یادداشت‌های فاطمه هاشمی (9)

سفیر شهر آدم نباتی ها
          رمان روانی بود. از آنهایی نبود که دلت نخواهد سراغش بروی و از سر ناچاری فقط بخوانی که تمام شود. 
فضای داستان برایم جالب بود، تصور اینکه بشر در آینده چگونه زندگی خواهد کرد هیجان انگیز است. اینکه یک روزی همین وسایلی که ما در حال حاضر از آنها استفاده می‌کنیم را در موزه بگذارند و بگویند:" یعنی واقعا از این چیزها استفاده می‌کردند؟ چقدر نوشتن با این وسیله سخت است! چطوری با این خودکارها می‌توانستند بنویسند؟" یا مثلا گوشی های ما را از توی یک گودال حفر کنند و بگذارند توی موزه ها خیلی بامزه است.
خلاصه که فضای داستان را دوست داشتم و برایم انگیزه ایجاد می‌کرد که ادامه اش را بخوانم اما وقتی به جایی رسیدم که در آینده باید و نباید های زندگی مرزهایشان تغییر کرده، خیلی برایم خوشایند نبود و شاید اگر نویسنده ایرانی نبود این موضوع  قابل پذیرش تر می‌شد.
در کل اگر شما هم به تفکر در مورد آينده های دور و تغییراتی که ممکن است در بشر و نوع زندگی اش اتفاق بیفتد علاقه دارید این کتاب را بهتان پیشنهاد می‌کنم.
        

0

ناریا؛ سرزمین وارونه
          یک رمان که شاید خیلی ها دوست داشته باشند  آن را بخوانند. اما جذابیتی که کتاب های قبلی انتشارات مهرستان در من ایجاد کرد را نداشت. کتاب سبک داستانهای شاهنامه را داشت و برای من حوصله سر بر بود، بنظرم می‌شد حدس زد که پایان داستان چی می‌شود و هیجانی ایجاد نمی‌کرد.شاید یکی از داستانهای شاهنامه باشد و يا اقتباسی  از آن.
من همیشه مهرستان را تحسین می‌کنم  بخاطر کیفیت رمانها و کلا همه چیزشان، اما نویسنده می‌توانست خیلی غیر قابل پیش بینی تر به داستان خاتمه دهد.
این که چرا در عنوان، سرزمین وارونه نوشته شده است خیلی برایم جذاب تر بود! همانطور که کتاب گفته ناریا را وارونه کنید، درست است میشود ایران!!!!!
واین برایم خیلی خیلی جالب بود، جالب تر از اون چیزی که فکرش را بکنید. یعنی تمام این داستانها درباره ی سرزمین ایران است. چه جذاببب! پس راز عنوان کتاب همین بود🤗😍🤩
هیجان انگیزترین قسمت کتاب این بود
پ.ن: یادداشت من داستان را فاش نمی کند اما عنوان را فاش میکند😎
        

12

مسیر خارج از نقشه

1