یادداشت‌های Katayoun (8)

          از اون کتابایی بود که در طولش هم خنده ام بند نمیومد و هم گریه ام می‌گرفت، فیلمش هم دیدم ولی پایان فیلم با کتاب فرق داره و خب امیدوارم پایان کتاب پایان اصلی باشه 
احساسات به خوبی بیان شده بود و کاملا به آدم القا میشد
خیلی قشنگ بود فکر نمیکردم اینجوری تموم بشه
        

          از کتاب خدمتکار بهتر بود. من حدس های مختلفی زدم ولی هیچ کدوم درست نبود و چون کتاب در زمان حال و گذشته میچرخید خیلی جذاب تر شده بود 
پایانش هم که اصلا عالییی
        

          عالیییی نویسنده بیخودی کتاب رو کش نداده بود همه چی به اندازه بود و واقعا ارزش یه کله خوندن رو داره بخش های هیجانی از یک سوم آخر کتاب شروع شد که نفس آدمو بند می‌آورد 
به نظرم کتاب جنایی خیلی خوبی محسوب می‌شد امیدوارم شناخته تر بشه
        

          چقدر برچسب هایی که به بقیه میزنیم حس بدی بهشون میده، درونشون رو تاریک میکنه، خودشونو بی ارزش میدونن و شاید دیگه هیچوقت تعلق داشتن رو احساس نکنن
کاش میشد قبل اینکه دهنمونو باز کنیم یه درصد احتمال بدیم که شاید آخرین باری باشه که قراره با طرف مقابل حرف بزنیم
کاش میشد سنجیده تر درباره بقیه و رفتارشون نظر بدیم و حرف بزنیم چون واقعا ما هیچی نمیدونیم، نمیدونیم هرکس پشت لبخندش و رفتاراش چه افکاری رو پنهان کرده 
        

          خیلی قشنگ تاثیرات پدر و مادر رو نشون داده بود، درواقع به نظرم مقصر اصلی تو این کتاب مامان و بابای کاترین بودن که فقط به آبرو و سنت هاشون فکر میکردن
به همین خاطر هم کاترین همش تحت فشار بود و مجبور بود مخفیانه رابطه ای که میخواد داشته باشه 
        

          بهترین کتاب فانتزیه و جلد دومش از اینم بهتره😭😭
        

          کم پیش میاد از کتابی خوشم نیاد ولی با این زیاد ارتباط نگرفتم و به نظرم حقش نبود اینقدر معروف و ترند شه 
        

          آخرش واقعا غافلگیر کننده بود و در طول داستان رکب میخوردیم