امیلی و جست وجو
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
102
خواهم خواند
56
توضیحات
امیلی می داند که قرار است نویسنده ی بزرگی شود.همین طور می داند که قرار است او و عشق کودکی اش،تدی کنت با هم از پس همه ی موانع بر آیند.اما تدی وقتی برای رسیدن به هدفش در مسیر هنر،دیارش را ترک می کند و به مدرسه هنر مونترال می پیوندد دنیای امیلی از هم می پاشد . رفتن تدی باعث می شود امیلی راضی به ازدواج با مردی شود که عاشقش نیست... تا بتواند خاطره ی تدی را در ذهنش محو کند.درون امیلی د رجست و جوی چیزی ست که او را به نویسنده شدن نزدیک کند.
یادداشتها
1403/1/8
5
1403/5/8
7
1401/1/11
امیلی عزیزم دیروز داستان زندگی ات را به پایان رساندم و از دیروز تا به الان احساس پوچی میکنم. ای کاش هیچوقت از زندگی ام نمیرفتی. فکر خواندن کتاب های دیگر مرا به بغض وا میدارد. ای کاش میتوانستی جوابم را بدهی. مطمئنم کنار تدی کنت زندگی زیبایی میسازی و او مثل همیشه نوشته هایت را محشر ترین نوشته های زمین میداند. ای کاش تمام عشق ها به این زیبایی بودند راستی دین به خانه ی تان سر زد؟ مطمئنم تدی آنقدر حسود نیست که از بودنش استقبال نکند. امیلی قشنگم خیلی وقت است که جرقه به ذهنم نمیرسد.اما نیاز دارم جرقه برای من هم بیاید. ای کاش من هم مانند تو هنگام ناامیدی ها میتوانستم کمی ادامه دهم. توهم مانند من احساس تنهایی میکردی خیلی خوشحالم که برایت گذشت و دوستانت برگشتند اما امیدوارم برای من مانند تو چند سال طول نکشد. و همچنین خیلی خوشحالم که هنگام تنهایی به پیشرفت دیگران حسادت نمیورزیدی و خودت را با دیگران مقایسه نمیکردی. ستاره، امروز من به طبیعت رفتم و اجازه دادم خورشید مهربان دستم را به آرامی نوازش کند. داشتم به خانه برمیگشتم که ناگهان صدای خانم باد را در میان برگ های زرد درختان شنیدم. ستاره باورت میشود من و تو با اختلاف صد سال متولد شدیم اما هنوز خانم باد اینجاست. یادم نبود سلامت را به او برسانم اما قول میدهم بار دیگر که میان بوته ها و یا میان شاخه وزید سلام گرمت را به او برسانم. امیلی قشنگم بنظرت پری واقعا عاشق ایلزه بوده؟ ای کاش میتوانستم بفهمم چند بچه آوردی و چند سال زندگی کردی. تا اخرین لحظه ی کتاب آرزو میکردم دکتر برنلی و خاله لورا باهم ازدواج کنند بالاخره این اتفاق افتاد؟ من که بعید میدانم. راستی بابت مرگ اقای کارپنتر تسلیت میگویم.واقعا برایش متاسف شدم. امیلی من واقعا احساس غم میکنم دیروز برای دین بیچاره اشک ریختم تو در من چیزی را زنده کردی که مدت ها بود در درونم خفته بود با این حال تاثیرش را میگذاشت بعد از تمام کردن داستان زندگی ات به تمام دوستانم گفتم من و تو یکی هستیم اما کسی اعتنا نکرد. ای کاش من هم بتوانم مانند تو موفق شوم. البته شاید همین الان هم موفق هستم و خودم نمیدانم. امیلی زیبا دوستت دارم و خوشحالم با تو آشنا شدم. مطمئنم در بهشت هستی سلامم را به دین و تدی پری ایلزه و خاله هایت بخصوص خاله الیزابت برسان و بگو به قول لورا اگر بخندی دنیا تمام نمیشود. راستی پدرت در امتداد جاده ی بهشت منتظرت بود نه؟ مطمئنم قولش به تو را فراموش نکرده خوشحالم که با پدرت وارد بهشت شدی همه ی تان را با تمام وجودم دوست دارم دوستدار تو در صد سال آینده: زهرا
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5
1402/11/17
سه گانهی امیلی از زیباترین کتاب هایی بود که خوندم. تو این سه جلد با امیلی خوشحال میشیم، ناراحت میشیم، عصبی میشیم، حرص میخوریم، متنفر میشیم و عاشق میشیم. هر حسی که امیلی تجربه میکنه رو ما هم احساس میکنیم. توصیفات زیبای کتاب که دیگه لازم نیست چیزی ازش بگم. اینقدر قشنگ نویسنده توصیف میکنه که واقعا نمیدونم چطور احساساتم رو بیان کنم.این کتاب روند آرومی داره اینطور نیست که مثل کتابهای معمایی و جنایی یه اتفاق خیلیییی هیجان انگیز بیفته. زندگی امیلی رو از یه سنی تا یه سن دیگه بیان میکنه.ولی به نظرم از این کتابایی هست که از روند آرومش لذت میبریم و ما رو تو جریان زندگی امیلی غرق میکنه. ❗خطر اسپویل ❗ فقط چیزی که اذیتم کرد پایان کتاب بود. انتظار یه پایان پرشورتری رو داشتم. حس کردم خیلی خشک و خالی امیلی و تدی به هم برگشتن و ازدواج کردن. میدونین مثلا دلم شور و هیجان امیلی و تدی رو که بعد اینهمه مدت و سختی تونستن به هم برسن میخواست.البته احتمال اینکه تو ترجمه سانسور شده باشه هست. چون تو این بحث های عاشقانه ناشرها مهارت زیادی در سانسور دارن. 🌱خطر اسپویل برطرف شد🌱 ولی با اینحال من دلم برای امیلی، ایلزه، تدی، پری، شور و شوق بچگی هاشون، گربه های امیلی، خاله الیزابت و خاله لورا، پسر عمو جیمی، نیومون، طبیعت زیبای نیومون با گل ها و درختای مختلفش، جاده فردا، دریا و طلوع و غروب خورشید، خانه مأیوس، دین، آقای کارپنتر و همه چیزایی که الان حضور ذهن ندارم، تنگ میشه. من با این کتاب زندگی کردم و دلم برای تک تک جزییاتش تنگ میشه.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1
1402/6/24
16
1403/4/7
0