یادداشت الهه خانی

جنون مکزیکی
        خب به نظرم این کتاب خیلی ترسناک نبود بیشتر دارک بود.
و توصیفاتش انقدر خوب بود که خیلی قشنگ میتونستی تصور کنی چه اتفاقی افتاده و یکم حالتو بهم بزنه.😂
اوایل کتاب من خیلی یاد خانواده آدامز میوفتادم .
در کل اگه حالتون بده و دنبال یه کتابید که حالتون خوب شه این کتاب نخونید . چون تصورات حال بهم زن داره و با یه خانواده روانی روبه رو هستید.
ولی کتاب قشنگی بود من دوستش داشتم و به نظرم امتیاز کامل حقشه.

کتاب راجب دختر سرخوش و خوش گذرونی به اسم نئومی تابوآدای  هست که یه نامه غیر عادی از دختر عمویش کاتالینا که ازدواج کرده و در شهر دیگه ای زندگی میکنه به دستش میرسه.
پدرش از نئومی میخاد مدتی رو پیش دختر عموش بره تا بفهمه اون در چه حالیه و زندگیش چه جوری میگذره.
نئومی به خاطر حرف پدرش مجبور میشه از زندگی پر زرق و برقش و خوش گذرونی هاش دست بکشه و راهی شهری متروک بشه تا دختر عموش و همسرش ویرجیل دویل را ملاقات کنه.
عمارت دویل ها عمارتی بزرگ در بالای کوهستانی پر از مه ساخته شده دور از شهر و مردم ‌.
قبرستانی قدیمی ،جنگ های متروک و دره های عمیق و ترسناک این عمارت و پنهان کرده.
نئومی وجود شیطان هایی رو در اطراف خونه احساس میکنه و خیلی زود میفهمه باید برای نجات خودش و عزیزانش کاری بکنه و اگه نتونه کاری بکنه محکوم به زجر و دردی عذاب آور تا آخر عمر می شوند.
      
47

6

(0/1000)

نظرات

مُحیصا

مُحیصا

1403/7/14

ولی الی من دوسش داشتم بیشتر از خانه پوشالی
1

1

منم واقعا  

1