یادداشت barly
1403/5/10
راستش در ابتدا نمیخواستم برای این کتاب یاداشت بنویسم ولی یسری حرف ها بود که دلم میخواست حتما بگم پس... اولیش راجب رابطهی داینا و آنیِ مثلا فک کن چندین سال با یکی دوست صمیمی بودین روز رو بدون هم شب نمیکردید بعد بزرگ و شید و ماه ها از بی خبر باشید و یا اصلا دیگه صمیمیتی و دوستی وجود نداشته باشه و همش تقصیر بزرگ شدن و اتفاقات پس از اون باشه که به نظر من این خیلی دردناک بود. جدا از اون فک کنم تو این جلد آنی دیگه متوجه شده باشه که بیش از حد درگیر مشکلات دیگران شدن و سعی در حل کردن اون ها داشتن بعضی اوقات مشکلاتی هم برای خودش بوجود میاره. و اینم بگم که این جلد از کتاب یجوری نوشته شده که انگار آنی زندگیش بین زمین و آسمون معلقه، انگار که حتما باید این بخش از زندگیش رو بگذرونه که بتونه بره مرحلهی بعدی... آقا لپ کلام اینه که این جلد و کمتر از بقیه دوست داشتم ولی باز هم هیچی از ارزش هاش کم نمیکنه 😂
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.