یادداشت

امیلی و جست وجو
        این کتاب  به دوره جوانی امیلی  ، که صد البته مربوط میشه به مسائل عاطفی پرداخته شده بود اما  ... 

 با توجه به تجربه قبلی که از قلم  لوسی در این موضوع های عاشقانه  توی  جلد سوم آنی شرلی داشتم به نظرم این بار ضعیف عمل کرده بود . دوره جوانی آنی شرلی سرشار شور ، هیجان و شخصیت ها و اتفاق های بامزه بود که این موضوع خودش یک پوئن مثبت به حساب می‌آید در مقابل جوانی امیلی که کسل کننده و غمگین بود که اگر گهگاه ایلزه و پری هم نبودند واقعا ملال آور میشد .  کل  این کتاب فقط روایت عشق و غم امیلی بود و فاجعه این بود که من اصلا با امیلی احساس همدردی نمی کردم !! 
یه بار گفته بودم امیلی یه ویژگی داره که خیلی دوستش دارم اونم این که مثل آنی حرصم رو در نمیاره . آره حرصم رو درنمیاره این موضوع توی دو جلد قبل عالی بود اما این جا حرص نخوردنم و بی تفاوتی که در من ایجاد شده بود مسبب اش لوسی بود. شخصیت تدی اینقدر کمرنگ بود و بهش پرداخته نشده بود که من اتفاقات اصلا برام اهمیتی نداشت. توی کل این سه جلد شاید حداکثر سه تا دیالوگ مستقیم از تدی بیان شده بود و وجود تدی به طرز قابل توجهی کمرنگ تر از پری و دین بود در حدی که فقط یک بار ذکر شده بود که رنگ چشم هاش آبیه و یک بار هم گفته شده بود رنگ موهاش مشکیه . اونقدر تدی رو ما نداشتیم که شاید حتی رابطه امیلی و دین واقعی تر به نظر می رسید .

خلاصه از لوسی که شخصیتی مثل گیلبرت رو اینقدر زیبا می تونه به تصویر بکشه و ما رو عاشقش کنه انتظار نمی رفت اینقدر در حق تدی کم لطفی کنه با اون همه پتانسیلی که داشت برای اینکه بهش پرداخته بشه
      
874

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.