شبکه‌ی اجتماعی کتابدوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و درباره‌ی کتاب‌هاحرف بزنند

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
                نیما پای شعر «شب همه شب» نوشته: «این شعر را به عمد به دو وزن ساخته‌ام.» دقت کنین: «نسروده»، که «ساخته». جای دیگه‌ای هم یدالله رؤیایی از نیما می‌پرسه: «نیما خان! مدتی است که شعر نمی‌گویید؟» و نیما توی جوابی که می‌ده، از عبارت شعر «گفتن» استفاده نمی‌کنه، از شعر «ساختن» استفاده می‌کنه. این نگاه به ادبیات رو خیلی می‌پسندم من. نگاه دقیق و فنی و مهندسی‌شده، نگاهی که توش برای هر خلق فرمی و ادبی‌ای زحمت جداگونه‌ای کشیده می‌شه و دقت‌ورزی جداگونه‌ای اتفاق می‌افته.

«یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» رو به همین دلیل دوست دارم. انگار نجدی پنس برداشته و واژه‌ها رو با دقت هرچه تمام‌تر کنار هم چیده. بعد هم حسابی حواسش بهشون بوده و گَردشون رو گرفته و عقب‌جلوشون کرده تا رسیده به ترکیب مطلوبش. تقریباً هر کدوم از داستان‌کوتاه‌های این مجموعه یه تلاش ویژه‌ی فرمی-ادبی رو توی خودشون جا داده‌ن و این محشره: توی یکی راوی عوض می‌شه، توی یکی راوی یه عروسکه، توی یکی شخصیت اصلی کر و لاله. اون چیزی که تحت‌عنوان شاعرانگی نثر بیژن نجدی ازش یاد می‌شه هم خیلی دلچسب و مناسب جلوه می‌کنه توی داستان‌ها و به میزان ظریف و مناسبی، به ایجاد ابهام، لابه‌لای سطرهای کتاب، کمک می‌کنه. نمی‌دونم اگه نجدی بیشتر عمر می‌کرد، می‌تونست رمانی همین‌قدر سنجیده و مهندسی‌شده بنویسه یا نه، ولی از پس داستان‌کوتاه نوشتن که خیلی خوب براومده.

چهارپنج‌تا از داستان‌های کتاب رو قبل‌تر خونده بودم برای یه کلاس و یه آزمونی. بالاخره تونستم باقی‌ش رو هم بخونم و راستش الان بسی تشنه‌م که دوباره از سر تا ته بخونمش کل کتاب رو. شب سهراب‌کشان، چشم‌های دکمه‌ای من و سه‌شنبه‌ی خیس دوست‌داشتنی‌تر از بقیه بودن برام. ممنون آقای نجدی و ممنون طاهر، ملیحه و مرتضی.
        
                از مقدمه شروع میکنم. این کتاب یک مقدمه آموزنده و پر از نکته از مترجم مرحوم نجف دریابندری دارد. برای مترجم‌ها و نویسنده‌ها خواندنش لازم است و  نکات خیلی خوبی درباره زبان و لحن نوشته.
داستان از زبان آقای استیونز روایت میشه. پیش خدمتی که در یک عمارت، مدیریت امور را برعهده داشته و از پس مهمانی‌های چند ده نفری بر می‌آمده.
استیونز در روزهای سفر خود برای دیدن یکی از سرخدمتکارهای قدیمی عمارت، خاطرات مهم زندگی خود را مرور می‌کند.
بیشتر این خاطرات، قسمتهایی هستند که به خانم سر خدمت‌کار مرتبط می‌شوند.
استیونز به اصطلاح از تشخصی برخوردار هست که مدام در تلاش برای حفظ چهره‌ای موجه و موقر از خودش هست. حتی زبانی که به آن صحبت می‌کند و چیزهایی که سعی می‌کند یاد بگیرد، همه برای حفظ سمت او و رسیدن به هدفش به عنوان یک پیش‌خدمت خوب است.
گرچه خواننده از دیالوگهای اطرافیان با استیونز متوجه تغییر حالت و احساسات پنهان شده‌ی او می‌شود.
روایت استیونز از دوران جنگ جهانی و لابی های پشت پرده‌ی قدرتمندان، به مسائلی اشاره می‌کند که برای اهل تاریخ، جذاب است.
کتاب در قسمتهایی ممکن است خسته کننده شود ولی وقتی کم‌کم به عنوان خواننده به عمق احساسات استیونز دست پیدا می‌کنیم، این مورد دیگر به چشم نمی‌آید.

(کتاب را همین الان تمام کردم و احساس میکنم زبان استیونز روی نوشتن من هم تاثیر گذاشته 😅)

در نهایت کتابی بود که دوستش داشتم. البته که اصلا نمی‌توانم شخصیت استیونز را هضم کنم و با او همذات پنداری کنم.

        
                جنایت و مکافات
نویسنده: فئودور داستایفسکی
مترجم: مهری آهی
چاپ هفتم: ۱۳۸۸
انتشارات: خوارزمی
تعداد صفحات: ۷۷۷

📚📚📚📚📚📚📚📚📚

« وقتی که مرتکب قتل می شدم، چیز دیگری بیش از پول برایم مطرح بود... در آن وقت لازم بود بدانم که آیا من هم مانند همهٔ مردم شپش هستم یا انسانم؟ آیا من می توانم از حد معین تجاوز کنم، یا نمی توانم؟ آیا جسارت این را دارم که خم شوم و آنچه می خواهم بردارم ، یا نه؟ آیا موجودی ترسو و بزدلم یا صاحب حق و اختیار هستم...»

«رادیون رومانویچ راسکلینکف» دانشجوی سابق رشتهٔ حقوق است که در فقر مطلق بسر می برد. او که در سن پترزبورگ در اتاقکی کهنه و نمور زندگی می کند، بعد از دریافت نامه ای از مادر و خواهرش و روایت تلخ مادر از آنچه بر « دونیا» خواهرش گذشته ، بر تصمیم خود برای قتل پیرزن رباخواری به نام «آلینا ایوانونا» راسخ تر می شود. بعد از این جنایت راسکلینکف دچار عذاب وجدان و پریشان احوالی می شود که در ظاهر گویا مبتلا به صرع شده است. اما آنچه او را در عمق سرابی از رنج و توهم می برد، افکاری آمیخته از غرور، خودخواهی، پشیمانی و حتی آگاهی از جامعه آن روز روسیه است. 

شخصیتهای کتاب از «مارمالادف» که به خاطر افراط در شرابخواری خانواده اش را از هم می پاشد و دخترش «سونیا(سوفیا)» که در عین معصومیت، اما ناچار به تن فروشی می شود، «رازومیخین» دوست وفادار راسکلینکف، «لوژین» خواستگارِ پرمدعا و خودخواه دونیا و «سویدریگایلف» مرد پولدار و شهوت ران داستان، همگی در لایه های پنهان شخصیت خود درگیر مشکلات روحی و روان پریشی هستند. گویا نمایندگانی از جامعه ای که راسکلینکف در آن زندگی می کند. توصیفات ژرف نویسنده از حالات درونی شخصیت ها، نیز وصف خانه های محقر و زندگی های سراسر رنج و درد ایشان، گفتگوهای مفصّل میان شخصیت ها خواننده را با رمانی اخلاقی، فلسفی و حتی روانشناختی مواجه می کند.
کتابی که با خواندنش می توان به حال قاتل جوان گاه ترحّم کرد و گاه خشمگین شد، سونیای تن فروش را دوست داشت، سادگی و پاکی مادر و خواهر راسکلینکف را حس کرد و برای همسر بینوای مارمالادف «کاترینا»ی مسلول و کودکانش دل سوزاند و عمق دنیای وهم آلود رنج دیدگان را احساس نمود.

🔺#جنایت_و_مکافات را نخستین رمان روانشناختی می دانند.
🔺 ترجمه بسیار روان و شیوا بود.
🔺 اسامی سخت روسی و تعدّد شخصیت ها مانع لذت بردن از مطالعهٔ این کتاب نیست.

#جنایت_ومکافات#نخستین_رمان_روانشناسی_جهان#رمان_فلسفی_روانشناختی #فیودورداستایفسکی#ادبیات_کلاسیک_روسیه #نشرخوارزمی#مهری_آهی_مترجم #داستان_یک_قتل #رباخواری#سنپترزبورگ #داستایوفسکی
        
ساخت کتابخانه‌ی مجازی

ساخت کتابخانه‌ی مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچه‌ی مطالعه

ثبت تاریخچه‌ی مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

پست‌های پیشنهادی
فوت‌های کوزه‌گری کتاب‌خوانی (این قسمت خرید کتاب با قیمت مناسب)

چطور کتاب‌ها را ارزان‌تر از چاپ جدیدشان بخریم.

34 نفر پسندیدند.

36 نفر نظر دادند.
کتابخانه‌ای در جیب

بعضی کتابخوان‌ها هستند که امکانات کتاب الکترونیک برایشان حس بهشت را دارد. بعضی‌ها هم لذت لمس کاغذ و بوی کتاب را با هیچ چیز عوض نمی‌کنند. شما جز کدام دسته هستید؟

88 نفر پسندیدند.

59 نفر نظر دادند.
تغییرات بهخوان؛ نسخه‌ی 1.5.0

در نسخه‌ی جدید بهخوان می‌توانید اپلیکیشن را در سه حالت تاریک، روشن و سیستم قرار دهید.

64 نفر پسندیدند.

19 نفر نظر دادند.
اسمش را تقدیر نگذاریم.

چرا برای اینکه روی کم کاری های خودمون سرپوش بذاریم، از تقدیر مایه میذاریم؟

26 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.
قفسه کتابهای متکایی

در سلسله پستهایی درباره قفسه های اختصاصی خودم مینویسم. پست قبلی در مورد قفسه کتابهای مشکل گشا نوشتم و این بار از کتابهای متکایی می گویم.

38 نفر پسندیدند.

6 نفر نظر دادند.
چه باگ‌هایی در بهخوان می‌‌بینید؟

برایمان بنویسید که در کدام بخش از اپلیکیشن یا سایت بهخوان با چه باگ‌هایی روبه‌رو می‌شوید و چه خطاهایی می‌بینید.

35 نفر پسندیدند.

61 نفر نظر دادند.
سر برآوردن از ویرانی

در این پست قصد داریم چندتا از بهترین کتاب‌های ادبیات آلمان را به شما معرفی کنیم.

49 نفر پسندیدند.

7 نفر نظر دادند.
منم  سرگشته‌ی حیرانت ای دوست ۲

فرض کنین کودک هستین و تصویر کتاب رو میبینین

28 نفر پسندیدند.

13 نفر نظر دادند.
معاشرت ها

وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از دهانشان باشی ....

49 نفر پسندیدند.

9 نفر نظر دادند.

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحه‌ی خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهده‌ی بیشتر
 بهخوان؛ برای نویسندگان

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحه‌ی نشرتان، کتاب‌های در آستانه‌ی انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهده‌ی بیشتر
 بهخوان؛ برای ناشران

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
              کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
            
              برای خرید، خواندن یا امانت گرفتن کتاب، به بهخوان سر بزنید. امتیاز‌ها و یادداشت‌های بقیه‌ی کتابخوان‌ها را ببینید. بهتر انتخاب کنید و بهتر بخوانید.
            
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
              بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
            
              با دنبال کردن صفحات دوستانتان می‌توانید بفهمید آن‌ها چه کتاب‌هایی می‌خوانند و چه نظراتی دارند. همچنین می‌توانید دوستانی کتابخوان پیدا کنید.
            
کتابخانه‌ی خود
       را بسازید.
              کتابخانه‌ی خود
       را بسازید.
            
              کتاب‌های کتابخانه خود را بچینید و قفسه‌بندی کنید و لحظه به لحظه گزارش مطالعه‌ی خود را ثبت و بقیه را
       با خود همراه کنید.
            

دانلود اپلیکیشن بهخوان

            سابقه‌ی کتابخوانی، اطلاعات مربوط به کتاب‌ها و دوستان
            کتابخوانتان را همراه خود همه‌جا ببرید.
          
دانلود بهخوان از مایکت
دانلود بهخوان از بازار
دانلود مستقیم بهخوان