یادداشت‌های علی معتمدکیا (38)

          ابعاد جالبی از این تکه از تاریخ رو در اختیار میده
        

          کتاب خوبی بود، از زندگی روزمره قشنگ آدم دور می‌کنه
        

          کتاب لذت بخشی بود و خوشحالم جلد دوم هم داره
        

          کتاب فوق‌العاده‌ای از یک انسان فوق‌العاده که به کار و تلاشش با دیدگاه کیفی نگاه می‌کرد و این دیدگاه باعث بالا رفتن و ارتقاء روزافزون شرکتش شد.
        

          کتاب خوبیه و خیال میکردم زندگینامه حضرت آیت الله سید علی قاضی رحمت الله علیه هست ولی این کتاب فراتر از این هست و تقریباً از تمامی بزرگان دین معاصر با ایشون آشنا اسم و شرح حالی نوشته و لذت این کتاب رو چند برابر کرده، بسیار عالی و لذت‌بخشه
        

          این کتاب مثل همه کتاب‌های ژول وزن برای رده سنی نوجوان نوشته شده و در کل کتاب حس کنجکاوی، ماجراجویی و همچنین ایجاد حس کشف راز رو توی ذهن نوجوان به قلیان میندازه، به نظرم آدم بزرگها هم هر چند وقت یکبار باید کتاب‌های این رده سنی رو بخونند تا از روزمرگی و واقعی بودن دنیا دور بشند.
        

          کتاب خیلی خوبی بود و باعث ارتقاء اعتقادات انسان میشه. برای ایام قبل ماه رمضان توصیه‌اش میکنم
        

          .
چه کتاب خوبی این کتاب، با اینکه تجربه دوبار پیاده‌روی اربعین داشتم ولی دریچه‌های جدیدی برام باز شد که اگر عمری باقی باشه و دوباره بشم  #من_یک_اربعینی_هستم حتماً از این تجربه‌ها استفاده می‌کنم.
در طول کتاب همش این مداحی میاد تو ذهنم:
میاد خاطراتم جلوی چشام
من اون خستگی تو راه می‌خوام

#ایران #کربلا #نجف #خانه_پدری #اربعین #شهدا #ali1084
1398/10/08
        

          خیلی جالب بود که توی بعضی مسائل و مشکلات، جامعه امروزی با جامعه زمان مشروطه هیچ تفاوتی نداشته و یه جورایی میشه گفت توی حالت سکونیم، نه پیشرفتی کردیم نه پسرفتی و این خیلی جای تأسف داره
        

          اصلا خوشم نیومد، نویسنده بارها تو متن گفته من نظر شخصیم نمی‌نویسند ولی تقریبا همه جا داره نظر خودش می‌گه.
در کل منم منم زیاد داره توش
        

          یک رمان فوق العاده که از خوندنش لذت می برید
        

          آقای ضابطیان محیط خیلی دوست داشتنی و ملیحی درست کرده بود توی این کتاب، لذت بردم
        

          صَدَقَ اللهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ النَّبِیُّ الْاَمِینُ الْکَرِیمُ وَ نَحْنُ عَلی ذَالِکَ

مِنَ لشَّاهِدِینَ وَلشَّاکِرینَ وَ لْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ لْعَالَمِینَ رَبَّـنَا تَقَـبَّلْ مِنَّـآ اِنَّـکَ اَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

وَا هْـدِ نَا اِلَلْحَقِّ وَ اِلی طَرِیقِ مُّسْتَقِیمْ بِبَرَکَتِ خَتْمِ الْقُرْآنِ لْعَظِیمُ وَاعْفُ عَنَّا یَا کَرَیمُ

وَاغْـفِرْلَـنَا ذُنُوبَـنَا بِفَضْـلِکَ وَ جُودِکَ وَ کَرَمِکَ یَا اَکْرَمَ لْاَ کْرَمِینَ وَ یَا اَرْحَمَ لرَّاحِمِینَ

اَللَّهُمَّ نَوِّرْ قُلُو بَنَا بِالْقُرْآنِ وَ زَیِّنْ اَخْلا قَنَا بِا لْقُرْآنِ وَ نَجِّنَا مِنَ لنَّارِ بِالْقُرْآنِ

وَ اَدْخِلْنَا فِی لْجَنَّتِ بِالْقُرْ آنِ اَللَّـهُمَّ عَجِّلْ فِی فَرَجِ مَوْلا نَاصَـاحِبَ لْعَـصْرِ وَ لـزَّمَـانِ بِـالْقُرْآنِ

اَللَّـهُم مَّشْـفِ مَرْضَـا نـَا بِـالْـقُـرْآنِ وَ الـرْحَمْ مَوْ تَا نَـا بِا لْقُرْآنِ وَ سَلِّمْ مُسَافِرِ ینَنَا بِالْقُرْآنِ

اَللَّهُمَّ جْعَلِ الْقُرْآنَ لْنَا فِی لدُّ نْیَا قَرِینَا وَ فِـی لْـقَبْـرِ مُو نِـساً وَ اَنِیـساً

وَ فِـی لْقِـیَامَتِ شَافِـعاً وَ شَفِیـعاً وَ اِلَلْـخَیْـرَاتِ کُـلِّـهَا دَلِیـلا اَللَّـهُمَّ فْـتَحْ لَنَا بَا لْخَیْرِ،

وَاخْتِمْ لََنَا بِالْخَیْرِ ، وَاجْعَلْ عَوَاقِبَ اُمُورِنَا وَ اُمُورِالْمُؤْمِنِینَ لْحَاضِرِینَ خَیْراً

* بِحَقِّ سُورَه لْمُبَارَ کَهِ الْفَاتِحَه مَعَ الصَّلَوَاتْ
        

          رمان خوبی بود،ولی به نظر من اگه این رمان جین آستر نوشته بود فوق العاده تر میشد.
داستان در مورد یک دختر رنگین پوست هست که پدری سفید پوست داره و مادری که وجود نداره، زندگی خوب که با ورد خانم وندی استیونس دچار تلاطم میشه و ادامه اتفاقات...
        

          تجربه شیرین مرگ و اتفاقات پس از اون رو میشه به صورت خیلی مختصر توی این کتاب خوند، این تجربه برای یک فرد که بعداً جانباز مدافع حرم میشه اتفاق افتاده.
        

          نمی‌دونم چرا اطلاعات این کتاب نیومدم به روز کنم، فوق العاده بوده، البته من نسخه صوتی فیدیبو رو با صدای خانم درخشش گوش کردم و سیر داستان، فضاسازی و گشت و گذار تو دویست سال پیش برام لذت‌بخش بود
        

          لذت بردم 😊
        

          اونطوری که غرفه‌دار نمایشگاه کتاب 96 ازش تعریف کرد نبود.

کلا داستان یکپارچه‌ای داره ولی چون دائم در حال فلاش بک هست یه جورایی بیش از حد اعصاب خواننده خورد میشه.
داستان درباره یک فرد رو به فوت هست که خاطرات طفولیت تا مرگش مرور میکنه.
از نوع داستانش خوشم اومد و تازگی داشت ولی به نظر من رفت و آمد مداومش از حال به گذشته بعضی جاها خیلی روی اعصاب آدم راه می رفت.
داستان یکی دو قسمتش هم اصلا نفهمیدم چه ربطی به کل داستان داشت مثل صفحه 212