز است اما به شکلی که در داستان می‌خوانیم در اتفاقی جالب به استعداد او در بازی شطرنج پی می‌بریم و او روزی به قهرمان شطرنج جهان تبدیل می‌گردد.
داستان از جایی شروع می‌شود که او در کشتی که از امریکا به آرژانتین سفر می‌کرد حضور دارد و در طول سفر می‌پذیرد با شخصی در قبال دریافت وجه شطرنج بازی کند و طیبیعی‌ست که او را به راحتی شکست می‌دهد اما خصلت‌های قماربازِ بازنده باعث می‌شود که او را مجددا برای یک بازی دیگر دعوت کند و در حین بازی ناگهان شخصی عجیب وارد داستان می‌شود که به او کمک می‌کند تا از شکست فرار و مسابقه مساوی به پایان برسد.
«دکتر ب»، او شخصیت دوم کتاب است، وکیل برجسته‌ی اتریشی که روزی توسط گشتاپو دستگیر می‌شود تا با شکنجه‌ی او به دارایی موکلان اشرافی‌اش دست یابند و او شطرنج را در سلول زندان به شکلی که در کتاب می‌خوانیم آموخته اما تا بحال با کسی بازی نکرده است.
هیجان داستان وقتی چند برابر می‌شود که مسابقه‌ای بینِ میکرو چنتوویچ و دکتر بی ترتیب داده می‌شود و ... .

نقل‌قول نامه
"هر اندازه آدم به دور خود حصار بکشد، به همان میزان و از سوی دیگر به بیکرانگی نزدیک می‌شود."

"آسمان فقرا همه جا به همین رنگ است."

"شطرنج از این امتیاز عالی برخوردار است که با سحر نیروی تفکر بر یک صفحه‌ی محدود، حتی در سخت‌ترین کارکرد فکری هم ذهن را خسته نمی‌کند."

کارنامه

موضوع جذاب، قلم گیرا، توصیفات جذاب و پرداخت خوب نویسنده، همه و همه باعث شد که داستان خوب و جذابی از داستان شطرنج درآید و من حقیقتا از خواندنِ این داستان جذاب لذت بردم و ضمن اینکه برای این داستان نمره‌ی کامل در نظر می‌گیرم خواندن آن را نیز به تمام دوستانم پیشنهاد می‌کنم، اما همانطور که پیش‌تر در مورد قرار دادن داستان دیگری در کنار این داستان و تغییر عنوان کتاب به صورت من‌در‌آوردی توسط ناشر جهت سودجویی اشاره کردم به همراهِ استفاده از مترجمی که حتی قوانین اولیه شطرنج را نمی‌دانست(اینکه مهره سفید بازی را آغاز می‌کند نه سیاه) یک ستاره کسر و نهایتا چهارستاره برایش منظور می‌کنم.

بیست و پنجم خرداد یک‌هزار و چهارصد
        

0