بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سلوک

سلوک

سلوک

3.7
43 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

85

خواهم خواند

49

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

اما... دوستان عزیز، با تواضع تمام بگویم ادبیات که از چشم و جان خواننده به نظر دلنشین و زندگی بخش می آید، در جاری شدنش از جان و دست نویسنده، بسی که جان فرسا و هلاکت بار است. دست کم در تجربه شخصی می توانم بگویم آن چه مرا از پای درمی آورد، ناممکن بودن نوشتن است. وقتی به ناچار شروع می کنم به نوشتن، چنان است که گویی به دوزخی وارد می شوم، شاید به امید آن که بهشت واری برآورم. اما غالبا درون دهلیزهای آن درمی مانم. و چون سرانجام از آن دهلیزها می گذرم با صرف سال های عمر، از پس چندی که برمی گردم و به حاصل کارم می نگرم ـ حقیقت این است که غالبا احساسی ناخوشایند دارم. پس گاهی به صرافت می افتم که دورش بریزم یا که بسوزانمش. اما عمری که در پای آن ریخته ام چه می شود؟ بنابراین با بی رحمی به جراحی و تراشیدن و ساییدن همان چه می پردازم که در لحظات نوشتن شوقی جان سوز به آن همه داشته ام. و این جرح و تعدیل بیشتر نابودم می کند. نمونه اش همین کاری که در دست دارم که در مسیر تراش و سایش ها از بیش از هفت نام گذر کرد تا سرانجام در سلوک قرار بیافت.

لیست‌های مرتبط به سلوک

پست‌های مرتبط به سلوک

یادداشت‌های مرتبط به سلوک

Elahe

1400/08/28

            این رمان با وجود نسبتا کوتاه بودنش، از جمله زیباترین کتاب¬های آقای محمود دولت آبادی به¬شمار می¬آید. 
سلوک روایت عاشقانه رابطه میان قیس و معشوقه او است. داستان به شیوه¬ای گم و مرموز آغاز می¬شود، جایی که قیس در خیابان و بر روی نیمکت فردی را می¬بیند بسیار شبیه به خود. 
قیس که اختلاف سنی نسبتا زیادی با معشوقه¬اش دارد و مدت¬هاست که این رابطه پابرجاست. گفتگوها و نحوه بیان احساسات میان این دو نفر بسیار دلنشین و خواندنی است. خواننده حس میکند که سخن از عمق جان برمی-آید. 
با وجود آن که رمان از زبان قیس نقل میشود، بدیهی است که باید شرایط را از دید معشوقه او نیز دید. جناب دولت آبادی این کار را به وسیله روایت شرایط خانوادگی معشوقه¬ او بیان می¬کند تا خواننده مسلط بر داستان باشد. 
اکنون که ده سال از رابطه میان این دو میگذرد و معشوقه در آستانه سی سالگی خود است، دیگر تنها بیان حس کافی نیست. او نیاز به اطمینان و آینده دارد. اتفاقاتی که در خانه او می¬افتد و روایت برخورد و صحبت¬های تک تک افراد خانواده او، از پدر گرفته تا خواهرها، نشان از تحت فشار بودن او دارد. که نمایشگر آن است که زندگی فراتر از احساسات پیش می¬رود. 
حال قیس میانه همه چیز قرار گرفته است و غمی که بر دوشش سنگینی میکند جان فرساست. 
نثر رمان را نه میتوان در دسته ساده قرار داد و نه سخت. کلمات و مفاهیم واضح و صریح هستند اما نحوه بیان پیچیدگی خاص نثر جناب دولت آبادی را دارد. 
از لحاظ زیبایی عبارات، کتاب بسیار بسیار عمیق و دلنشینی است و در عین حال دردناک.
خواننده اگر خودش را  به¬جای هر شخصیتی قرار دهد، به او حق¬هایی خواهد داد و این بیچارگی انسان¬ها دردناک است. 
این کتاب و داستان تا حدودی شبیه به کتاب¬ شب¬های روشن داستایفسکی و یا تقریبا کتاب¬های دیگر جناب دولت آبادی است. 
اگر به نثر و شیوه بیان آقای دولت آبادی علاقمند هستید، در اینصورت این کتاب یکی از بهترین گزینه¬ها برای شما  خواهد بود.
          
            در ابتدا باید از خودم تشکر کنم و به خودم تبریک بگم که این کتاب رو به پایان رسوندم.
در ادامه باید بگم که این کتاب نثر خاصی داره که شاید مورد پسند همه نباشه؛ از جمله بنده.
داستان مردی روایت میشه به اسم قیس که بی‌ارتباط با قیس عامری نیست از باب عشق. 
بیشتر کتاب تک گویی درونیه (پروهم‌ترین بخش) که نثرش نسبت به بقیۀ کتاب سخت‌خوان‌تره. 
یه‌جورایی مثل کابوس می‌مونه این کتاب؛ با توجه به تصویرسازی و فضایی که داره. یه جاهایی اشاره‌هایی به شخصیت‌های ساختۀ صادق هدایت داره (در کتاب بوف کور). دور از ذهن نیست که اشارات دیگری هم به شخصیت‌های دیگری از نویسندگان دیگر داشته باشه که من متوجهش نشدم.
این فضای تاریک و عناصر تکرار شونده و وهم و ... شاید اگر به قلم هدایت بود من الان به به و چه چه هم می‌کردم اما، اینجا و با این قلم، چیزی نبود که بپسندمش.
سرسری به دوتا نقد هم نگاه کردم ولی اون چیزی که قابل دیدن و بیان بود همینه که شما باید علاقه‌مند به سبک و نثر این نویسنده باشید تا بخواید بیشتر و بیشتر روش عمیق شید و ازش سر در بیارید و لذت ببرید‌. من فقط خوندمش که تموم شه. همین.
          
            سلوک، بی تردید شاهکار محمود دولت آبادیه؛ داستانی با زبان فارسی استوار و درست که شاید مهم ترین ویژگیش وجود سه زاویه ی دید و جریان سیال ذهن باشه. البته که همین ویژگی ها باعث میشه نسبت به خیلی از رمان ها سخت خوان بشه و در عین حال، همین ویژگی هاست که جذابش کرده. 
داستان از جایی آغاز میشه که قیس پیرمردی رو میبینه که دست نوشته هاش رو روی نیمکتی جا می گذاره و بعد، متوجه میشه که این پیرمرد در واقع خودِ دیگر قیسه؛ اولین شوک که باعث میشه خواننده پای داستان میخکوب بشه.
در ادامه داستان عشقی به سرانجام نرسیده میان قیس و نیلوفر روایت میشه که بخشیش از دید قیس، بخشی از دید دانای کل و بخش دیگه از دست نوشته های پیرمرده. 
قیس مردیه که اگر چه عاشقه اما تلاشی برای ازدواج و رسمی کردن این عشق نمی کنه و نیلوفر پس از ده سال می فهمه که به پای چنین مردی ماندن حرام کردن زندگیشه. اما قیس، عشق رو می خواد (و نه معشوق رو!) و بیشتر ماجراهای داستان هم گرد همین موضوع و واکنش قیس به از دست دادن عشق می چرخه. 
پایان بندی داستان به نظرم فوق العاده بود. همونقدر که شروع جذابی داشت، پایانش هم جذاب بود و داستان در هیچ لحظه ای از تب و تاب نیافتاد. این چرخه ی قیس های پیر و جوان که مدام تکرار میشه ایده ی فوق العاده ای بود برای تمام کردن روایتی سیال ذهن.

پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخوانید اما با حوصله و صبر. مزه مزه ش کنید تا ازش لذت ببرید.
          
            رمان #سلوک، داستانی بلند از محمود دولت‌آبادی است که نگارش آن ۴ سال (از سال ۷۷ تا ۸۱) طول کشید. محمود دولت‌آبادی، نویسنده شاهکارهایی همچون «#کلیدر» و «#زوال_کلنل» این‌بار با لحنی کمی قوام‌یافته‌ و منسجم‌تر از گذشته دست به نوشتن روایتی عاشقانه زده است. این داستان عاشقانه که زمینه فرهنگی شرقی را در خود دارد، روایت عشقی بین «قیس» و «مهتاب» با ۱۷ سال اختلاف سنی را بیان می‌کند.

🔹قیس که نامش یادآور «قیس ملوح» یا همان مجنون ِ لیلی است، دلباخته دختری به نام مهتاب می‌شود که ۱۷ سال از او کوچک‌تر است. این عشق که آتشش مهتاب را  هم گرفتار خود کرده است، حسادت بسیاری از جمله خواهران مهتاب را برمی‌انگیزاند. قیس به عنوان نمادی از مرد شرقی با افکار سنتی و البته گرفتار به نوعی خودشیفتگی، به خاطر عشق دیوانه‌واری که به او دارد، مهتاب(که در داستان اسامی مختلفی دارد ) را مایملک خود می‌داند و هیچ تغییر اراده‌ای از سمت او را تعریف شده نمی‌داند.

🔹دولت آبادی در این کتاب از شیوه #سیال_ذهن استفاده کرده و به همین دلیل ممکن است خواندن کتاب برای افرادی که علاقمند به داستان های خطی و ماجرامحور هستند کمی دشوار و مبهم به نظر آید.

🔻اگر با قلم #دولت_آبادی آشنایی داشته باشید حتماً می‌دانید که نثر کتابهای او کمی سخت خوان و پر از استعاره و دارای توضیحات بصری مفصل است و اگر احیاناً شما جزو آن دسته از افرادی هستید که برعکس نثری بی‌تکلّف و ساده‌تر_نظیر آنچه #احمد_محمود مینویسد_  را میپسندید، قطعاً نمیتوانید با قلم دولت آبادی ارتباط برقرار کنید.

🔻پیشنهاد میکنم اگر تا به حال کتابی از دولت آبادی مطالعه نکردید ،به هیچ وجه سمت این کتاب نروید. به نظر من برای آشنایی با قلم دولت آبادی بهتر است با کتاب #جای_خالی_سلوچ شروع کنید .

🖇️من از این نویسنده کلیدر، جای خالی سلوچ، #عبور_از_خود، سلوک، اسبها اسبها از کنار یکدیگر رو خوندم که به شدت شیفته کلیدر و جای خالی سلوچ هستم.