بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آنی شرلی در ویندی پاپلرز

آنی شرلی در ویندی پاپلرز

آنی شرلی در ویندی پاپلرز

4.4
83 نفر |
20 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

17

خوانده‌ام

210

خواهم خواند

54

سرگذشت دخترکی یازده ساله است که از یتیم خانه به مزرعه گرین گیبلز می آید تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او هر روز ...

لیست‌های مرتبط به آنی شرلی در ویندی پاپلرز

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به آنی شرلی در ویندی پاپلرز

homa

1402/06/27

                
🍂🍁کتاب چهارم از آنی شرلی،درباره خود آنی نیست، در واقع بیشتر درمورد مردم جزیره ست..
آنی شرلی به مدت سه سال مدیریت دبیرستان سامرساید، در جزیره ی پرنس ادوارد رو قبول می کنه. در این سه سال از اونلی و گرین گیبلز دوستداشتنی، ماریلا و خانم لیند و همچنین گیلبرت برایت دور می شه و در مدت زندگیش در سامرساید ما با وقایع و شخصیت های مختلف (و نسبتا زیادی!!) رو به رو می‌شیم..
این رو هم باید بگم که این کتاب یه فرق کوچیکی که با سه تا کتاب قبلی داره اینه که بیشتر داستان درقالب نامه هایی روایت می شه که آنی به گیلبرت نوشته... 👒🌊📚
.
پی نوشت ۱:
راستش دوست ندارم به هیچ عنوان ایرادی بگیرم چون اولا در جایگاهی نیستم که اثر نویسنده ی بزرگی مثل مونتگمری رو زیر سوال ببرم و دوما واقعا این مجموعه ی شیرین رو دوست دارم؛ اما باید بگم که این کتاب حسابی حوصله‌م رو سر برد و به نظر من اگر نوشته نمی شه هم لطمه ای به کل مجموعه وارد نمی کرد... ولی به هرحال مثل آدم ها که در کنار نقاط قوتشون نقطه ضعف هم دارن؛ یک اثر ادبی هم، می تونه هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف داشته باشه؛ پس اگر دوسشون داریم(چه آدم‌ها و چه کتاب ها رو)  باید نقطه ضعف هاشون رو هم بپذیریم....♡
.
پی نوشت ۲:
راستی این کتاب به شدت برای من پاییزی بود وقعا نمی دونم چرا...🍂🍁💋
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

parmis

1403/01/16

            واقعا از زیباییش هرچقدر بگم کم گفتم.
این کتاب دقیقا خوده فردای الیزابت کوچولو بود.
خدای من. همه‌ی صفحات رو با لبخند باز میکردم و حین خوندنش زمان می‌ایستاد.
خدایا خیلی قشنگ بود.
ارزو میکنم کاش یه شخصیت داخل این مجموعه بودم، یا حداقل دوستی مثل آنی داشتم.. نمیشه اما قدرت تخیل به کمک ادم میاد👺💪
واقعا این حجم از زیبایی رو نمیتونم تحمل کنم. تو سره لوسی چه می‌گذشته! اونم اون زمان.. واقعا شاهکار خلق کرده. به قدری دلنشین هست که نمیتونم توصیفش کنم.. جلد بعدی رو فقط داشتم نگاه میکردم ولی به خودم امدم دیدم کمی ازش رو خوندم، به قدری که برام دلنشینه. خدایا من چقدر عاشقشم.
آروم آورم دارم میخونم تا دیرتر تموم بشه. دراین حد!
کاش ستاره‌های بی‌نهایت وجود داشت چون این کتاب برای من بی‌نهایت ستاره از 5 تا بود. چطور یه شاهکار که از قضا شاهکاره فردا هم هست رو توی ۵ تا ستاره بگنجونم؟ خدایا
عاشقشم.
عالی
بی نظیر
پرفکتتت
همه چییی تموممم.
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★... 
          
            و آن شرلی مدیر مرسه می شود!!
آن شرلی و گیلبرت بلایت توی این کتاب نامزدن و قراره بعد از تموم شدن دوره کاری آن باهم ازدواج کنن.
کتاب گاهی در قالب نامه های آن به گیلبرت و گاهی از زبان دانای کل روایت می شه.نامه های آن اغلب چند صفحه حذفی دارن!
اولین سال کاری آن چالشی داره و این چالش خیلی بامزه برطرف میشه. سال های بعدی چالش نداره اما اتفاقات ریز و درشتی داره که ماجرای کترین بروک و  الیزابت کوچولو مهم ترینشونه. درباره الیزابت کوچولو حدس می زدم که قراره چی بشه اما درباره کترین تقریبا غافلگیر شدم.
داستان های ریز و درشت  رو دوست داشتم اما این همه به هم رسوندن توی این کتاب دیگه زیادی بود! هرکی می خواست ازدواج کنه می اومد سراغ آن!
ریبکا دیو و الیزابت کوچولو شخصیت های ماندگاری ان که این مجموعه به شخصیت های مهم زندگی آن شرلی اضافه می کنه. من که عاشق ریبکا دیوم!
توصیفات کتاب مثل همه کتاب های مونتگمری فوق العاده س. تصور اتاق برج با پنجره سه گوش و تختی که باید برای استفاده ازش از پله استفاده کنی تنم رو می لرزونه.
مثل همه کتاب های آن شرلی این کتاب رو هم دوست داشتم اما سه تا کتاب اول رو بیشتر دوست دارم. شاید چون کودکی و نوجوانی دوره های شیرین تری ان یا شاید چون ین و سال آن توی این کتاب ها به سن خودم نزدیک تره. 
          
لعیا عرب

1402/06/16

            و کتاب چهارم از مجموعه‌ی شاهکار آنی شرلی!
خب راستیش تا ۵۰ صفحه اول به خاطر تغییر یهویی فضای کتاب ، خوندن برام سخت شده بود و دو سه روزی سمتش نرفته بودم ولی بعد از اون...
۳ روز حدودا ۲۰۰ صفحه رو خوندم و همین الان که در حال نوشتن هستم تمومش کردم.
همونجور که اول گفتم ممکنه روند ابتدای داستان یکمی خستتون کنه و لطفا بهم اعتماد کنید و تا اخرش بخونید تا متوجه زیبایی های ویندی پاپلز(به خصوص بهارهاش) بشید.
توصیف های این کتاب رو به شدت دوست داشتم و حتی وقتی دیروقت میخوندم به لطف قلم موتنگمری میتونستم طلوع افتاب رو به زیبایی که انی شرلی در حال تماشا بود تصور کنم؛خصوصا اول نامه ها وقتی که آنی گیلبرت رو خطاب قرار میداد و وقتی که آنی داشت عشقش رو به گیلبرت نشون میداد.
شخصیت ها و رفتارهای عجیب مردم ویندی پاپلز داستان متفاوت تری نسبت به کتاب های قبل رو روایت میکنن و این خیلی ذهنیت بازتری بهتون میده.
و خانم دیو، بیوه های ویندی پاپلز ، الیزابت کوچولو ، خاندان پرینگل ، جرالد و جرالدین ، خانم گیسبون و دخترش ، نورا، اقای سایرس و خانوادش و .... هر کدومشون برای من خیلی ارزش دارن!
داستان تک تکشون رو با تمام وجودم خوندم و با تمام لحظه هاش لذت بردم و همراهشون تعجب کردم، ناراحت شدم، قهقه زدم و ناراحت شدم.
و بله تمام اینها رو فقط در کتاب های خانم موتنگمری میتوانید پیدا کنید!
پ.ن:چیزی که تو این کتاب اذیتم میکرد حضور کمرنگ یا بهتره بگم نبودن گیلبرت در داستان بود ؛ امیدوار بودم هنگام تعطیلات ملاقات گیلبرت با انی رو شاهد باشم ولی انگار خانم موتنمگری ذخیرش کردن برای کتاب های بعد(امیدوارم )