یادداشتهای هدی کریمان (7) هدی کریمان 1402/6/5 پروانه ها گریه نمی کنند مرضیه اعتمادی 3.9 23 بسمه تعالی پروانهها گریه نمیکنند مجموعه روایتهای معلولیت است. کنار آدمهایی نشستم که انتهای همه تلاشهایشان برای خوب شدن، پذیرش بود. پذیرش متفاوت بودن، پذیرش این مهم که من همینم و باید زندگی کنم. این پذیرش به عقیده من نقطه تحول آدمهای نشسته در کتاب است.اینکه بپذیرید و ادامه دهید شما را چند کیلومتر توی جاده پیشرفت قرار میدهد. من را یاد تجربههای زیستهام انداخت. شاید روزی ازشان بنویسم. الان شجاعتش را ندارم. طرح جلد کتاب را اصلا دوست نداشتم. به نظرم خیلی سطحی و دم دستی آمد. میشد زبان روایتها حرفهایتر باشد اما حس میکنم طوری نوشته شده که همه خوان باشد. درکل خوب شد خواندمش. باید برایم تکرار میشد که دور و برم آدمهای متفاوتی زندگی میکنند که امید را دارند مزهمزه میکنند. 0 3 هدی کریمان 1402/6/1 باغ خرمالو هادی حکیمیان 3.7 16 بسمه تعالی باغ خرمالو، روایت زندگی آدمهای ساده است. ساده از حیث بیشیله پیله بودن، از حیث زلال و شفاف بودن. آدمهایی که زیر فشار دستهای زبر زمانه دارند زندگی میکنند. روایت تلخ زنهایی است که چادر و حجاب برایشان مثل جان عزیز است اما شاه زمانشان نمیگذارد نگهش دارند. کتاب، برای نوجوان است. ایده جالب است. تصویرسازیها خوبند. شخصیتها به نظرم درآمدهاند.حقیقتش کتاب نوجوان نمیخوانم که راجع به زبانش حرف بزنم. طرح جلدش را واقعا دوست داشتم. اما چندتا فحش توی کتاب جاساز شده که اگر من باشم به بچه خودم فعلا نمیدهم کتاب را بخواند. 0 2 هدی کریمان 1402/5/26 زخم شیر صمد طاهری 3.4 25 بسمه تعالی حوصله کردن توی انجام کار، نتیجه را مطلوب تر میکند. اینکه بدانی چه میخواهی اما بگذاری همه چیز نرم نرم جلو برود، به اصطلاح کار درمی آید. #زخم_شیر را که خواندم به صبر و حوصله نویسنده غبطه خوردم. کلمات را هدر نمیداد و منظور و مفهوم را به جا و به اندازه به خورد مخاطب میداد. حقیقتا از طراحی داستانها و کدگذاری ها شگفت زده شدم. هرچقدر که کتاب قبلی لحن نداشت، اینجا همه شخصیتها لحن خودشان را داشتند و انگار کنار او ماجرا را میدیدم.دیالوگها پیش برنده بودند که از بخشهای جذاب داستان بود. رنگ جلد را دوست داشتم فقط ای کاش طرحش مفهومی تر بود. یک چیزی که حداقل یکی از داستانها را توی خودش پنهان کرده باشد. نثر داستان هم به نظرم روان بود و همراهی با روال داستان راحت. #زخم_شیر #حلقه_کتاب_مبنا #با_کتاب_قد_بکش 0 0 هدی کریمان 1402/5/26 چایت را من شیرین می کنم زهرا اسعدبلنددوست 3.9 122 بسمه تعالی شهید نشی میمیری! این جمله ای است که حسام به سارایی که از آلمان به ایران می آید میگوید. کتاب(چایت را من شیرین میکنم) نوشته زهرا بلند دوست را تمام کردم. کاملا بر مدار تعهد میچرخد اما از نظر من شعار زده و کلیشه است. ماجراهای زیادی برای شخصیت اصلی رقم میخورد و این خود بر سرعت روایت اضافه میکرد. ضمن اینکه زبان شخصیتها نزدیک به هم بود و حس من این بود که لحن نداشتند.طرح جلد کتاب میتوانست دلنشین تر باشد و همخوانی بهتری با عنوان کتاب داشته باشد. راستش را بخواهید از خواندن کتاب خیلی لذت نبردم... همین #چایت_را_من_شیرین_میکنم 0 1 هدی کریمان 1402/5/26 کتاب آه: بازخوانی مقتل حسین ابن علی (ع) یاسین حجازی 4.6 95 بسمه تعالی اصلا نمیدانم چطور شروع کنم. کتاب«آه» درد داشت خواندنش. هرجایش را دست میگذارم میبینم جای دیگری هم بود که باید بگویم. لحظات دعوت امام حسین علیهالسلام از مردمی که سر راهش قرار میگرفت و آنها قبول نمیکردند را بگویم یا تنهایی امام بعد شهادت برادرش عباس علیهالسلام را؟ یا از آنجا بگویم که اصحاب کشته شده بودند و بنیهاشم مانده بودند برای مولا؟ از لحظه شهادت یا اسارت اهلبیت و... همه اش درد داشت .... کتاب به سبک متون کهن نگارش شده که به همذات پنداری خواننده با زمان گذشته کمک میکند. طرح جلد کتاب واقعا زیبا است. انگار میخواهد بگوید کتاب حرفها برای گفتن دارد. دست و دلم به بیش از این نوشتن نمیرود راستش... #کتاب_آه #کربلا #عاشورا #یاسین_حجازی 0 0 هدی کریمان 1402/4/30 من قاتل پسرتان هستم احمد دهقان 3.4 22 بسمه تعالی مجموعه داستان ( من قاتل پسرتان هستم) به قلم احمد دهقان از نشر افق را تازه تمام کردم. داستانهایی دارد که بوی جنگ، فراق و درد میدهد. کتاب روایت آدمهایی است که خودخواسته رویارویی با دشمن و دوری از هرآنچه بهشان دل بسته اند را انتخاب میکنند. آدمها در این کتاب گونه جدیدی از عشق را تجربه میکنند، از دست دادن ها رنگ دیگری دارد، نبودن ها و نداشتن ها جنس دردش فرق میکند. من کنار مادرهایی نشستم که پاره تنشان هنوز از جبهه نیامده بود و غصه شان روی قلبم خط انداخت. جنگ همیشه تلخی دارد چه جبهه حق پیروز باشد و چه ناحق... #احمد_دهقان #جنگ #جبهه 0 3 هدی کریمان 1402/3/17 چادر کردیم رفتیم تماشا: سفرنامه عالیه خانم شیرازی عالیه خانم شیرازی 3.3 39 بسمه تعالی ( چادر کردیم رفتیم تماشا) یکی از سفرنامه های قدیمی به جا مانده از زمان قاجار است که اگر چه به سبک امروزی نوشته نشده اما قسمتهایی از آن برایم بسیار جالب و خواندنی بود. جزییات گویی در کتاب از نظر من کم است که شاید برای آن زمان کافی بوده. البته این را باید بگویم که درکی نسبت به سفرهای مشقت بار آن دوران پیدا کردم که حقیقتا خوب بود. کتاب از جهت دانستن قلم آن زمان و آداب رسوم و نحوه سفر خوب است وگرنه که تکنیک در آن هیچ نقشی ندارد. #سفرنامه #چادر_کردیم_رفتیم_تماشا #قاجاری 0 1