یادداشت‌های حنا (10)

حنا

حنا

6 روز پیش

ما دنیای ف
          ما دنیای فانتزی رو اکثرا از دید دختر هایی دیدیم که مهم ترین خصوصیتشون ساده و خوش قلب بودنشون بوده. دختر هایی که با مهربونی دنیاشون رو نجات دادن و انتقام گرفتن براشون معنی نداره.
این کتاب اومده تا تمام این باور هارو نابود کنه. با این داستان ها بهتون نشون میده که این دختر ها ساده نیستن،  رفتار پرنسس وارانه ندارن و منتظر شوالیه سوار بر اسب سفید نیستن؛ این دختر ها میتونن روحی از جنس سنگ داشته باشن و تبدیل به بدترین کابوس دشمنانشون بشن.

💭نظر شخصی
ایده اصلی داستان یکجور تازگی خاصی داره. الان دنیا تبدیل شده به جایی که همه میگن مهربون باشید، ببخشید و گذشت کنید. ولی این داستان ها نوشته شدن که بگن توی انتقام چیزی هست که هیچوقت نمیشه با گذشت بدست آورد. هر چقدر هم صلح طلب و اهل بخشش باشید ممکنه دلتون برای قربانی های کتاب نسوزه چون ته ته وجودتون حس می‌کنید چیزی که سرشون اومده حقشون بوده!

🌟امتیاز دهی به هر داستان
املين : ايده ى فوق العاده اى پشت اين داستان بود. خشم باقى مونده و سركوب نشده از جنگ و انتقام هايى كه براى اروم کردن روح بايد گرفته می‌شد. 5/5

پرندگان خیابان آزالیا : ایده ی این داستان هم خوب بود. ترکیب یه شخصیت منحرف فکری و فانتزی باعث شده بود داستان قابل لمس تر باشه. 3.5/5

بخیه ها : این داستان دقیقا همون چیزیه که شما از یه داستان توی ژانر اسلشر انتظار دارید. یه ترکیب جالب از باور های دینی و فانتزی. 4/5

بی خوابی : اگه قرار باشه ژانر های تشکیل دهنده این داستان رو لیست کنم به ترتیب: راز آلود ، اسلشر و در اخر  فانتزی. 4/5

دختری چاق با کارد : یه جورایی میشه گفت این از اون داستان های کلیشه‌ای امریکایی بود! یه دختر که به خاطر چاقی، اضافه وزن و قیافه‌ش توی مدرسه مورد تحقیر و تمسخر قرار میگیره و اتفاقاتی که توی مدرسه رخ میده تا در نهایت با چهره‌‌ی جدیدی از این دختر روبرو بشیم.
2.5/5

میم : جنایی و مرموز. همین! ایده ی داستان جالب بود، یه دختر نابینا که تنها شاهد یه قتل توی یه عمارت بزرگ با تعداد زیادی مهمونه، ولی خیلی سطحی و خام رها شد و نتونست پایان جالبی داشته باشه. 3/5

بخش های پلید و ترسناک و از این چیزا : این از اون داستانا بود که وقتی تقریبا به انتهاش می‌رسید با خودتون میگید اها فهمیدم چی شد؛ یه دختر با یه خانواده از هم پاشیده که توی مدرسه مورد ظلم قرار میگیره حالا قدرت اینو پیدا کرده تا انتقام بگیره. ولی نه. گول نخورید داستان جالب تر از این حرفاست! 5/5

دختر بی چهره : شاخه و برگ های اضافه زیادی داشت در حالی که بدون اونها میتونست به راحتی تبدیل به داستان کوتاه جذاب بشه. داستان در مورد یه پسره که باید تاوان کاری که در گذشته کرده رو بده و حتی با فرار کردن از واقعیت نمیتونه قسر در بره. 3.5/5

در جنگل انبوه و تاریک : این داستان رو در یک کلمه خلاصه میکنم، عجیب!! از اون داستانا بود كه انگار داره از طرف شخصى گفته ميشه كه هيچ توانايى‌ای توى بازگو كردن يه ماجرا نداره و فقط همه چيز رو به صورت بهم ريخته و درهم تعريف ميكنه. 1.5/5

قايم باشك : كيه كه از به بازى گرفتن مرگ خوشش نياد؟ ايده ى داستان عالى بود ولى بازم به خاطر محدوديت داستان هاى كوتاه خيلى ساده و سريع بهش پرداخته شد. 4/5

در بزرگراه I-5 : عجيب ، گنگ ولى هيجانى! يه دختر كه تك و تنها سفر جاده‌اى به سمت جايى دور از خونه رو شروع ميكنه هميشه خوراك راننده هاى بدذاته. ولى اگه همه چيز برعكس باشه چى؟ اگه حتی يكبار هم كه شده شخصیت دختر داستان، فرد قربانى و طعمه نباشه چی؟ 3.5/5

حركت پلك هايش، انگشتانش، نبضش، نفسش(آيا توهم بود؟): در مورد این یکی هم فقط میتونم بگم، داستانی به شدت عجيب!!!! اين رسما از اون مدل داستان ها بود كه كليد اسرار طور تموم شد و تهش به خودتون ميگيد: هان؟ اين دیگه چى بود كه خوندم؟! 1.5/5

ترانه آهنگ ترانه : اين یکی انگار از حالت داستان كوتاه خارج شده بود. موضوع جالبى داشت در عین حال که ایده اصلی خام موند یه بخش هایی بیش از حد بهشون پرداخته شده بود و همين باعث شد در نهایت داستان خروجی جذابی نداشته نباشه. 3/5

دخترى كه خواب برف مى‌دید : به جرئت میتونم بگم که داستان فقط به 10٪ از پتانسیل واقعی خودش رسید. گنگ شروع شد ، اواسطش به اوج رسید و گنگ تموم شد. 3.5/5
        

15

حنا

حنا

1404/5/25

انقلاب چیز
          انقلاب چیزی نیست که یک شبه اتفاق بی افته.اولش با زمزمه های کوچیک شروع میشه توی ذهن یه عده میشینه و آروم آروم کنترل اون هارو به دست میگیره.اون افکار کوچیک تبدیل به رودی از آرمان میشن و به دریایی از تفکرات افراطی ختم میشن. اما باید ترسید از زمانی که دریا طغیان میکنه و سیل انقلاب شروع میشه چون مهم نیست که کجای این صحنه هستی ، وقتی آب تو رو در بر بگیره یا باید با جریان همراه و یا غرق بشی.

📖 ماجرا چیه؟
ما تو آینده‌ای نزدیک و ترسناک هستیم؛ جایی که کشور آمریکا دیگه وجود نداره و به جاش "جمهوری گیلیاد" با یک حکومت تمامیت‌خواه و مذهبی روی کار اومده.
قانون‌ها وحشتناک سخت‌گیرانه‌ان، مخصوصاً برای زن‌ها:
 • حق کار کردن ندارن.
 • حق مالکیت و پول ندارن.
 • حتی اسم واقعی‌شون هم ازشون گرفته شده.

بعضی از زن‌ها رو به عنوان "ندیمه" انتخاب می‌کنن: زن‌هایی که تنها وظیفه‌شون زاییدن بچه برای مردان قدرتمند این حکومت و همسران نازاشونه.
راوی داستان، "آفرد" (که اسم واقعیشو هیچ‌وقت نمی‌فهمیم) یکی از همین ندیمه‌هاست و ما از نگاه اون می‌بینیم که چطور قوانین، عشق، خاطرات گذشته و انسانیتش داره زیر این نظام له میشه.

💭 نظر شخصی
این کتاب یه جورایی مثل مشت محکم وسط صورت می‌مونه. نه فقط به خاطر فضای خفقان‌بارش، بلکه چون آدم می‌فهمه همچین آینده‌ای فقط یه کابوس علمی‌تخیلی نیست؛ ریشه‌هاش همین الان تو بعضی جوامع هست.
مارگارت اتوود با ظرافت نشون میده که چطور آزادی‌ و حقوق انسانی قدم به قدم و خیلی نامحسوس از بین میره، تا جایی که آدم یه روز بیدار میشه و می‌بینه توی یه قفسه گیر افتاده.
شخصاً وقتی می‌خوندم، چند جا کتاب رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم چون حس خفگی و خشم و ناتوانی کلافه‌م کرده بود ولی در نهایت همین حس ها باعث شد کتاب برام با ارزش‌تر بشه.

✨ از قشنگی‌های کتاب
                  "وقتی به گذشته فکر می‌کنیم، انگار همه چیز همیشه سرراست و حتمی بوده، ولی در واقعیت، همیشه فقط رشته‌ای از لحظه‌هاست که می‌شد جور دیگه‌ای هم بچرخه."

                   "آنها به ما گفتند آزادی خطرناک است، ولی این را نگفتند که اسارت چه آرام و بی‌صدا ما را از بین می‌برد."

                   " آهسته مي گويم، بهتر؟ چطور میشه گفت این طوری بهتره؟
-می گوید: بهتر بودن معناش این نیست که بهتر برای همه. بهتر همیشه برای بعضی ها یعنی بدتر."

📚 کیفیت ترجمه
ترجمه‌های مختلفی از این کتاب  توی بازار هست ولی ترجمه سهیل سمی از نشر ققنوس، روان‌تر و خوش‌خوان‌تر از بقیه‌ست. ترجمه سهیل سمی رسمی‌، دقیق و وفادار به متن اصلیه و همین باعث شده که فضای سرد و بی‌رحم داستان به خوبی حفظ بشه.

📝نتیجه گیری
سرگذشت ندیمه کتابیه که حرفی برای گفتن داره، این یه داستان و رمان فانتزی و علمی-تخیلی نیست؛این کتاب یه بخشی از تاریخ و آینده‌ست؛ نه فقط یک روایت ضدآرمان‌شهری، بلکه هشداری درباره چیزهاییه که ممکنه آرام و بی‌سر و صدا از دست بدیم.
بهت قول میدم بعد از تموم کردن این کتاب مدت ها ذهنت درگیر این سوال باشه که، اگه روزی قانون، بدن و فکرت رو تحت کنترل بگیره، چقدر طول میکشه که بهش عادت کنی؟
        

17

حنا

حنا

1403/11/16

          .
📚کتاب: زمین بر پشت لاک‌پشت ها | اثر : جان گرین
• مترجم : فاطمه جابیک
• نشر : میلکان
• چاپ چهارم : 20.000 تومن
.
📖 ایزا هلمز ، يه دختر نوجوونه كه استرس مزمن و بيماری فكری و ترس از مردن داره. اون موفق شده یکی از دوستای قدیمیشو پیدا کنه و ته دلش دوست نداره که این رابطه فقط در حد دوستی بمونه. حالا ایزا قراره پر استرس ترين بخشي از زندگيش رو تجربه كنه در حالي كه نميدونه اصلا از پسش برمياد يا نه. دوست داشتن یه نفر با وجود تمام باکتری هایی که داره.
.
⚠️نظر شخصی : فقط بزارید یه چیز بگم و برم : بهترین کتابی که توی این چند وقت خوندم. حتما بخونید، حتما حتما حتما
.
قشنگی های این کتاب خیلی زیادن (خیلی خیلی زیاد) پنج تاشو اینجا میزارم و بقیه رو توی کانال تلگرامم. ..
📕از قشنگى هاى كتاب : دلم برای همه تنگ می شد. اصلا زنده بودن یعنی دلتنگ بودن.
.
‏‎📗کم کم داشتم یاد میگرفتم که زندگی‌ت ، داستانی در مورد توئه،نه داستانی که خودت تعریف میکنی.
.
📘وحشت واقعی این نیست که ترسیده باشی ، اینه که چاره ای جز ترسیدن نداشته باشی.
.
📙در زندگی به جایی می رسید که دیدت زیبایی جهان برایتان کافی‌ست. نیازی نیست عکسش را بگیری یا نقاشی اش کنی یا حتی به یادش بیاوری، خودش کافی است.
.
‏📔‎یکی از سختی های رویارویی با درد ، حالا چه فیزیکی و چه روحی ، اینه که ما فقط می‌تونیم از راه تشبیه و مثال توصیفش کنیم. نمیشه مثل این میز یا شکل بدن ببینیش. در واقع میشه گفت درد و زبان دقیقا برعکس هم هستن..
.
🌸🌸🌸
98/04/03
🌸🌸🌸
        

3

حنا

حنا

1403/11/16

          بیگانه | آلبر کامو
• مترجم : امیر لاهوتی
• نشر :جامی
• چاپ سوم : 12,500 تومن
.
مورسو بعد از مرگ مادرش ناخواسته مرتکب کاری می شود که هیچ برنامه ریزی ای برای آن نکرده بوده. اطرافیان از کلمه هایی مثل سنگدل و بی احساس برای توصیف او استفاده میکنن و فقط خود مورسو میداند که چیست و از زندگی چه میخواهد، حتی از نظر او کشیش هم سخت در اشتباه است
.
⚠️نظر شخصی : داستان اینطوری شروع میشه : "امروز مامان مرد" همین یه جمله کافیه تا بفهمیم شخصیت اصلی کتاب چجور ادمیه.میدونم لازم نیست بگم قلم کامو بی نظیره ولی میگم :) اگه میخواید معنی  پوچ انگاری رو با پوست و استخوان احساس کنید این کتاب رو بخونید.ترجمه ای که من داشتم عالی بود کلمات به جا و درست استفاده شده بودن و همین زیبایی کتاب رو دو چندان کرد.
.
از قشنگى هاى كتاب : ‏به عقيده او بيمارى واقعی این سگ پیری بود و پیری هم دردی است که هرگز علاج پذیر نیست.
.
‏‎از پنجره راهرو نسیمی مرطوب می‌وزید. تنها صدای طپش قلبم را در گوش هایم می شنیدم. مدتی ساکت و بی حرکت به آن گوش دادم.
.
انسان حتی اگر روی نیمکت متهمان هم نشسته باشد، جالب است که حرف و سخن دیگران را درباره خودش بشنود.
.
همه مردم می دانند که زندگی به زحمت زیستن نمی ارزد. در سی سالگی مردن یا هفتاد سالگی چندان اهمیت ندارد. چون طبیعتاً، در هر دو صورت مردان و زنان دیگر زندگی شان را خواهند کرد. و این در طول هزاران سال ادامه خواهد داشت. به طور کلی، هیچ چیز روشن تر از این نبود. همیشه این من بودم که می مردم، چه حالا چه بیست ساله چه شصت ساله.
.
98/04/28
        

44

حنا

حنا

1403/11/16

          .
📚کتاب: خیابان چرینگ کراس شماره 84 | اثر : هلین هانف
• مترجم : لیلا کرد
• نشر : کوله پشتی
• چاپ دوم : 12,000 تومن
•فیلم اقتباس شده: Eighty four Charing Cross Road 1987 .
. .
📖 هلین هانف نویسنده ای فقیر اما علاقه مند به کتاب های عتیقه و قدیمیه. اون تبلیغ کتاب فروشی مارکس و شرکا رو با توضیح اینکه اون ها فروشندگان کتاب های عتیقه هستن توی یه هفته نامه میبینه و تصمیم میگیره براشون نامه بنویسه. اولین نامه مقدمه ایه بر مکاتبه ای 20 ساله بین هلین و کتاب فروشی محبوبش ، مارکس و شرکا.
.
⚠️نظر شخصی : کتاب خوب و سبکیه.هر چقدر از بانمک بودن سبک نامه ها بگم کم گفتم(هرچقدر میرید جلوتر، نامه ها از حالت رسمی خارج میشن) اگه داستان هایی با سبک نامه نگاری دوست دارید ، این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم. البته یه سری ایرادات نگارشی و ترجمه ای هم داره ولی خیلی به چشم نمیاد.
.
📕از قشنگى هاى كتاب :چقدر خوب است بدانی کسی هست که از راهی بسیار دور می تواند نسبت به ادم هایی که تا به حال ندیده این همه مهربان و بخشنده باشد.
.
‏‎📗من عاشق جملات تقدیم نامه‌ی روی صفحه اول کتاب هستم و همینطور یادداشت های حاشیه، من حتی حس دوستانه ی ورق زدن صفحه ای را که شخص دیگری قبلا آن را ورق زده است، دوست دارم. و خواندن عبارت هایی که شخص دیگری مدت ها قبل نوشته ، همیشه توجهم را به خود جلب می کند.
.
📘در چه دنیای عجیبی زندگی می کنیم که این قدر راحت میتوانیم مالک چیزی به این زیبایی باشیم
.
📙من هدیه ام را تا روزی که بمیرم خواهم داشت و خوشحال می‌میرم؛چون می‌دانم بعد از مرگم آن را برای کس دیگری که دوستش دارد باقی خواهم گذاشت.
.
📔مثل مینیور چیوی خیلی دیر به دنیا امدم؛ مثل مينورد چيوى سرفه ای می‌کنم و می‌گویم این تقدیر من است و به نوشیدن ادامه می‌دهم.
.
🌸🌸🌸
98/04/16
🌸🌸🌸
        

2

حنا

حنا

1403/11/16

          📚کتاب: در میان ظلمت | اثر : سونیا گنسلر
• مترجم : فرنوش فرجادی راد
• نشر : باژ
• چاپ اول : 32,000 تومن

📖 در آغاز قرن بیستم، معتقدان به ارواح و احضارکننده‌های آن در آشوب‌اند، حتی در شهر دانشگاهی کمبریج انگلستان. در‌حالی‌که واسطه‌ها از افراد سوگوار سوءاستفاده می‌کنند، گروهی از دانشمندان علوم ماورایی با جستجو در زوایای پنهان مغز، به دنبال پر کردن فاصله‌ی بین دنیای ارواح و دنیای مادی هستند.
کیت، اشر و السی که از گذشته‌شان فراری هستند، به دیوارهای دانشکده‌ی سامرفیلد پناه می‌برند؛ اما با کشف پسری مرده در آن حوالی خیلی زود آرامش‌شان به‌هم می‌خورد.
 آیا این کار یک شرور ساخته شده از گوشت و خون است یا چیزی خارج از این دنیا نیز در آن دخیل است؟ این گروه سه نفره باید چیزی را که دانشمندان موفق به کشفش نشده‌اند، روشن کنند و پنجره‌ای به رازهای فراموش‌شده باز کنند یا خطر کرده، خودشان به دنیای ارواح بروند.

⚠️نظر شخصی : خسته کننده. بی نهایت خسته کننده.

هیچوقت پیش نیومده بود قبل از اینکه کتابی رو کنار بزرام بزارش ریویو بنویسم. ولی امروز مجبورم اینکارو بکنم.
طبق محاسبات گودریدز ۶۳٪ کتاب رو خونده م و تا اینجا هیچ اتفاق جالب و هیجان انگیزی در کار نبود. تعداد کاراکتر ها زیاد و گیج کننده ست و نباید انتظار شخصیت پردازی و فضا سازی خوبی رو داشته باشید و البته یه سری ایرادات ویراستاری توی کتاب وجود داره. واقعا دندون روی جیگر گذاشتم و صبوری کردم تا یه اتفاق هیجان انگیز بی افته، فقط 
یدونه، ولی هیچی....

98/04/09
        

6