یادداشتهای پریا محمدنیا (6) پریا محمدنیا 1404/2/31 ملک گرسنه: تقویم شمس تبریزی نهال تجدد 3.8 7 ملک گرسنه از کتاب های باکیفیت و دقیق در باب دیدار و مذاکرات مولانا و شمس تبریزیست. این کتاب به سه بخش اصلی تقسیم شده: ( پیش از او_ با او_پس از او ) نهال تجدد از منابع دقیقی مثل مقالات شمس و دیوان کبیر برای تجمیع داستان استفاده کرده و نقدی که به کتاب وارد شده اینه که این کتاب عملا یک کار پژوهشی به حساب میاد( به نظر من این مورد میتونه از لحاظ روایی و پایایی ویژگی مثبت هم در نظر گرفته بشه. ) قونیه شمس تبریز را به بند گرفته بود.آن پرنده را که تندخو و صریح بود و یکجا قرار نمیگرفت. شمس بارها به زبان آورده بود: (مولانا آینهی جمال خدا بر من است و ما روحی واحدیم در تنهایی جدا از هم.) ملک گرسنه به درستی روایت میکنه که شمس کمتر از مولانا مفتون نبوده و گویی هردوی آنها در آتش عشقی که از دیدارشان به پا شد به یک اندازه سوختند. در اواخر کتاب به نقل از شمس تبریزی آمده: ( مولانا و من به هم رسیده بودیم.معجزه آسا. آیا روزی دو انسان دیگر خواهند توانست چون ما به هم بپیوندند...؟! ) 0 50 پریا محمدنیا 1404/2/4 ایرانی تر نهال تجدد 3.8 27 کیف کردم و ایرانیتر شدم. رد پای "عباس کیارستمی" که بسیار دوستش میدارم توی کتاب مثل رد نور میدرخشید. میتونید با صدای خود نهال تجدد توی فیدیبو گوش بدین( همراه با بغضها :) ) و در نهایت افتخار زیاد به ایران و زبان فارسی که موزون ترین زبان جهانه... 0 9 پریا محمدنیا 1403/5/4 چه قدر خوبیم ما! علی میرمیرانی ( ابراهیم رها ) 3.9 11 ژانر طنز اجتماعی برای من یکی از جذابترین ژانرهاست. هم تلنگرِ هم تفنن. علی میرمیرانی(ابراهیم رها)خیلی خوب از پس این ژانر بر میاد انگار آقای رها نمونهی ایرانیزه شدهی عزیز نسینه. ما خیلی خوبیم اولین بار حدودا ده سال پیش چاپ شده و به نظر من دیده نشده، یا حداقلش کم دیده شده. رها در قالب طنز همهمون رو نقد میکنه و چیزهایی مینویسه که هم بخندیم هم فکر کنیم. پشت جلد نوشته: ما مردمانی زیبا جادار مطمئن هستیم که اعتماد به نفسمان یک جاهایی از آسمان را انشقاق داده! 4 45 پریا محمدنیا 1403/3/19 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 192 یک عاشقانهی آرام تلفیقی از عشق،انسانیت وطن دوستی و تلاش برای بقاست....قلم ابراهیمی به شدت خالصانه است و کتاب جریان آرامش بخش و لطیفی داره. 0 20 پریا محمدنیا 1403/1/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 شاملو قبل از آشنایی با آیدا قصد خودکشی داشته ولی بعد از آشنایی با او و تجربهی عشق مینویسه: (آیدا فسخِ عزیمتِ جاودانه بود) خوندن این کتاب هیچ بار علمی ای برای شما نداره و احتمالا باعث میشه به این میزان محبتی که توی نامه ها جریان داره حسادت کنید...خلاصه عشق از این کتاب چکه میکنه! 0 18 پریا محمدنیا 1403/1/6 تنهایی پرهیاهو بوهومیل هرابال 3.8 70 تنهاییِ شخصیت اصلی داستان به معنای واقعی پرهیاهو است و هانتا نمادی واضح از درماندگی انسان امروز در برابر پیشرفت تکنولوژی به شمار میرود. هرابال این کتاب را در سال های ممنوع القلم بودنش نوشت و تنهایی پرهیاهو درهمان سالها بصورت مخفیانه انتشار یافت...میلان کوندرا معتقد است که بهومیل هرابال از بزرگترین نویسندگان چک است....با اجازهی بزرگان بنده به شدت با کوندرا موافقم. داستان از زبان مردی به نام هانتا روایت میشود این روایت به طور واضحی درونگرایانه است و از احساسات راوی سرچشمه میگیرد. آقای هانتا کارگر دستگاه پرس است و در زیرزمینی مرطوب و تاریک که با تلی از کاغذهای باطله پر شده روزگارش را میگذراند و گاهی هم با موشهای زیر زمین همکلام میشود. زیر زمین آقای هانتا مملو از کتابهایی است که اداره سانسور به آنجا فرستاده تا اثری از آنها به جا نماند. هانتا قرار است کتابهای فرستاده شده را خمیر کند اما اغلب قبل از اینکه آنها را به جهان ابدیت بسپارد به روح خودش تزریق میکند. خانهی او مملو از کتاب است؛ او از زمین تا سقف اتاقش را کتاب چیده و گاهی کابوس دفن شدن زیر این اوراق را میبیند. دنیای آقای هانتا با خواندن این کتابها روزنههای جدیدی پیدا میکند و فهم او از جهان منبسط میشود. در جهان پیشرفته که آقای هانتا از آن دور است دستگاههای پرس به صورت خودکار و بدون نیاز به کارگر کتابها را از صفحهی روزگار محو میکنند. چه بسا روزگاری نزدیک باشد که همهی ما به مثابه هانتا با جهانی مواجه شویم که به کارهای ما بی احتیاج باشد و قدم به مسیری نهد که رباتها برندهی بازی باشند. در اواسط کتاب به نقل از تورات آورده شده است: "ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها هنگامی جوهر خود را بروز می دهیم که در هم شکسته شویم" گویی این جملات اشاره به در هم شکستهشدن هانتا در فضایی که زیست میکند دارد. 0 33