یادداشت‌های یحیی نوریان (44)

          گرچه این کتاب ارزش‌مند براساس ساختار ذهنی علم‌پرستی و الحاد ماده‌گرایانه تدوین شده و هرجا در کنار تجلیل و توصیف تاریخ علم تعریض و دهان‌کجی هایی به باورمندان توحید و غیب دارد اما یک نکته ارزش‌مند برای خوانندگان باورمند این کتاب نیز وجود دارد و آن براساس قاعده اقرارالعقلا علی انفسهم جایز.... 
هرچه نباید توصیفات پرطمطراق علمی کتاب را جدی گرفت و آن را به حساب خودشیفته‌گی اهل علم جهان غرب گذاشت، اقرارات نویسنده مشرف کتاب در نارسائی‌ها و تناقض‌های علم جدید بسی خواندنی ست. نویسنده با وجود شیفته‌گی علمی و در همان موضعی که تصور می‌کند در راه اثبات مسیر علم جدید می‌کوشد ناخواسته پایه‌های علم غربی را در نظر خواننده باورمند جهان شرق به شدت متزلزل می‌کند. 
دست آخر خواندن کتاب را به علاقه‌مندان تاریخ علم اکیدا توصیه می‌کنم. کتاب نوشتاری عالی دارد که به طرزی هنرمندانه سیر از انفجار بزرگ تا ظهور گونه انسانی نوین را از یک سو و سیر شناخت جهان از دوران رنسانس تا عصر اخیر را از سویی دیگر در هم می‌آمیزد به طوری که خیلی هنرمندانه تجربه تاریخ علم در کنار تاریخ خلقت از منظر علم را به مخاطب می‌چشاند. 

به شخصه از این که در این میان پایه‌های زیست‌شناسی نوین در نسبت با خلقت انسان برایم سخت سست شد و فهمیدم در دست دانش‌مندان جهان غرب هیچ فکت جدی برای انتساب انسان به گونه‌های حیوانی و میمونی وجود ندارد،  خوش‌وقت شدم
        

1

          اعتراف می‌کنم که به توصیه یکی از دوستان و در پی خطایی از جانب او به تصور این که مجموعه مقالات را مرتضی آوینی در زمان حیات‌ش ترجمه کرده است ، شروع به خواندن کردم و از همان آغاز که متوجه شدم ترجمه محمد آوینی‌ست انگیزه اصلی خواندن را از دست داده بودم؛ اما به جهت تقارنی که کتاب به ظاهر میان اندیشه‌های سنت‌گراها و روان‌شناسی و ادبی ایجاد کرده بود، بدم نمی‌آمد بدانم چه نوشته است.
کتاب جمع‌آوری چند مقاله پراکنده از نظرگاه‌هایی کاملا مستقل است که محمد آوینی آن‌ها را در ارتباط با عنوان کتاب یعنی جاودانگی و هنر می‌بیند و من ندیدم.
در مقالات ابتدایی دیدگاه سنت‌گرایی خفیف و حتی سنت‌جویی سید حسین نصری و در مقالات پایانی دید روان‌شناسانه یونگی کم‌تر قطعات یک پازل بزرگ را تشکیل می‌دهند و وجوه مختلف عنوان را نیز شامل نیستند.
در این میان مقاله به شدت کوتاهی از یونگ یعنی مقاله یک مانده به آخر کتاب به شدت درخشان است.
مقاله پایانی نیز اصلا معلوم نیست چرا در کتاب گنجانده شده است
        

0

          کتاب اگرچه مانند کتب روایی دیگر، پیوستاری بدون حاشیه از احادیث منتخب در مورد فتنه‌های اخر زمان است اما سیدبن‌طاووس با گزین و مرتب‌سازی استادانه‌ای، یک پیوستار روایی خواندنی ارائه داده است که اگر اسناد آغازین هر حدیث و شماره فصل‌ها را در خواندن فاکتور بگیریم، گاهی حس می‌کنیم متنی یک‌پارچه و روایی از آینده‌ای رخ‌داده‌ را مرور می‌کنیم...
کتاب در چهار بخش و سیصد و هشتاد و شش باب تدوین شده است که در واقع هر باب مشتمل بر یک حدیث است و گاهی با باب‌هایی چند خطی روبه‌رو هستیم... کتاب به تلاش سیدبن طاووس تنها از مصادر و مراجع و اسناد عامه یعنی اهل تسنن جمع‌آوری شده است و از نظر محتوا نیز چون مشتمل بر محتوایی فقهی نبوده کم‌تر توسط سایر علما مورد دقت اسنادی قرارگرفته است...
در خلال مرور این کتاب فهمیدم برخی از شایع ترین علامات ظهور که برخی در جست جو و انتظار ان به سر می‌برند، اساسا -و درهم‌نشینی با سایر علامات و توضیحات- مربوط به تاریخ‌هایی نزدیک‌تر نسبت به مصدر خود هستند و خبر از حوادث تکان‌دهنده‌ی دوران شروع حکم‌رانی عباسی و سقوط بنی‌امیه می‌دهند....
مانند سایر کتب‌ روایی، به اهل‌ش توصیه خواندن مي شود و خواندن آن برای عامه مردم حتی خالی از اشکال نیست.
        

0

          هفت جن یک جور هری‌پاتر ایرانی‌ست؛ یا حتی به نوعی اسلامی! یک روایت دنباله‌دار از جنگ خیر و شر در بستری که به چشم مخاطب امروزی تخیلی و ماجراجویانه است؛ هرچند نویسنده و باورمندان ارکان این تخیل را چندان هم تخیلی ندانند. روایت تمام عناصر جادو و جمبل تخیلی غربی را در بستر واقعی جن و عوالم مادی لطیفه شبیه‌سازی‌ کرده است و صدالبته با حرکت در مرزی خطرناک سعی دارد تا علاوه بر نظم داستانی جذاب و هیجان‌انگیز، انگاره‌های​ برخطا و انحرافی از این واقعیت مبهم دینی-این‌جایی را بزداید.
گیرایی متن -به جز شاعرانگی های گاه‌به‌گاه نویسنده از زبان راوی اول‌شخص کتاب- آن‌چنان هست که آدم را به خواندن یک نفس کتاب مجاب کند. به نظرم برای آن‌ها که در سنین نوجوانی تجربه خواندن چندگانه هری‌پاتر را دارند، کتاب کمی طعم و خاطره هری‌پاتر دارد؛ بدون کشش و شور آن و صدالبته در کشاکش واقعیاتی که برای بزرگ‌ترها کتاب را جذاب‌تر می‌کند و برای کوچک‌ترها به مرز کتابی ناسالم نزدیک می‌کند.
از نظر محتوا هم اگر چه اشراف نویسنده بر واقعیاتی از جهان اجنه و ارتباطات انسانی با آن چه به مطالعه و چه معاینه، کتاب را دوچندان خواندنی کرده است، اما به خصوص پانویس‌های انتهای کتاب در کنار صدها فکت در مورد جهان اجنه، در متن داستان، داستان را به تیغی دودم بدل می‌کند که در کنار پیام خاص دینی آن ظرفیت تحریک حس جستجوگر جوان‌ترها و غلطیدن در عرصه خطرناک جن و جن‌بازی را به کتاب بخشیده است.
        

0

          برای نخستین بار احساس می‌کنی داری گزارشی از «علم» انسانی می‌خوانی... برای آن‌ها که هیچ وقت رابطه بین علوم تجربی و زمینه‌هایی فرهنگی اجتماعی و انسانی برای‌شان حل نشده است و هیچ‌وقت باور ندارند که چیزی مانند روان‌شناسی یا ارتباطات یا علوم اجتماعی از اساس علم در معنای اکادمیک‌ش باشد، تجربیات و نوع نگاه « ست استیونز » یک منظر جدید و صدالبته امیدبخش است.
کتاب در مورد کلان داده‌هاست؛ جایی که حالا برای نخستین بار می‌شود علوم انسانی را تجربه کرد و آزمون کرد و از فرضیات به علمی تجربی رسید. کتاب با نثری روان و دوست‌داشتنی که از یک متخصص داده‌کاو اقتصاد خوانده واقعا بعید است ⁦:-)⁩ تجربیات متعدد فهم جهان انسانی و روابط آن را از طریق داده‌های کلان جستجوهای اینترنتی گزارش می‌کند.
بعضی از ره‌یافت⁦‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی جنسی گزارش شده در کتاب به خصوص با اشراف و تمرکز‌ش به جامعه ایالات متحده واقعا شگفت‌آور و تحسین‌برانگیز است. هرچند نگاه نویسنده به کلان داده و اعتمادی که به «شخصیت مجازی» در مقابل خود واقعی ما دارد محل سوال و بحث است اما نوع نگاه به داده و کلان داده در کتاب طلیعه یک انقلاب در علوم انسانی ست و از این منظر نمی‌توان نادیده‌ش گرفت.
کتاب برای همه علاقه‌مندان فرهنگ و اجتماعیات، برای همه علاقه‌مندان و فعالان سایبر، برای علاقه‌مندان تکنولوژی و سیاست و حتی برای همه خوش‌خوان‌ها توصیه می‌شود.
        

0

          کتاب از سایر رمان‌های رضا امیرخانی بهتر نیست. برای آن‌هایی که امیرخانی و قلم‌ش را دوست دارند انگیزه اول خواندن کتاب رمان جدید امیرخانی بودن است و طبعا آن‌ها بیش‌تر هم به چشم‌شان می‌آید این عدم تجانس.
تا میانه داستان هنوز زبان راوی لنگ است. به خصوص که اصلا در کت آدم نمی‌رود راوی یک زن باشد و مدام تصور می‌کنی که امیرخانی جهان زنان را درک نکرده است. بعدتر با تاکید راوی بر «زن‌م آیا من» کمی تیغ این انتقاد کند می‌شود. هرچند تا آخر کتاب هم نحوه روایت راوی باورپذیری کم‌تری دارد
با تجربه رئالیسم جادویی خفیف کتب رمان‌های قبلی امیرخانی انتظار چند صحنه این چنینی تا آخر کتاب هم‌راه آدم خواهد بود؛ انتظاری که تقریبا محقق نمی‌شود و کتاب خیلی صریح‌تر و مستقیم‌تر از همیشه به معانی ارجاع می‌دهد؛ شاید همین در کنار فضای یخ کتاب موجب اقبال کم‌تر خواننده‌های امیرخانی نیز باشد
کتاب فراز و فرود تقریبا ندارد. نقطه عطف ندارد. نقش خوب و بد جدی هم ندارد. کتاب به کل خاکستری‌ست. این مساله اگر چه می تواند جزو تدابیر نویسنده برای بیان مساله ای دودگرفته و غم‌بار باشد اما بی تعارف از خواندنی بودن اثر کم می کند. باز هم نثر روان امیرخانی به داد می رسد وگرنه...
این ها از باب نثر و سامان کتاب. اما از باب معانی و موقعیت سازی و سوژه؛ کتاب تلاشی نو برای صورت‌مساله‌ای واقعی‌ست. شهرنشینی و چالش‌های آن. توسعه و جنایت‌های آن . تهران و عاقبت آن
مفاهیم خوبی در هم تنیده شده‌اند تا زندگی  لیا و علا و تجسم عمل آن‌ها یعنی ایلیا کنار هم دوران غم‌باری با امید اندک را نمایان کنند. کتاب نقد بی‌پروا و گاهی شعارزده‌ای‌ست به زندگی شهری و توسعه آن... آخرش هم با حواله کردن پیشاب بچه به شهر و ستایش کوه‌پناهان کم‌تر می‌تواند توصیه یا نسخه بپیچد برای مخاطب و همه را حواله به زلزله امیدوارکننده‌ای می‌دهد که محتوم تهران و امثال آن است.
کتاب از این نظر با واقعیت صادق است و آخر داستان را با شیرینی و گل تمام نمی کند.
برای من به عنوان معماری که خانواده معماری هم دارد کتاب یک وجه دیگر هم داشت و آن هم میزان نزدیکی یا دوری نویسنده به این قشر و واقعیات چالش‌های حرفه‌ای و زندگی آن‌ها. به نظر تصویری که نویسنده از جهان حرفه‌ای و خصوصی این قشر می‌سازد بیش‌تر شبیه تصاویری‌ست که سیمای کشور در سریال‌های خانوادگی‌ش نشان می‌دهد و با واقعیت فاصله معنادار دارد. دست آخر زمان کتاب که به شهرداری دهه اخیر تهران برمی‌گردد می تواند موج برخوردهای سیاسی را نیز با کتاب برانگیزاند.
        

0