یادداشت‌های آرچـــی (5)

آرچـــی

آرچـــی

1404/6/27 - 10:31

نغمه آشیل
          نغمه آشیل از اون داستان‌هایی‌یه که انگار نه روی کاغذ، بلکه روی قلبت نوشته شده.✨️
شخصیت‌هاش با همه‌ی ضعف‌ها و غرورهای گاه احمقانه‌شون، عجیب واقعی‌ان. نه در بند قهرمان‌های دست‌نیافتنی اسطوره‌ها می‌مونن، نه به سیاهی مطلق شرور تبدیل می‌شن. آدمایی‌ان با احساساتی زنده؛ با شکستن‌ها و دوست داشتن‌ها، با حسرت‌ها و امیدها.جزئیات کتاب مثل تکه‌های ظریف یک تابلو، کنار هم قرار می‌گیرن و تصویری حیرت‌انگیز می‌سازن. توصیف‌ها اونقدر زنده‌ان که صدای دریا رو می‌شنوی، لرزش دست‌ها رو حس می‌کنی، و نگاه‌های پر از معنا رو می‌بینی. همین دقت و ظرافت باعث می‌شه داستان به جای این‌که فقط خونده بشه، لمس بشه.
احساساتی که در متن جاریه، مثل رودخانه‌ای آرام و گاهی طوفانی‌ان: عشق، دلتنگی، ترس، امید و آن غرورهایی که هم زیبا و هم ویرانگرن. و وقتی به پایان می‌رسی، همه‌ی این رودها به دریا می‌ریزند؛ دریایی تلخ اما باشکوه، پر از غم و در عین حال آرامش. پایانی که زخمی می‌زنه و همزمان مرهمی عجیب روی جانت می‌گذاره...
        

32

آرچـــی

آرچـــی

1404/6/13 - 11:04

خب این کتا
          خب این کتابم تموم شد✨
مثل بقیه ی کتاب های ریک ریوردان،جزئیات داستان خارق‌العاده بود،از بک‌استوری ها گرفته تا مکان ها و دلایل قانع کننده ای که واقع شوکه کننده است.در واقع وقتی این کتاب رو می‌خونی میبینی که نویسنده اینقدر ظریف کاری به خرج داده که باورش سخته اینها فقط ترکیبی از تخیلات نویسنده و تاریخ و اسطوره شناسی باشه و به این فکر می‌کنی که نکنه این یک زندگینامه واقعی باشه...
ریتم داستان عالی بود،نه اونقدر سریع بود که اذیت کنه و نه اونقدر کند که حوصله سربر بشه و طنز به جایی که توی کتاب به کار رفته،درواقع چاشنی اصلی کتاب بود و خواننده رو به ادامه دادن ترغیب میکرد.توی شخصیت های جدید،به شدت از شخصیت رینا خوشم اومد و با وجود اینکه قبلاً هم در مجموعه پرسی جکسون بود،حضور خیلی کمرنگی رو داشت بنابراین باید حسابی فکر میکردی و داستان های قبلی رو به خاطر میاوردی که به نظرم جالب بود.با این وجود که کلیت کتاب عالی بود،متاسفانه بنده از نشر بدی این مجموعه رو تهیه کردم که واقعا مایه تاسفه،نشر بهنام و به ترجمه جناب فرزان حبیبی باعث پایین کشیده شدن سطح داستان شد،این اشکالات از تایپی و ویراستاری گرفته تا تلفظ اسم ها،برای مثال Hazel که اسم یکی از کاراکتر هاست به شکل «هزل» نوشته شده در حالیکه شکل روون تر این اسم و حتی تلفظ درست ترش «هیزل»هستش ...و یا مثلاً کلمه Gryphon  توی جاهای مختلف کتاب به شکل«گریفن»،«گرایفون» و «گریفون» ترجمه شده که باعث اذیت خواننده میشد...
با این حال به نظرم اگر این اشکالات رو در نظر نگیریم،حتی پنج ستاره هم برای این شاهکار کم بود و چنان خوب تموم شد که بلافاصله به سراغ جلد بعدیش رفتم
        

5

آرچـــی

آرچـــی

1404/5/11 - 10:40

        اینجا بود که به جای پیشرفت در آینده ما به گذشته برگشتیم،خوشحالم که نیوت رو بیشتر شناختم اما ای کاش درباره مینهو هم چیزهای بیشتری میفهمیدیم؟
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6

آرچـــی

آرچـــی

1404/5/11 - 10:38

        حقیقتا این جلد شروع قوی ای نداشت و به نظرم مرگ افراد در ابتدای داستان خیلی عجله ای و بی احساس بود که خب برای چنین اکیپ متحدی یکم ناخوشایند بود...
داستان از اواسط گیج کننده و  از یک جایی به بعد بالاخره قوی بود ولی خب...کی فکر میکرد این سرگذشت اینقدر فلسفی باشه؟
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6