بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

باران خوبی ها: شرح بهترین خطبه اخلاقی نهج البلاغه

باران خوبی ها: شرح بهترین خطبه اخلاقی نهج البلاغه

باران خوبی ها: شرح بهترین خطبه اخلاقی نهج البلاغه

4.6
26 نفر |
17 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

52

خواهم خواند

28

کتاب باران خوبی ها: شرح بهترین خطبه اخلاقی نهج البلاغه، نویسنده علیرضا پناهیان.

لیست‌های مرتبط به باران خوبی ها: شرح بهترین خطبه اخلاقی نهج البلاغه

یادداشت‌های مرتبط به باران خوبی ها: شرح بهترین خطبه اخلاقی نهج البلاغه

            بسم الله 🍃

و یک کتاب دیگه هم به ظاهر تمام شد...
اما...
دنیای خیلی خیلی خیلی جدیدی به روم باز کرد...

اگه بخوام خلاصه ش کنم،
این کتاب چنتا چیز مهم، خیلی مهم، بهم داد...

_انگیزه ی خیلی عمیق برای ادامه بهم داد...
_ امیدواری برای آینده ایجاد کرد..
_ بهم گفت که کجای کارم اشتباه و کجاش درسته
  مثل یه دوست  خیلی صادق و دانا و قابل اعتماد...❤
_ بهم گفت که برای ادامه بهتره چی کار کنم و با چه نگاهی جلو برم
_ بهم عزت نفس داد که تو کارت درسته، فقط اینجوری بهترش کن😊
_ و از همه مهمتر ، برای منی که عاشق و شیفته و شیدای شخصیتی مثل حضرت امیرالمومنین هستم، نکات بسیار بسیار لطیف و زیبایی داشت که منو بیش از پیش عاشق این شخصیت کرد، از جنبه ی عقلی...
_و بهم یاد داد که اهل استاد و مربی بودن یعنی چی و در برابر استاد باید چطور رفتار کرد...
_و اصلا مفاهیم وارد شده توی دین برای چیه و با چه منطقی باید پذیرفتش...

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

کاش میتونستم به همممه بگم این کتاب رو بخونن، و یا به همه کسایی که میشناسم هدیه ش بدم...
اما نمیدونم با وجود روون بودن و  لطیف بودنش، در ظرفیت همه هست که بخوننش یا نه....

ولی کاش همه میتونستن لطافت و آرامش این کتاب رو بچشن...

حتی اگر خیلی اهل مطالعه هستید، این کتاب رو صرفا برای یادآوری و تذکر و جذب لطافت، مطالعه کنید...

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد...
علی جانم❤
          
                معنای درست تقوا و ویژگی های شخص باتقوا رو میشه با زبانی زیبا و نقدینگی بالا تو این کتاب شاهد بود
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            آنچه ذات بشر غالبا به آن متمایل است، این است که از کسی نصیحت و پند نشوند بلکه همان توصیه را به شکل توصیف دریافت کند؛ به نظر می رسد که وصف موارد اخلاقی، برای انسان قابل درک تر و دلنشین تر است و این کاری است که امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از معروف ترین و والاترین خطبه های نهج البلاغه، آن را به انجام رسانده اند. "خطبه ی متقین" که از بهترین و زیباترین خطبه های اخلاقی نهج البلاغه است، توسط حضرت علی علیه السلام به درخواست یکی از یاران شریف آن حضرت به نام "همام" بیان شده است.
"خطبه ی متقین" سراسر وصف است و تشریح و در تمام آن از ابتدا تا انتها هیچ توصیه ای مشاهده نمی شود. این توصیفات که از نظر بلاغت، زیبایی، جامعیت، سبک و اثرگذاری در نوع خود کم نظیر هستند، پیرامون حسن و فضیلت های برجسته ی اهل تقوا صورت گرفته است....
این خطبه ی زیبا از جنبه های اخلاق مدارانه و عرفانی گسترده ای برخوردار است و می توان با خواندن کتاب باران خوبی ها به این نکات پی برد....
          
کاظمی

1402/04/02

            اینقدر  شرح و تفسیر استاد پناهیان در این کتاب  با زبانی شیوا به همراه نکته و رهنمود اخلاقی مفید و با جزئیات زیاد و کاربردی  ست که فقط چند برش از مطالب رو بجای نظر خودم براتون میذارم، و به نظرم برای مجاب شدن به خوندن این کتاب کافیه🤌لطفا این کتاب رو فرزندان نوجوان خود یا خواهر و برادرهای نوجوان خود هدیه دهید تا در ذهنشان علم اموزی هدفمند و نافع نهادینه بشود.
برشی از کتاب: امتحانات الهی افرادی که خصوصیاتشان به دین داری میخورد، با آنکه روحیه اش به دین داری نمیخورد متفاوت است.خداوند متعال تو را به گونه ایی امتحان میکند که اگر بخاطر خصوصیات ذاتی و طبیعی ات به دین داری روی آورده باشی _نه با تلاش و مبارزه با نفس_ باطن خودت را نشان بدهی؛ آن باطنی که باید با سعی اصلاحش میکردی.
در جایی دیگر  از کتاب: تقوا یعنی ان عملی را که برایت سخت است بخاطر خدا کنار بگذاری و ان عملی را که برایت سخت است بخاطر خدا انجام بدهی.
برشی دیگر: اینکه امیرالمومنین ع قبل از بیان ویژگی های متقین، به تفاوت انسانها اشاره فرموده است، شاید به این دلیل باشد که به ما بگوید" من میدانم انسانها متفاوت هستند، ولی با وجود تمام تفاوتها، انسانها می توانند با تقوا باشند".
به همین دو سه برش عمل کنیم برد کردیم.اما اینقدر خوب مومن متقین  رو جویای علم و دانش توصیف کرده که جالب توجه است. در جایی عبارت 《وَقَفُوا اَسمَاعَهُم عَلَی الِعلمِ النَّافِعِ لَهُم》توضیح دادن که متقین جویای علم نافع هستند و خودشون رو وقف اون علم میکنند. در ادامه گفتن: این عبارت به روشنی این تحذیر را هم دارد که مومنان علی رغم اهمیت بالایی که برای علم قائل هستند، به شدت از علم غیر نافع پرهیز میکنند.
و در جایی دیگر می خوانیم: 《 بعضی اوقات برای یک متخصص، پرداختن به هر علمی غیر از رشته تخصصی اش، موجب اتلاف وقت و انرژی او است. .... یکی از آثار آن، کاهش دقت نظر او در رشته علمی خودش خواهد بود که مانع دانشمند و اندیشمند شدن اوست》. 
به بیانی ساده تر از این شاخه به ان شاخه پرییدن برای متقین حرام است. قبول ندارید؟ در ص ۱۸۹ از کتاب میخوانیم:
《 وقتی آن حضرت از واژه وقف برای علم آموزی استفاده کرده تکلیف ما در این عرصه روشن می شود..... این کلام نورانی ما را دعوت میکند که خود را وقف علم نافع کنیم. یعنی چه؟ وقتی چیزی وقف کاری می شود، یعنی دیگر استفاده از آن در غیر از آن چیزی که برایش وقف شده، حرام است. کسی هم که خود را وقف علم نافع میکند، یعنی دیگر وقتش را صرف هرچیزی غیر از آن کند، گویا عمل حرامی را مرتکب شده است.》
ممکن است برایتان سوال باشد چطور کسی جویای علم است اما وقتش را یا وجود خودش را در این راه به هدر می دهد. همان مسئله ازین شاخه به آن شاخه پریدن یا عدم تمرکز که در ص ۱۸۱ کتاب حاضر درباره آن توضیح داده شده(به صورت نکته وار برایتان یادداشت نگاری میکنم): 
یکی از مهارتهای شغلی بسیار مهم و لازم برای دین داران، تمرکز است... باید از هرچیزی که تمرکز را از بین می برد پرهیز کرد.... نشستن بی برنامه پای تلوزیون.... خواندن و گوش کردن و دیدن اخبار(که عملا فایده ایی ندارد و اگاهی مضر و غیرضروریست، توضیح شفاف تر را در کتاب بخوانید).. .... شاید برنامه ها و فیلمها و موسیقی بتواند موقتا ایجاد تمرکز کند اما این تمرکز با تمرکزی که به واسطه خواندن نماز با حضور قلب بوجود می آید متفاوت است.....(اشاره به ایجاد تمرکز در روزنامه و مجله به واسطه فونت  و فوت و فن روزنامه نگاری.... .اگر انسان عادت کند که دیگران برای او تمرکز ایجاد کنند قدرت تمرکز یابی خود را از دست می دهد.... چنین شخصی دیگر نمی تواند صداهای آرامی را که از الهامات قلبی به گوشش میخورد، بشنود..... علت این همه تاکید ما بر تمرکز این است که بخشی از معارف تنها با تمرکز به دست می آیند.
در جایی دیگر: اینکه به ما گفته شده در زندگی دیگران تفحص نکنید، یک دلیلش  حفظ آبروی دیگران است. و جنبه عمیق تر دیگر اینکه این آگاهی زیادی برای خود ما مضر است =>   از دست دادن تمرکز بر هدف و زندگی شخصی
در توصیه به علم آموزی میخوانیم: حتی عبادت را هم نمی توان جایگزین علم آموزی کرد.باید کار علمی جزئی از زندگی ما باشد.....افراد به یک دلیلی به دانشگاه می روند، ولی وقتی روحشان با علم عجین می شود، به صورت شخصی به یک موضوعی علاقمند می شوند.علت موفقیت آنها هم این است که ارتباط شخصی آنها با علم، فارغ از سازمانها و نظام های آموزشی که خلاقیت انسان را تخریب می کنند، شکل گرفته است. 
امیدوارم ذکر نکات برایتان مفید واقع شود.