جنون مکزیکی

جنون مکزیکی

جنون مکزیکی

3.6
17 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

66

ناشر
ویدا
شابک
9786225649392
تعداد صفحات
372
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        سیلویا مورنو گارسیا در ۲۵ آوریل ۱۹۸۱ در مکزیک چشم به جهان گشود. او در سال ۲۰۱۴ به کانادا نقل مکان کرد و در سال ۲۰۱۶ مدرک کارشناسی ارشد خود را در مطالعات علم و فناوری از دانشگاه بریتیش کلمبیا بدست آورد. او اکنون همراه با خانواده‌اش در شهر ونکوور کانادا زندگی می‌کند.
معروف‌ترین اثر او یعنی کتاب تک جلدی «جنون مکزیکی» در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. کتابی که در همان سال نامزد بهترین رمان در جایزه برام استوکر و نبیولا شد. همچنین عنوان بهترین رمان ترسناک را از کاربران گودریدز در سال ۲۰۲۰ بدست آورد.
جنون مکزیکی کتابی تک جلدی در ژانر وحشت با حال و هوای گوتیک است که داستان زنی  را روایت می‌کند که در مورد ادعاهای دختر عمویش مبنی بر اینکه شوهرش قصد قتل او را دارد تحقیق می‌کند و خودش نیز درگیر وقایع ترسناکی می‌شود که حتی تصورش را هم نمی‌کرد.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

گوتیک مکزیکی

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به جنون مکزیکی

نمایش همه

یادداشت‌ها

          خب به نظرم این کتاب خیلی ترسناک نبود بیشتر دارک بود.
و توصیفاتش انقدر خوب بود که خیلی قشنگ میتونستی تصور کنی چه اتفاقی افتاده و یکم حالتو بهم بزنه.😂
اوایل کتاب من خیلی یاد خانواده آدامز میوفتادم .
در کل اگه حالتون بده و دنبال یه کتابید که حالتون خوب شه این کتاب نخونید . چون تصورات حال بهم زن داره و با یه خانواده روانی روبه رو هستید.
ولی کتاب قشنگی بود من دوستش داشتم و به نظرم امتیاز کامل حقشه.

کتاب راجب دختر سرخوش و خوش گذرونی به اسم نئومی تابوآدای  هست که یه نامه غیر عادی از دختر عمویش کاتالینا که ازدواج کرده و در شهر دیگه ای زندگی میکنه به دستش میرسه.
پدرش از نئومی میخاد مدتی رو پیش دختر عموش بره تا بفهمه اون در چه حالیه و زندگیش چه جوری میگذره.
نئومی به خاطر حرف پدرش مجبور میشه از زندگی پر زرق و برقش و خوش گذرونی هاش دست بکشه و راهی شهری متروک بشه تا دختر عموش و همسرش ویرجیل دویل را ملاقات کنه.
عمارت دویل ها عمارتی بزرگ در بالای کوهستانی پر از مه ساخته شده دور از شهر و مردم ‌.
قبرستانی قدیمی ،جنگ های متروک و دره های عمیق و ترسناک این عمارت و پنهان کرده.
نئومی وجود شیطان هایی رو در اطراف خونه احساس میکنه و خیلی زود میفهمه باید برای نجات خودش و عزیزانش کاری بکنه و اگه نتونه کاری بکنه محکوم به زجر و دردی عذاب آور تا آخر عمر می شوند.
        

6

Elias

Elias

1403/7/5

          نام کتاب: #جنون_مکزیکی 
نویسنده: سیلویا مورنو گارسیا 
مترجم: فاطمه حاکمی
تعداد صفحات: ۳۷۱
نشر کنار( ویدا)
⚠️ نوشته‌های داخل () نظر شخصی خودمه!
و کلام مجسم شد...
خلاصه داستان:
داستان از نامه‌ی کاتالینا دختر عموی نوئمی به عموش شروع میشه. نامه‌ایی که هیچ چیز ازش قابل فهم نیست جز روان پریشی کاتالینا، پدر نوئمی، با راضی کردن دخترش برای رفتن پیش کاتالینا سعی داره از ابروی خانوادگی حفاظت کنه و نوئمی با گرفتن رضایت برای ادامه دادن دانشگاه راهی سفر میشه. کاتالینا با مردی از خانواده دویل ازدواج کرده که داخل یکی از شهر های دور افتاده زندگی میکنند. دویل‌ها خانواده پولداری بودن که از معدن کسب در امد میکردن و بنا بر اتفاقی معدن ها بسته میشه. دویل ها درون خانه اشرافیشون به اسم والا مکان زندگی میکنند و حالا نوئمی برای کشف حرف‌های دختر عموش و راز پشت نامه به والا مکان عمارت قدیمی و داغون دویل‌ها میره و...
بررسی: 
 کتابهای داخل ژانر وحشت مثل فیلم‌هایی ترسناک نیستن که توقع داشته باشیم در حین خوندنشون از جا بپریم یا باعث بشه شب خوابمون نبره، بلکه یواش یواش در ذهن خواننده نفوذ میکنن و ذهن خواننده رو در گیر خودش میکنه و  جنون مکزیکی ( گوتیک مکزیکی) هم استثنا نیست. 
کتاب جنون مکزیکی ترکیبی از ژانر وحشت و گوتیک و معمایی با چاشنی رمنس، داستان ادمهایی رو روایت میکنه که در حال جنگیدن برای بدست اوردنن. میتونه به دست اوردن یه احترام یا خانواده و علاقه باشه، میتونه به دست اوردن قدرت و ثروت باشه، میتونه به دست اوردن یه عشق و فرار از یه جهنم باشه و یا به دست اوردن رضایت پدر  برای رفتن به دانشگاه باشه و حتی جنگیدن برای زنده موندن باشه. 
داستان جنون مکزیکی از یه نامه شروع میشه و به یه خانه خطم میشه. در این بین برای کشف رازهای ( ترسناک) عمارت باید یواش یواش با نوئمی پیش بری و رازها رو کشف کنی. نکته عجیب و مهم کتاب همینجاست، جواب همه‌ی سوال ها دقیقا جلوی روته و متوجه‌ش نمیشی. 
روند کتاب نه تند و نه ارومه یه چیز معمولی همراه با توصیفات از فضا و مکان و افکارهایی که از زبان سوم شخص میخونیم.
نوئمی دختری که میدونه داخل دوره‌ایی زندگی میکنه که زنان حتی حق رای هم ندارن و باید از شوهران و پدرانشون اطاعت کنن اما اون کار خودش رو می‌کنه. دختری جسور اما  اگاه. ( البته بعضی جاها نمیتونست جلو خودش رو بگیره. در کل نویسنده خارج از هرکلیشه‌ایی که نمیدونم این دختره امده تو دوره خودش تک باشه و فلان، راجب حقوق زن ها میگه. درواقع شرایط اون دوره رو روایت میکنه. نه تحریف و نه اضافه گویی🚶)
فرانسیس پسری که همه‌ی عمر خودش رو داخل والا مکان گذرونده و به خاطر گذشته خانواده‌اش مجبوره داخل اون خونه بمونه و استعداد خودش رو طلف کنه. 
ویرجیل شخصیتی که دلیل و رفتارش گند و نا مشخصه که خب سر اخر متوجه میشید چرا اینجوری بوده. ( نچسب) 
کاتالینا دختری که خانواده‌اش رو از دست میده یه شکست در ازدواج رو تجربه میکنه و به اولین کسی که میتونه ازدواج میکنه برای ارامش ( این کاراکتر نیاز شدید به حضور بیشتر داشت ☹️ باید بیشتر می بود و شخصیت پردازی بهتری میداشت) 
نویسنده اون حالت تاریک و قدیمی و وهم و راز الود بودن رو خیلی خوب در اورده. 
توضیحات فضا و مکان برای کار تک جلد خوب بود به نظرم و ممکنه بعضی جاها رو روند کتاب تاثیر بذاره.
فلورانس کسی که تلاش کرده بود و نتیجه نگرفته بود و تسلیم شده بود.
کتاب جوریه که برای یه سری چیزا نیاز بود تو اینترنت سرچ بزنیم ولی مترجم تو پانوشت زحمتش رو کشیده. مترجم از پس در اوردن بعضی از قسمتهای کتاب هم برامده و نگران نباشید از اون بابت.
(از یه سری موارد ساده نگذرید یه سرچ بزنید مثلا قارچ ها اونجوری لذتش بیشتر میشه.)
ایده داستان واقعا پشم ریزون بود نکته مهم اینه که در اوج تخیلی بودنش اما شدنی هم هست 🚶.( البته که همش نه) 
نزدیک ترین کتابی که بخوام به این کتاب اسم ببرم میشه گفت ( huose of hollow) البته در تفاوت های بسیار زیادی دارن اما شباهت هایی هم هست. 
لازمه بگم کتاب دارک و خشن اگر تحمل یه سری چیزا رو ندارید و چندشتون میشه بهتر نخونید ( نمیتونم یه سری قسمتها رو بگم چون اسپویل شدید هست. اما اگر واقعا روحیه این دست از کتاب ها رو ندارید نخونید ) 
نکته مهم: طراحی این کار خیلی خوب شده و یه جوریه که ناخواسته ممکنه دید رو نسبت به کتاب بالا ببره. باید بگم این کتاب صرفا یه کتاب وحشت،گوتیک خوبه نه بیشتر با توقع پایین بخونید و از داستان لذت ببرید.🖤
        

1

چند وقت پی
          چند وقت پیش هوس کردم یه رمان گوتیک بخونم! 
از طرفی دلم می‌خواست خالی از عناصر فراطبیعی هم نباشه.
گشتم و بین گزینه‌هایی که بود از این یکی خوشم اومد و گذاشتمش تو فهرست انتظار. 
تا اینکه بالاخره نوبتش شد و به عنوان کتاب باشگاه انتخابش کردیم...

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 

قبل از بررسی کتاب، به نظرم خوبه اول بپرسیم اصلا منظور از سبک گوتیک تو ادبیات چیه؟
راستش خودم هم جواب واضح و مشخصی برای این سوال ندارم! 
همین‌طوری که گشتم، سایت‌های مختلف ویژگی‌های متعددی رو برای یه اثر گوتیک شمرده بودن.
ولی حس می‌کنم یه چیزی که معمولا می‌شه تو این آثار دید وجود یه عمارت بزرگ و (نسبتا) مخوفه.
غیر از این، فضای رازآلود و ترسناک، استفاده از عناصر فراطبیعی و گنجوندن یه داستان عاشقانهٔ بعضا تلخ از نکات دیگه‌ای بود که این سایت‌ها برای این دسته از آثار ذکر کرده بودن.
ولی خب، فکر کنم اون بخش فراطبیعیش الزامی نباشه 🤔 
چون خیلی‌ها «جین ایر» رو هم در دستهٔ ادبیات گوتیک قرار دادن.

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

این کتاب هم اصولا تمام این ویژگی‌ها رو داشت.
ماجرا تو یه عمارت بزرگ و رازآلود اتفاق می‌افته، همراه با یه داستان فرعی تقریبا عاشقانه (و غیرعاشقانهٔ هوس‌آلود) و البته عناصر فانتزی و فراطبیعی که کم‌کم خودشون رو نشون می‌دن.

داستان هم از این قراره: برادرزادهٔ آقای تابوئادا، یه تاجر معروف رنگ در مکزیک، که مدتی قبل با مردی ازدواج کرده و برای زندگی به یه شهر دورافتاده رفته، نامه‌ٔ عجیبی به عموش می‌نویسه و از اشباح و صداهایی که از دیوار شنیده می‌شن حرف می‌زنه و کمک می‌خواد.
آقای تابوئادا هم‌ که از اول با این ازدواج مخالف بوده دخترش نوئمی رو برای بررسی اوضاع به این شهر دورافتاده می‌فرسته....

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

من با همین نکاتی که از داستان‌های گوتیک تو ذهنم بود، به امید خوندن یه رمان هیجان‌انگیز و دلهره‌آور با رگه‌های تاریخی رفتم سراغ این کتاب.
ولی خب، ناامید شدم...

اولین نکتهٔ ناامیدی اونجا بود که تقریبا نزدیک ۶۰ درصد طول کشید تا بلکه یه اتفاقی بیفته! 

و بعد که داستان تازه از اون حالت کسالت‌بار دراومد بیشتر از جذاب و هیجان‌انگیز بودن عجیب و غریب شد...

عناصر فراطبیعی که نویسنده انداخت وسط داستان بیشتر به یه کابوس آشفته شباهت داشت که وقتی چشم باز می‌کنی سر و تهش رو نمی‌تونی از هم تشخیص بدی.
البته که مقادیری هم حال‌به‌هم‌زن بود.

اگر نویسنده این بخش‌های فانتزی رو بهتر باز می‌کرد و این همه سوال بی‌جواب باقی نمی‌ذاشت شاید امتیاز بالاتری بهش می‌دادم، ولی الان...

بخش تاریخی کتاب هم چندان پررنگ نبود. داستان حول و حوش‌ سال ۱۹۵۰ میلادی اتفاق می‌افته و در خلال وقایع، اشاراتی به اسپانیایی‌ها و انقلاب مکزیک و این چیزا می‌کنه و البته بحث علم «اصلاح نژاد انسان»، که قدیما خیلی بین این ملتی که خودشون رو برتر می‌دونستن رایج بوده و الان دیگه به چشم یه موضوع منفی و خجالت‌آور بهش نگاه می‌شه.

شخصیت‌پردازی هم چندان تعریفی نداشت، بد نبود، ولی عالی هم نبود. البته شایدم بشه مدل شخصیت‌ها رو به همون فضای عجیب داستان نسبت داد (که گفتم صرفا تو همون یک‌سوم پایانی رو میشه).

به هر حال، این کتاب اصلا باب میلم نبود و صرفا خوندم تا تموم بشه...

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

تا جایی که دیدم از این کتاب سه تا ترجمه موجوده، دو تا با عنوان گوتیک مکزیکی و یکی با عنوان جنون مکزیکی!
من همزمان با خوندن نسخهٔ انگلیسی اندک نگاهی هم به ترجمهٔ نشر روزگار انداختم (که تو طاقچهٔ بی‌نهایت هست) و همین‌طوری مشکل خاصی ندیدم، منتها یکی از دوستام که این ترجمه رو خونده بود اصلا راضی نبود! در نتیجه انگار چندان جالب نیست 🚶🏻‍♀️
کتاب یه چند تایی هم صحنهٔ آزار و اذیت جنسی داره که تا حدی تو این ترجمه سانسور شده. 
چندین مورد هم صحبت از زنای با محارم هست که تو ترجمه هم اومده.

بنابراین، کلا به نظرم برای نوجوون مناسب نیست، هر چند که من به بزرگسال هم پیشنهادش نمی‌دم 😏
        

18