یادداشت‌های زهره عالی‌پور (58)

          نام دیگر شما صلابت است بانو.

لطف خداست که در کودکی زیر پرچم عزیزکرده‌های خدا بی آنکه جز نامی از آن‌ها بدانیم، در مصیبت‌شان شرکت می‌کنیم. لطف خداست و محبت شماست که اجازه می‌دهید بیشتر از شما بخوانیم و چیزی فراتر از نام و ذکر مصیبتتان بدانیم. 
این اولین کتابی است که درباره‌ی خانم فاطمه زهرا(س) می‌خوانم. کوتاه و عمیق شاید شبیه عمر عزیزشان. فاطمه فاطمه بود و کسی شبیه فاطمه نبود، نمی‌شود و نخواهد بود. شاید بهترین تعابیر درباره‌ی ایشان همان‌ها باشد که از زبان حضرت علی‌ (ع) در اواخر کتاب آمده است. 
فاطمه(س) به وقتش مظهر لطف و رحمت و عطوفت و احساس بود و به وقت دیگر چون کوهی صلابت و عظمت داشت و شبیه پیامبر خطبه می‌خواند و از حق مسلم ولایت و امامت دفاع می‌کند حتی به قیمت تنها بودن. 
به قربان صلابت و مظلومیت‌تان. به قربان سیاست و خاطر رنجیده‌تان که ابتدا حجت خود را بر  آنان تمام کردید و بعد با رفتار خود در زمان حیات و وصیتی که درباره‌ی مراسم دفنتان داشتید،  روسیاهی را برایشان گذاشتید و اجازه ندادید نامردان و نامردمان بر جسم پاکتان نماز تزویر بخوانند و منزلگاه‌تان را مخفی خواستید تا  آلوده به نفس‌های ناپاک خود نکنند و این خود مهر محکمی پای طومار مظلومیت شماست که تا زمانه ادامه دارد، خشک نخواهد شد. 
القصه، کتاب حاضر ،کتابی کم حجم، با استنادهای تاریخی از زبان فرزندان عزیز خانوم و چند تن دیگر درباره‌ی ایشان و مصیبت‌هایی که با رفتن پیامبر تا لحظه‌ی شهادت خودشان تجربه کردند. ذکر مصیبت و خون دل است وقتی هنوز پیامبر را دفن نکرده‌اند و به بهانه‌ی فتنه و گرفتن بیعت به خانه‌ی دخترش حمله می‌برند و جسارت‌ها اینجا تمام نمی‌شود. خواندنی و گریستنی است. 
        

6

          مرگ نزدیک‌ترین مفهومی است که هر لحظه ممکن است رخ دهد و در عین حال آدمی آن قدر آن را دور می‌پندارد که برنامه‌های طویلی برای خود می‌چیند. طفلی به دنیا نیامده می‌میرد، جوانی در سرحال‌ترینگ حالت خود قلبش می‌گیرد  و یکی بعد از یک قرن زندگی خیلی آرام چشمانش را می‌بندد و ... . مثال‌های زیادی حول این موضوع در اطراف همه‌ی ما رخ داده است. 
کتاب درباره‌ی مرگ نیست ولی رابطه‌ی مستقیمی با مرگ دارد. سوای اعتقادات ما که می‌گوید یک نفر با مردن تمام نمی‌شود و روحش هم‌چنان زنده است، در هر جای دنیا، اگر اعتقادی به این مسئله نباشد، باز هم یک نفر با مردن تمام نمی‌شود اگر بازماندگانی داشته باشد. برای همین بعد از آرزوی رحمت  برای شخص مرده، برای بازماندگان هم طلب صبر و آرامش می‌کنیم.  
کتاب از زبان دخترکی نوجوان روایت می‌شود که برادر بزرگش را از دست می‌دهد. درباره‌ی تأثیری است که مرگ برادرش روی او و خانواده‌اش و حتی نگاه آدم‌ها به او می‌گذارد. تلاش برای زندگی دوباره است. زندگی‌ای که زیر سایه‌ی مرگ برادرش نباشد. 
ترجمه‌ی روان، پیوستگی داستان و جزئیات فراوان به خوبی می‌توانند مخاطب را همراه خود سازد. 
اسم کتاب جذاب است و ارزش یک بار خواندن را دارد. 


        

21