یادداشت‌های زهرا.🌺 (53)

زهرا.🌺

زهرا.🌺

1404/5/29 - 15:24

          حیف است اولش ننویسم: فوق العاده بود😍😭😍😭. عاسقش شدم. توصیفات و دیالوگ‌های ألی عالی و کم‌نظیر بود. ایده‌ نو بود. هر چند قبلا در موردش شنیده بودم و فیلم مدرسه‌ی شبانه با همین موضوع را دیده بودم. اما باز هم دوستش داشتم. نو، چون خیلی‌ها از خوانش پریشی بی اطلاعند. طنز بود! اچون بتدای داستان با بدبختی‌های ألی شروع می‌شود؛ اما شخصیت ألی و حرف‌هایش، نصف شب من را با چشم‌های خواب آلود به خنده وا می‌داشت. 
آقا معلم آنیلز، خوش به حال شاگردهایتان! امثال شما کم هستند. می‌دانستید؟ معلمی که دلسوز باشد و فقط به فکر پایان یافتن درس و دادن نمره‌ نباشد، کم پیدا می‌شود. نمی‌دانم. شاید من کم دیده‌ام. نمیدانم.
زمان ما، کمتر معلمی پیدا می‌شد که وقتی در امتحان‌مان نمره‌ی کم می‌گرفتیم، می‌پرسید، دخترم، چه‌ت شده؟ مشکلت چیست؟
 کاش بیشتر روی خودشناسی و ... کار می‌کردند.من هم معلم‌هایی نظیر شما داشته‌ام آقای آنیلز. خانم ع و خانم س. آن‌ها نگران رفتار و زندگی روزمره‌ی ما هم بودند! حرف می‌زدند. می‌شنیدند. کمک می‌کردند. نمی‌دانم کجا هستند. اما از خدا می‌خواهم که همیشه شاد و خوشحال باشند.♥️
        

4

زهرا.🌺

زهرا.🌺

1404/4/20 - 18:26

        کتاب خوب و آموزنده با موضوع فکر! بله فکر کردن یا مخ را به کار انداختن! موش موشک برای دست یافتن و چیدن سیب، فقط باید به راه‌حلی که مناسب خود اوست، فکر می‌کرد؛ اما او به جای این کار، فقط نگاهش به راه‌حل دیگران بود.  نیم ستاره کم کردم برای به کار گیری واژه‌ی مردن( که نمی‌دانم آیا استفاده از این واژه در عبارت خوب شد از درد نمرد، برای گروه سنی الف و ب مناسب است یا خیر) و علت دیگر هم... آخر فُک؟! مگر فک هم در محل زندگی موش‌ها پیدا می‌شود؟! مگر جای آن‌ها در دریا نیست؟
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0