معرفی کتاب دختران سلاخ و پسران هیولا اثر آپریل جنویو تاکالک مترجم صبا ایمانی

دختران سلاخ و پسران هیولا

دختران سلاخ و پسران هیولا

3.5
11 نفر |
3 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

10

شابک
9786008939887
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1399/2/17

توضیحات

        
جمعی از زبردست­ترین نویسندگان ادبیات نوجوان
گرد هم آمده­اند تا مجموعه­ای از داستان­های
ترسناک و روان­شناختی پدید بیاورند. این نویسندگان
به آثار هنری مشهور از دنیای ادبیات و فیلم و
تلویزیون و موسیقی گریزی زده­اند و قصه­ای تازه
و متفاوت و «آزاردهنده» نوشته­اند. ارجاعات
روایتی هر داستان به حتم ذهن خواننده­ی تیزبین
را قلقلک می­دهد؛ هرچند در پایان هر قصه معلوم
می­شود که الهامبخش آن چه بوده.
در این داستان­ها خبری از هراس­های پیش
پا افتاده نیست؛ این قصه­ها هرچند قطعا دل
خواننده را می­لرزانند، او را به فکر هم فرو می­برند.
در این­ کتاب­ هم با خون و کشتار و ماورءالطبیعه
طرف هستیم و هم با واقع­گرایی آزاردهنده و
ملموس؛ برای سلیقه­ی هرکسی که به دنبال
هیجان ناب است، می­توان داستانی مناسب در
این مجموعه یافت.

      

لیست‌های مرتبط به دختران سلاخ و پسران هیولا

یادداشت‌ها

          نمی‌شه از یک مجموعه داستان توقع داشت که همه‌ی داستان‌هاش جالب باشن. اما فکر می‌کنم داستان‌های خیلی خوب این مجموعه، داستان‌های ضعیف‌تر رو جبران می‌کردن. 
‌
چند تا از داستان‌ها به قدری خوب بودن که دو یا چند بار خوندم‌شون. فکر می‌کنم برای همه‌ی اون‌هایی که از ژانر وحشت لذت می‌بردن، دست‌کم چند تا داستان رو که خیلی براشون جالب باشه توی این مجموعه پیدا کنن. و این‌که نویسنده‌های داستان‌ها متفاوت بودن هم باعث می‌شد تنوعش زیاد باشه و خسته‌کننده نباشه. 
‌
‌
❌❌❌از این جا به بعد کمی اسپویل داره:
تقریباً تمام داستان‌ها مربوط به دخترهایی بودن که توسط پسر یا مردی یه زمانی مورد اذیت قرار گرفته بودن اما صرفاً قربانیِ ماجرا نبودن. در طول داستان‌ها ممکنه چندین بار دچار تردید بشید که کدوم‌شون دارن غیر انسانی‌تر رفتار می‌کنن؛ دخترها یا پسرها؟ (البته برای همه‌ی داستان‌ها نمی‌شه گفت که این‌طور بود، اما بیشتر داستان‌ها چنین حسی داشتن.)
‌
‌
در کل کتاب جالبی بود و پیشنهادش می‌کنم. به خاطر بعضی داستان‌های خیلی خیلی خوب و هولناکش. :)
        

6

حنا

حنا

1404/5/28 - 20:19

ما دنیای ف
          ما دنیای فانتزی رو اکثرا از دید دختر هایی دیدیم که مهم ترین خصوصیتشون ساده و خوش قلب بودنشون بوده. دختر هایی که با مهربونی دنیاشون رو نجات دادن و انتقام گرفتن براشون معنی نداره.
این کتاب اومده تا تمام این باور هارو نابود کنه. با این داستان ها بهتون نشون میده که این دختر ها ساده نیستن،  رفتار پرنسس وارانه ندارن و منتظر شوالیه سوار بر اسب سفید نیستن؛ این دختر ها میتونن روحی از جنس سنگ داشته باشن و تبدیل به بدترین کابوس دشمنانشون بشن.

💭نظر شخصی
ایده اصلی داستان یکجور تازگی خاصی داره. الان دنیا تبدیل شده به جایی که همه میگن مهربون باشید، ببخشید و گذشت کنید. ولی این داستان ها نوشته شدن که بگن توی انتقام چیزی هست که هیچوقت نمیشه با گذشت بدست آورد. هر چقدر هم صلح طلب و اهل بخشش باشید ممکنه دلتون برای قربانی های کتاب نسوزه چون ته ته وجودتون حس می‌کنید چیزی که سرشون اومده حقشون بوده!

🌟امتیاز دهی به هر داستان
املين : ايده ى فوق العاده اى پشت اين داستان بود. خشم باقى مونده و سركوب نشده از جنگ و انتقام هايى كه براى اروم کردن روح بايد گرفته می‌شد. 5/5

پرندگان خیابان آزالیا : ایده ی این داستان هم خوب بود. ترکیب یه شخصیت منحرف فکری و فانتزی باعث شده بود داستان قابل لمس تر باشه. 3.5/5

بخیه ها : این داستان دقیقا همون چیزیه که شما از یه داستان توی ژانر اسلشر انتظار دارید. یه ترکیب جالب از باور های دینی و فانتزی. 4/5

بی خوابی : اگه قرار باشه ژانر های تشکیل دهنده این داستان رو لیست کنم به ترتیب: راز آلود ، اسلشر و در اخر  فانتزی. 4/5

دختری چاق با کارد : یه جورایی میشه گفت این از اون داستان های کلیشه‌ای امریکایی بود! یه دختر که به خاطر چاقی، اضافه وزن و قیافه‌ش توی مدرسه مورد تحقیر و تمسخر قرار میگیره و اتفاقاتی که توی مدرسه رخ میده تا در نهایت با چهره‌‌ی جدیدی از این دختر روبرو بشیم.
2.5/5

میم : جنایی و مرموز. همین! ایده ی داستان جالب بود، یه دختر نابینا که تنها شاهد یه قتل توی یه عمارت بزرگ با تعداد زیادی مهمونه، ولی خیلی سطحی و خام رها شد و نتونست پایان جالبی داشته باشه. 3/5

بخش های پلید و ترسناک و از این چیزا : این از اون داستانا بود که وقتی تقریبا به انتهاش می‌رسید با خودتون میگید اها فهمیدم چی شد؛ یه دختر با یه خانواده از هم پاشیده که توی مدرسه مورد ظلم قرار میگیره حالا قدرت اینو پیدا کرده تا انتقام بگیره. ولی نه. گول نخورید داستان جالب تر از این حرفاست! 5/5

دختر بی چهره : شاخه و برگ های اضافه زیادی داشت در حالی که بدون اونها میتونست به راحتی تبدیل به داستان کوتاه جذاب بشه. داستان در مورد یه پسره که باید تاوان کاری که در گذشته کرده رو بده و حتی با فرار کردن از واقعیت نمیتونه قسر در بره. 3.5/5

در جنگل انبوه و تاریک : این داستان رو در یک کلمه خلاصه میکنم، عجیب!! از اون داستانا بود كه انگار داره از طرف شخصى گفته ميشه كه هيچ توانايى‌ای توى بازگو كردن يه ماجرا نداره و فقط همه چيز رو به صورت بهم ريخته و درهم تعريف ميكنه. 1.5/5

قايم باشك : كيه كه از به بازى گرفتن مرگ خوشش نياد؟ ايده ى داستان عالى بود ولى بازم به خاطر محدوديت داستان هاى كوتاه خيلى ساده و سريع بهش پرداخته شد. 4/5

در بزرگراه I-5 : عجيب ، گنگ ولى هيجانى! يه دختر كه تك و تنها سفر جاده‌اى به سمت جايى دور از خونه رو شروع ميكنه هميشه خوراك راننده هاى بدذاته. ولى اگه همه چيز برعكس باشه چى؟ اگه حتی يكبار هم كه شده شخصیت دختر داستان، فرد قربانى و طعمه نباشه چی؟ 3.5/5

حركت پلك هايش، انگشتانش، نبضش، نفسش(آيا توهم بود؟): در مورد این یکی هم فقط میتونم بگم، داستانی به شدت عجيب!!!! اين رسما از اون مدل داستان ها بود كه كليد اسرار طور تموم شد و تهش به خودتون ميگيد: هان؟ اين دیگه چى بود كه خوندم؟! 1.5/5

ترانه آهنگ ترانه : اين یکی انگار از حالت داستان كوتاه خارج شده بود. موضوع جالبى داشت در عین حال که ایده اصلی خام موند یه بخش هایی بیش از حد بهشون پرداخته شده بود و همين باعث شد در نهایت داستان خروجی جذابی نداشته نباشه. 3/5

دخترى كه خواب برف مى‌دید : به جرئت میتونم بگم که داستان فقط به 10٪ از پتانسیل واقعی خودش رسید. گنگ شروع شد ، اواسطش به اوج رسید و گنگ تموم شد. 3.5/5
        

25