یادداشت‌های فاطمه‌السادات شه‌روش (263)

          جونی اولین کسی است که در کلاس قرار است دندانش بیفتد. اما او نگران است و حتی حاضر نیست دندانش را زیر بالشت بگذارد تا پری دندانی آن را ببرد. برای بچه‌هایی که درگیر لقی دندان هستند خوب است. هرچند افسانه پری دندونی در ادبیات ما زیاد پررنگ نیست و من فقط در کتاب‌های ترجمه مثل اپریل و اپریکا دیده‌ام
        

          اگر بچه‌ بدغذا یا لوس و ننر شبیه یک شاهزاده اطافتان دارید حتما این کتاب را برایش بخوانید. اگر هم ندارید برای خودتان بخوانید. مطمئنم چند تا شاهزاده آشنا توی ذهنتان می‌آید. کتاب را جایی بخوانید که بتوانید قاه‌قاه بخندید. ما که خیلی خیلی خندیدیم
        

          با زبانی طنز از معلمی می‌گوید که خودش را به خنگی زده تا به بچه‌ها درس یاد بدهد. آن هم بچه‌هایی که از مدرسه متنفرند
        

          داستانی ترسناک با فضاسازی جذاب. البته یک‌سوم‌انتهایی کنی افت می کند
        

          پر از کلیشه‌زدایی و طنز. البته اگر فرزندتان خیلی خیلی پاستوریزه است یا خیلی زود به جای خندیدن و درک طنز داستان از کارهای بد تقلید می‌کند قبل از خریدن تورق کنید. در شهر چپه‌ها بچه‌ها از زنگ ورزش فراری‌اند و دلشان می‌خواهد همیشه ریاضی داشته باشند. آنها حتی به زور به تولد می‌روند و دوست دارند خانه بمانند تا مساله ریاضی حل کنند یا به پدر و مادرشان کمک کنند
        

          خیلی خیلی ضعیف بود. درباره دختری که روز اولی است که به مدرسه جدید می‌رود. خیلی جاها حالت گزارشی داره. بدآموزی داره. زبانش اصلا به یک دختر ده ساله نمی‌خوره. پر از شخصیته و روی یک موضوع خاص تمرکز نداره و خیلی پراکنده‌گویی داره.
        

          درباره روابط خواهرانه و نیز کنترل خشم
        

          زیان داستان کودکانه است اما محتوا اصلا. ازدواج و شوهریابی را چه به بچه‌ها
        

          خیلی وقت‌ها بچه‌ها متوجه کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌های بزرگترها نمی‌شونذ. این کتاب به زبان طنز درباره این موضوع  است
        

          فقط یک نویسنده چیره‌دست می‌تواند از یک دکمه به درد نخور یک داستان به درد بخور بسازد و مخاطب را از خنده روده‌بر کند
        

          ماجرای چهار دوست و سه کلوچه😀
        

          اگر بچه‌تان برای خوب مقاومت می‌کند بخوانیدش
        

          درباره توانایی‌های متفاوت هر فرد. هرچند روی صفت ترین تمرکز کرده اما به نظرم بچه بیشتر طنز ماجرا و اون پذیرش تفاوت‌ها رو متوجه می‌شه
        

          داستانی طنز با موضوع اعتمادنکردن به غریبه‌ها و هرجایی نرفتن