یادداشت Shabnam Samiei
3 روز پیش
اوایل کتاب که پیش میرفتم مثل سایر دوستان گفتم" به سبک نجدی، اما نه به قدرتِ یوزپلنگانی که با من دویدهاند". و احساس میکردم مرگ نویسنده و چاپ مجموعه بعد از مرگش باعث شده شاید داستان ها اون قدرت و کمال نهایی رو که در ویرایش های آخر بدست میارن نداشته باشن. اما الان که به انتها رسیدم فکر میکنم در عین این کامل نبودن و بی نقص نبودن زیباست و با آثار دیگهاش مقایسه نمیکنم. نکتهی بارز کارهای نجدی تصاویر بدیع و تبدیل اشیا و وقایع از ابژه به سوژه است. فاعلیت قائل شدن برای مکانها، احساسات، اشیا، اتفاقات.گویی این اونها هستند که انسان رو روایت میکنند. برعکس همیشه که انسان ها راوی اتفاقات هستند. گاهی شدت این تصاویر به حدی میرسه که آدم گیج میشه یا از متن و جریان داستان جا میمونه، و در نهایت انگار بین یک مشت تصویر گم شده. ارجاعات تاریخی و سمبلیک در داستانها مثل واقعهی سیاهکل، انقلاب، کودتا و..بی اینکه مستقیم توی ذوق بزنه و درگیر کلیشه های رایج بشه خیلی خوب بود. تاثیر شهر محل زندگی نویسنده و جغرافیاش رو هم به وضوح میشه در کارها دید از توصیفات تا بستر تاریخی وقایع. در نهایت فکر میکنم مثل بقیه آثار نجدی شبیه نسیم خنکی بود که وزید و برای مزه مزه کردن دوبارهی تصاویر باید بارها بهش برگردم چون هرچه با سرعت بیشتری بدوی تصاویر بیشتر ازت میگریزن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.