یادداشت زهرا کربلایی
1401/1/11
4.6
15
امیلی عزیزم دیروز داستان زندگی ات را به پایان رساندم و از دیروز تا به الان احساس پوچی میکنم. ای کاش هیچوقت از زندگی ام نمیرفتی. فکر خواندن کتاب های دیگر مرا به بغض وا میدارد. ای کاش میتوانستی جوابم را بدهی. مطمئنم کنار تدی کنت زندگی زیبایی میسازی و او مثل همیشه نوشته هایت را محشر ترین نوشته های زمین میداند. ای کاش تمام عشق ها به این زیبایی بودند راستی دین به خانه ی تان سر زد؟ مطمئنم تدی آنقدر حسود نیست که از بودنش استقبال نکند. امیلی قشنگم خیلی وقت است که جرقه به ذهنم نمیرسد.اما نیاز دارم جرقه برای من هم بیاید. ای کاش من هم مانند تو هنگام ناامیدی ها میتوانستم کمی ادامه دهم. توهم مانند من احساس تنهایی میکردی خیلی خوشحالم که برایت گذشت و دوستانت برگشتند اما امیدوارم برای من مانند تو چند سال طول نکشد. و همچنین خیلی خوشحالم که هنگام تنهایی به پیشرفت دیگران حسادت نمیورزیدی و خودت را با دیگران مقایسه نمیکردی. ستاره، امروز من به طبیعت رفتم و اجازه دادم خورشید مهربان دستم را به آرامی نوازش کند. داشتم به خانه برمیگشتم که ناگهان صدای خانم باد را در میان برگ های زرد درختان شنیدم. ستاره باورت میشود من و تو با اختلاف صد سال متولد شدیم اما هنوز خانم باد اینجاست. یادم نبود سلامت را به او برسانم اما قول میدهم بار دیگر که میان بوته ها و یا میان شاخه وزید سلام گرمت را به او برسانم. امیلی قشنگم بنظرت پری واقعا عاشق ایلزه بوده؟ ای کاش میتوانستم بفهمم چند بچه آوردی و چند سال زندگی کردی. تا اخرین لحظه ی کتاب آرزو میکردم دکتر برنلی و خاله لورا باهم ازدواج کنند بالاخره این اتفاق افتاد؟ من که بعید میدانم. راستی بابت مرگ اقای کارپنتر تسلیت میگویم.واقعا برایش متاسف شدم. امیلی من واقعا احساس غم میکنم دیروز برای دین بیچاره اشک ریختم تو در من چیزی را زنده کردی که مدت ها بود در درونم خفته بود با این حال تاثیرش را میگذاشت بعد از تمام کردن داستان زندگی ات به تمام دوستانم گفتم من و تو یکی هستیم اما کسی اعتنا نکرد. ای کاش من هم بتوانم مانند تو موفق شوم. البته شاید همین الان هم موفق هستم و خودم نمیدانم. امیلی زیبا دوستت دارم و خوشحالم با تو آشنا شدم. مطمئنم در بهشت هستی سلامم را به دین و تدی پری ایلزه و خاله هایت بخصوص خاله الیزابت برسان و بگو به قول لورا اگر بخندی دنیا تمام نمیشود. راستی پدرت در امتداد جاده ی بهشت منتظرت بود نه؟ مطمئنم قولش به تو را فراموش نکرده خوشحالم که با پدرت وارد بهشت شدی همه ی تان را با تمام وجودم دوست دارم دوستدار تو در صد سال آینده: زهرا
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.