یادداشت‌های Shabnam Samiei (5)

Shabnam Samiei

Shabnam Samiei

4 روز پیش

          خب! بخشی از کتاب رو جایی خونده بودم و اینکه نوشته بود درباره‌ی برهه‌ی سختی از زندگی فلوبره که در اون دچار ورشکستگی مالی میشه و برای مدتی دست از کار میکشه و همه چیز براش تلخ و بی‌معنا میشه نظرم رو جلب کرد. در واقع در پس سوگ اینروزهای خودم دنبال این میگشتم که فلوبر چطور با تلخی زندگیش روبرو شده، شاید من هم یاد بگیرم. کتاب نثر بسیار روشن و پاکیزه‌ای داره، با توصیفات و جزئیاتِ دلنشین. فضاسازی خوبی داره و خوش‌خوان و روانه. این کتاب با بررسی نامه‌های فلوبر در اون مقطع به دوستان و خواهرزاده‌اش و روایت‌های کسانی دیگر که با او در آن زمان همراه بودند نوشته شده. در کتاب ما شخصیت فلوبر رو در لحظاتی جز نویسنده بودن می‌بینیم، ترس‌‌هاش، دلتنگی‌ها، شادی‌ها و غم‌هاش. فلوبر در مدت اقامتی که برای استراحت در اون شهر هست از طریق یکی از دوستانش که روی اندام آبزیان آزمایش انجام میده به شکل دیگری به زندگی وصل میشه و پس از مدتی دوباره نوشتن رو شروع میکنه. توصیف تردیدهاش، پاک کردن و نوشتن‌هاش و شک کردنش به اینکه آیا نویسنده بودن در قیاس با دانشمند بودن بهتره یا نه جالب بود. حجم کمی داره و زود خوانده میشه اما من مدام به دنبال اون لحظه‌ی اوجی بودم که تحول و دگرگونی درونی فلوبر رو در دل اون رنج نشون بده که اون لحظه اتفاق نیفتاد و همه جیز ریتم آرامی داشت تا انتها. شاید هم باید پذیرفت دگرگونی در گرو اتفاق عظیمی نیست و در دل همین ریتم آرامِ زندگیه.
        

0

Shabnam Samiei

Shabnam Samiei

4 روز پیش

          اوایل کتاب که پیش میرفتم مثل سایر دوستان گفتم" به سبک نجدی، اما نه به قدرتِ یوزپلنگانی که با من دویده‌اند". و احساس میکردم مرگ نویسنده و چاپ مجموعه بعد از مرگش باعث شده شاید داستان ها اون قدرت و کمال نهایی رو که در ویرایش های آخر بدست میارن نداشته باشن. اما الان که به انتها رسیدم فکر میکنم در عین این کامل نبودن و بی نقص نبودن زیباست و با آثار دیگه‌اش مقایسه نمیکنم. نکته‌ی بارز کارهای نجدی تصاویر بدیع و تبدیل اشیا و وقایع از ابژه به سوژه است‌. فاعلیت قائل شدن برای مکانها، احساسات، اشیا، اتفاقات.گویی این اونها هستند که انسان رو روایت می‌کنند. برعکس همیشه که انسان ها راوی اتفاقات هستند.
 گاهی شدت این تصاویر به حدی میرسه که آدم گیج میشه یا از متن و جریان داستان جا میمونه، و در نهایت انگار بین یک مشت تصویر گم شده.
 ارجاعات تاریخی و سمبلیک در داستان‌ها مثل واقعه‌ی سیاهکل، انقلاب، کودتا و..بی اینکه مستقیم توی ذوق بزنه و درگیر کلیشه های رایج بشه خیلی خوب بود.
تاثیر شهر محل زندگی نویسنده و جغرافیاش رو هم به وضوح میشه در کارها دید از توصیفات تا بستر تاریخی وقایع.
در نهایت فکر میکنم مثل بقیه آثار نجدی شبیه نسیم
خنکی بود که وزید و برای مزه مزه کردن دوباره‌‌ی تصاویر باید بارها بهش برگردم چون هرچه با سرعت بیشتری بدوی تصاویر بیشتر ازت می‌گریزن.
        

1

Shabnam Samiei

Shabnam Samiei

4 روز پیش

          در واقع دو ستاره و نیم!
انتظارم ازش بیشتر بود، خیلی از جملات تکرار این مسئله بود که در ایران به اندازه‌ی غرب سنت اتوبیوگرافی نویسی رواج نداشته و مخصوصا در زنان نویسنده خیلی کمتر بوده و نمونه‌ها معدود و انگشت‌شمار هستند، که اون نمونه‌ها هم بیشتر در راستای دفاع یا اثبات جایگاه یک زن از لحاظ سیاسی اجتماعی در رابطه با یک مرد یا یک دیدگاه سیاسی تعریف شدن. مثل اتوبیوگرافی اشرف دهقانی، شاهدخت پهلوی، مرضيه اسکویی و ثریا اسفندياری. در بخش‌هایی هم از فروغ فرخزاد به عنوان کسی که در شعرش سعی کرده امر خصوصی رو عمومی کنه و به نوعی اتوبیوگرافی نوشته پرداخته بود که در مقاله بعدی از دیدگاه دیگری نقض شد، اما اشارات به طور کلی درباره‌ی کسانی که اتوبیوگرافی نوشتند خیلی متناقض بود! جز بخش خاطرات تاج السلطنه که یه عنوان یه اتوبیوگرافی مهم از زنان خوب تحلیل شده بود. در کل همه اینها میشد در یک مقاله جمع بشه.
ارجاعات مفصل و دقیق بود، در ضمن فقط یکی از مقالات از افسانه نجم‌آبادی بود،گویا بیشتر نقش جمع‌آوری کننده داشته.
        

1