بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

اگر شبی از شب های زمستان مسافری

اگر شبی از شب های زمستان مسافری

اگر شبی از شب های زمستان مسافری

ایتالو کالوینو و 1 نفر دیگر
3.3
19 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

35

لیست‌های مرتبط به اگر شبی از شب های زمستان مسافری

جین ایرغرور و تعصبصبحانه قهرمانان

پیشنهادهای کتاب‌فروشان هاروارد

100 کتاب

کتاب‌فروشی جای محشری است! هم به خاطر حضور کتاب‌ها و هم کتاب‌فروشان. کتاب‌فروشان [خوب]، اطلاعات کاملی در مورد کتاب‌ها دارند و کافیست سلیقه‌ی کتاب‌خوانی شما دستشان بیاید تا با پیشنهادهای معرکه‌شان غافلگیرتان کنند. یک کتاب‌فروش خوب می‌تواند شما را به کتاب محبوبِ بعدی‌تان معرفی کند و حتی بر مسیر کتاب‌خوانی شما تأثیر بگذارد. یکی از دلایل منحصربه‌فرد بودن تجربه‌ی خرید از کتاب‌فروشی، همین کتاب‌فروشان هستند. در همین راستا، کتاب‌فروشی هاروارد، اوایل دهه‌ی 2000 میلادی، در یک اقدام تحسین برانگیز پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشانش را جمع‌آوری و مرتب و نتیجه را در قالب یک لیست صدتایی منتشر کرده است. حالا افرادی هم که به صورت مجازی از این کتاب‌فروشی خرید می‌کنند، می‌توانند پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشان را ببینند تا تجربه‌ی خرید حضوری از کتاب‌فروشی برایشان تا حدی شبیه‌سازی شود. (به دلیل محدودیت صدتایی بهخوان صرفاً کتاب‌های اول مجموعه‌های ارباب حلقه‌ها، کمدی الهی، نیروی اهریمنی‌اش و نارنیا ضمیمه شده‌اند)

خانواده من و بقیه حیواناتخداحافظ گاری کوپرلیدی ال

سیاهه‌ی صدتایی رمان

100 کتاب

اولا صد تا بيش‌تر شد، گفتيم صد و ده تا بشود تيمنا و تبركا، آن هم نشد! مي‌توانيد خودتان تا صد و ده را پر كنيد. ثانيا براي بعضي از كتاب‌ها كه ترجمه‌هاي متعدد داشت، ترجمه‌ي به‌تر را -به انتخابِ خودم!- برگزيدم. ثالثا نه كسي با خواندنِ رمان بي‌دين مي‌شود، نه دين‌دار، اين هر دو، كارِ آخوند است! رابعا اين‌چنين سياهه‌اي را آن‌چنان كه پيش‌تر گفته‌ام، قديم‌ها ناصرزاده‌ي عزيز به ما -به دوستانم و نه به من!- پيش‌نهاد كرده بود، اما از آن‌جا كه سياهه‌ي وي را نيافتم، سياهه‌ي خود را نوشتم، كه يحتمل حذف و اضافاتي دارد. خامسا شايد بعضي از رمان‌هاي تازه منتشر شده مثلِ "سورِ بز" از دستم در رفته باشند، اما از آن‌طرفِ قضيه شايد بعضي از رمان‌هاي قديمي را نيز فراموش كرده باشم، مثلِ "هكلبري فين" يا "تام ساير". اين به آن در. سادسا در اين سياهه‌ي رمان، كتاب‌هايي وجود دارند كه اصالتا رمان نيستند، مثلِ "هفت روزِ آخر" رضا بايرامي. سابعا اگر پنج دقيقه‌ي ديگر به من وقت مي‌دادند، نامِ بيست رمانِ ديگر را اضافه مي‌كردم، و يحتمل نامِ ده كتاب را نيز حذف. اما به هر رو شما مي‌توانيد مطمئن باشيد كه از اين صد و اندي، دستِ كم پنجاه تا را بايد (حتا در دورانِ سپري‌شده‌ي بايدها و نبايدها!) بايد خواند... ثامناً -كه خيلي سخت است- همان هشتماً! بعضي از جاهاي خالي را كه بدجوري توي ذوق مي‌زد با توضيحاتي بي‌ربط پر كرده‌ام. ترتيب هم كاملا تصادفي است. تاسعاً اين قلم آن‌قدر از استعداد و فروتنيِ توامان برخوردار مي‌باشد كه كارهاي خودش را در اين سياهه نياورده باشد. منتقدانِ گرامي بي‌جهت دنبال‌شان نگردند!!! رضا امیرخانی، اردیبهشت 1397 *هشت‌تایش اینجا جا نشد: سنگ صبور (صادق چوبک)، بارون درخت نشین (ایتالو کالوینو)، سنگ‌اندازان غارِ کبود (داوود غفارزادگان)، روی ماه خداوند را ببوس (مصطفا مستور)، مرغان شاخسار طرب (کالین مک کالوی)، صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، مجمع الجزایر گولاک (الکساندر سولژنیتسین)، مسخ و درباره‌ی سمخ (کافکا و ناباکوف).

یادداشت‌های مرتبط به اگر شبی از شب های زمستان مسافری

            «اگر شبی از شب های زمستان مسافری»
چند کتاب را خوانده اید که نویسنده ی آن خواننده را از حالت ناخودآگاه و شنونده ی منفعل دربیاورد و آگاهانه او را در هنگام نوشتن شریک افکارش کند؟
من تابحال تنها داستایوفسکی «یاد داشت های زیرزمینی» را به چنین خصلتی می شناختم، اما«ایتالو کالوینو» هم بله!
پیش از هر چیز باید دانست که با یک رمان منسجم طرف نیستیم،حداقل داستان های این مجموعه به ظاهر ارتباطی با هم ندارند اما این نگاه نویسنده به این گنگی در ارتباط است که بسان نخ تسبیحی پیوندی از جنس تحلیل روایی به مخاطب می دهد.
برای فهم بهتر دریاچه ای را تصور کنید که سنگ هایی با فاصله ی کم از سطح آب بیرون زده اند و راهی را به افقی مه آلود هدایت می کنند،تعداد سنگ ها زیاد است و انتخاب جهتی خاص مشکل است،اما به هرحال به جایی تو را می خوانند. این وضعیت مخاطب در مواجه با این کتاب است.در چند موقعیت خود نویسنده هم به این نکته اشاره کرده است.
گاهی مرز بین یک اثر مزخرف وشاهکار خیلی بهم نزدیک می شود، این کتاب میان‌این دو مرز با زاویه‌دید خوانندگانش در سیلان است.
پ:لیلی گلستان از مترجمان معروف در عرصه ی فرهنگ است اما در این اثر، من انتخاب واژگان و برخی جملات را مغلق می یابم. نمی‌دانم به خاطر تزریق حس ابهام کتاب بوده و یا زبان مبدا چنین تصوری به او داده ولی به هر جهت این مساله در فراری دادن مخاطب عام از کتاب(وحتی بسیاری از مخاطبان خاص) نقش عمده ای را ایفا می کند.