معرفی کتاب دختران بی پروا اثر ریچل هاوکینز مترجم محدثه احمدی

دختران بی پروا

دختران بی پروا

ریچل هاوکینز و 1 نفر دیگر
4.5
6 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

21

ناشر
نون
شابک
9786227566925
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        یک جزیره زیبا، وحشی و عجیب… جزیره مرو، نقطه‌ای متروک وسط اقیانوس آرام است و گذشته‌ای مرموز و سرشار از کشتی‌های شکسته، آدم‌خواری و حتی قتل، مقصدی مناسب برای مسافران ماجراجویی که می‌خواهند از هر چیزی بگریزند… جز حقیقت. شش مسافر، شش جوان جذاب، سفری دلپذیر را آغاز می‌کنند با روزهای آفتابی و شب‌های سرمست‌کننده، ولی کم‌کم می‌فهمند خیلی از تمدن دور شده‌اند و در چنگ جزیره اسیرند. پس وارد مسیری پیچیده و خطرناک می‌شوند. رازهای بی‌شمار، یک نفر گم می‌شود، دیگری می‌میرد. بقیه مسافرها از خودشان می‌پرسند زیر پوست این بهشت زیبا چه امواج سیاهی مخفی شده و حالا چه کسی را با خود خواهد برد...
      

لیست‌های مرتبط به دختران بی پروا

پست‌های مرتبط به دختران بی پروا

یادداشت‌ها

          ۱.در انبوه کتاب های جنایی که میخونم، میتونم بگم یکی از خوب‌هاش بود( این که خیانت مسئله‌ی اول جنایت نبود، خودش جای امید زیادی داشت)
۲.تقریبا تا اواسط داستان(یه کم بیشتر) خبری از مرگ‌و میر نیست(به درد عاشقان خون و چاقو نمیخوره)، اما روابطی که شکل میگیره، به شدت جذاب و دارای جاذبه است، پس شما برای رسیدن به لحظه‌ی قتل کتاب رو با تمام توان ادامه میدین.
۳. اگر فاکتور همیشه به زنان ظلم میشود(ای واویلا از این  فمنیست بازیا) را ندیدی بگیرید، کتاب به شدت گیراست.( متاسفانه نمیتونم  توضیح بدم چون داستان لو میره.)
۴. بیشتر از یک کتاب جنایی خوب شاید یک کتاب مهیج خوب باشه، انتظار جنایت عحیب و غریب و کاراگاه بازی نداشته باشد.
۵. شخصیت پردازی داستان هم به نظرم خوب بود، هر چند اون حجم نفرت و علاقه‌ی آثار لوسی فولی و فینی را نداشت اما خب برای من قابل قبول بود.(فقط رابی این وسط حیف و میل شد)
۶. فقط یه نکته برام سواله( که احتمالا به خاطر این که خیلی سریع خوندم که برسم‌ اخرش نفهمیدم، شاید هم دقت نکردم)
این که آما فهمیده بود یا نه، اگر نه که میشه باگ قصه، اگر اره  باز باید با دقت بخونم ببینم رفتارش چه طور بوده؟!!
۷. در کل اوقات خوشی سپری کردم....
        

11

          بعضی از کتاب‌ها من را وادار می‌کنند، بیخیال ادبیات بشوم و به سراغ کارگردانی بروم.
داستان، داستان سفر و ماجراجویی است. شش مسافر که تصمیم می‌گیرند سفری را آغاز کنند که تقریبا می‌دانند مرگبار است. اما آنها سخت‌جان تر از این حرف‌ها هستند. 
دختران بی‌پروا؛ عنوانی جذاب برای کتابی که بی‌پروایی را جور دیگری بیان می‌کند. هاوکینز، انتقام، جنون و وحشت را به کابوسی هوشمندانه تبدیل می‌کند.
بخش جنایی کتاب، تقریبا از شصت صفحه‌ی آخر کتاب آغاز می‌شود. اما در طول داستان، آنقدر. مجذوب شخصیت‌ها و دنیایشان شده بودم که اگر کتاب هیچ بخش جنایی‌ای نداشت هم، باز عاشقش می‌شدم.  
کتاب، مانند «اگر حقیقت این باشد» طوفانی و جنایی شروع نمی‌شود. نویسنده صبر می‌کند، صبر می‌کند و جایی که لازم است، فندک را روشن می‌کند و داستان را به آتش می‌کشد. شماهم قرار است در این آتش بسوزید... .  نویسنده هوشمندانه سرنخ‌ها را در اختیار خواننده می‌گذارد. 
به قدری با شخصیت‌ها و داستانشان ارتباط گرفتم، که گاهی خودم را میان آن‌ها می‌دیدم. در خوشحالی و مهمانی‌هایشان، در غم‌ها و گریه‌هایشان، در ترس‌ها و اظطرابشان، در بحث‌ها و جدال‌هایشان، من هم شریک بودم و داستان را از نزدیک می‌دیدم و من هم در آن نقش داشتم. ارزشش را دارد که کل شب را بیدار بمانید و  این تریلر جذاب را تماشا کنید.
در کتاب، چند فصل به گذشته‌ی شخصیت‌ها اختصاص داده شده است. چیزی که این اتفاق را هیجان‌انگیز می‌کند این است که در این فصل‌ها، راوی خود نویسنده است و این باعث می‌شود تمام احساسات درونی شخصیت‌ها را هم بفهمیم و ماجرا بی‌طرف بیان شود.
این کتاب روحتان را از جسمتان جدا می‌کرد. جسمتان داستان را از زبان لاکس-شخصیت اصلی داستان- می‌شنید و روحتان، داستان را به تصویر ریچل هاوکینز می‌دید.
تنها ایرادش فمینیستی بازی‌های الکی داستان بود. همان موقع که اسمش را خواندم، احساس کردم ممکن است اینطور باشد‌. اما دروغ چرا؛ داستان به خودی خود آنقدر جذابیت داشت که چشم پوشی  کنم و از این کتاب، به عنوان یک کتاب فوق‌العاده یاد کنم. 
قرار است مدت‌ها این کتاب را در ذهنم مرور کنم هر بار برایش ذوق کنم. وااقعا دوست‌ داشتنی بود.
        

32