ناطور دشت
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
40
خواندهام
1,206
خواهم خواند
369
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
کتاب حاضر، رمانی کلاسیک است که به دلیل درون مایه طغیان گری و عصبانیت نوجوان داستان، موردتوجه بسیاری از نوجوانان قرار گرفت. نوجوان داستان بنا به دلایلی از مدرسه اخراج می شود. او می خواهد تا وقتی که آب ها کمی از آسیاب می افتد، به خانه بازنگردد. به همین خاطر، از زمانی که از مدرسه خارج می شود، دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می کند و این دو روز سفر و گشت وگذار، نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتش در جامعه پر هرج ومرج آمریکا.
برترین رمان های انگلیسی گاردین محبوبترین کتابها ادبیات آمریکا ادبیات اگزیستانسیالیسم صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین کتاب هایی که باید خوانده باشید جریان سیال ذهن رمان های پیشنهادی بیل گیتس ادبیات جهان ادبیات داستانی پرفروش ترین کتاب های دنیا فهرست برترین رمان ها درباره زندگی دانشگاهی فهرست برترین رمان های نخست ادبیات نوجوان صد کتاب قرن لوموند داستان رئال 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید دهه 1950 میلادی فهرست برترین رمان ها در بریتانیا ادبیات کلاسیک سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی) پرفروش های ایران کتاب پرفروش ترین کتاب ها برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ کتاب نوجوان لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان فهرست برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم
بریدۀ کتابهای مرتبط به ناطور دشت
نمایش همهیادداشتها
1400/8/23
48
1401/7/7
16
1400/8/26
جروم دیوید سلینجر یا آن طور که معروف است، جی دی سلینجر نویسندهی آمریکایی ست که با اولین اثر خود – ناتور دشت – به شهرت رسید. ناتور دشت داستان هولدن کالفید 16-17 ساله است که با هیچ چیر کنار نمیآید، یک جا بند نمیشود و مدام در تکاپویی درونی ست. قصه از اخراج هولدن از مدرسه شروع میشود. هولدن طی دوران تحصیلش هیچ گاه نتوانسته برای مدتی طولانی در یک مدرسه باشد؛ این موضوع والدینش را کلافه کرده و او که نوجوانی غد است و به این مسئله آگاه، خبر اخراجش را مخفی میکند. در طول داستان با هولدن خیابانهای نیویورک را قدم میزنیم و شریک درگیریهای او با خودش میشویم. ناتور دشت را میتوان اقسام منسجم و به هم وصلشدهی مونولوگهای شخصیت اصلی نامید. هولدن کالفید با وجود سن کمش، نگاهی دقیق و سیاه به پدیدههای اطراف دارد. مدام در حال تجزیه و تحلیل رفتار بقیه است و همه را حقهباز مینامد؛ هماتاقیهای دبیرستانش، دوستدختر سابقش، معلمش، حتی یک آدم ساده را فقط به خاطر مهارت نوازندگیاش حقهباز میداند چون مهارت داشتن را شروع غرور میبیند. پیدا ست که بخش اعظم این نگاه افراطی حاصل کشمکشهای برههی بلوغ او ست. سیر کتاب به گونهای ست که تا پایان ماجرا متوجه تغییر نگرش هولدن میشویم. گویی او در میان واگویههایش قد میکشد و تکههای حقیقت را پیدا میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات سلینجر بیپردگی آن است. او از راه دادن فحش و بد و بیراه به آثارش ابایی ندارد چنان که ناتور دشت در مناطقی از آمریکا بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیر اخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهی دههی ۱۹۹۰ قرار گرفته. به طور کلی سلینجر آدم صریحی ست، نه فقط در نوشتهها که در زندگی شخصیاش. گفته میشود دور خانهاش حصار بلندی کشیده بود و وقتی طرفداری از سر کنجکاوی به سراغش میرفت با تفنگ دولول تهدید میشد! :) ناتور دشت را اولین بار در پانزده سالگی خواندم. شاید لازم باشد برای بار سوم به آن برگردم و این بار با داستان دیگری مواجه شوم. +همهش مجسم میکنم چند تا بچه کوچیک دارن تو یه دشت بزرگ بازی می کنن. هزار هزار بچهی کوچیک؛ و هیشکی هم اونجا نیست. منظورم آدم بزرگه. غیر من، منم لبه یه پرتگاه خطرناک وایسادهم و باید هر کسی رو که میآد طرف پرتگاه بگیرم. یعنی اگه یکی داره می دوئه و نمی دونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش. تمام روز کارم همینه؛ ناتور دشتم. میدونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کارو بکنم. با این که میدونم این کار مضحکه! 4
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
28
1401/5/19
9
1400/4/12
2
1402/10/4
0