یادداشت‌های سید علی اسلامی (3)

جنگ و صلح
          از خودم ناراضی ام.
هر جور حساب میکنم، میتونستم و می‌بایست که این کتاب رو زودتر از اینها میخوندم.
اهل فن ميدونند و امثال من هم به تجربه، آهسته آهسته متوجه میشن که کلاسیک هایی که حسابشون رو پس دادن، تضمینی هستند و بی بدیل.. و خوندنشون ضروری.. 
جنگ و صلح، حجمش زیاده اما ارزشش رو داره، شخصیت پردازی هاش خیلی پیچیده‌ نیست و همزمان اندازه چهار پنج تا رمان حرف زده!.. بنابراین .. 'ای کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم!' 
.
نقطه روشن ماجرا اما، اینجاست که من این کتاب رو در سال 2024، در اوج تنش نظامی ایران و جبهه مقاومت در مقابل رژیم جعلی خوندم. تقریبا همزمان با حادثه پیجرها شروع کردم، تا امروز که همزمان با آتش بس لبنان تموم شد..
جالب توجه بود، و شمع امیدی در دلم روشن کرد، خوندن ماوقع نبرد 1812 در سال 2024 و نظر به 2024 از منظر 1812...
. 
میپرسید یعنی چه؟ چه ربطی است میان نبرد بارادینو، میان فرانسه و روس به سال 1812، و وضعیت امروز ما.. اسرائیل، مقاومت و سید حسن..؟ 
واقعیت امر، رابطه‌اش خیلی بعیده هستش (به قول خارجی ها :  counterintuitive). اصلا نمیتونیم یک به یک تطبیقش بدیم ولی باید لابلای سطور و تحلیل های جناب تولستوی پی‌اش بگردیم.. و چنین رابطه ای هست!
. 
وقتی در چنین ایامی این کتاب رو میخوندم ، ناخودآگاه بخشی از امیدها و یاس ها و مسائل رو به این کتاب عرضه میکردم.. و نتیجه این کار، به گمان من بسیار رضایت بخش بود.. 
خداروشکر که اگر این کتاب رو در 20 سالگی نخوندم، در موقعیت زمانی مناسبش خوندمش.. 
. 



        

0

اتحادیه‌ی ابلهان
          
اتحادیه ابلهان، قصه ایگنیشس و رفقا!
ایگنیشس به تعبیر خود کتاب' یک ذهن عجیب و غریب قرون وسطایی است در صومعه شخصی خود' که حالا باید از اون صومعه شخصی‌ بیرون بیاد و با جامعه پیرامونش روبرو بشه. و قطعا این برای ایگنیشس ساده نیست.. 
. 
مادری اهل میگساری، یک کافه نه چندان خوشنام ، کاکا سیاه جویای کار و یک شرکت فرسوده محورهای فرعی حول ایگنیشس رو تشکیل میدن و هر یک داستان خودشون رو دارن.. 
.
به لحاظ فرم
رمان پیرنگ جذابی داره. به ویژه پایان‌بندی خیلی خوبش که اتفاقات پرآشوب ، هر کدوم به سرانجامی میرسن. واقعا از این جهت کار قویه.. 
. 
اما محتوا..
ای کاش میتونستم بنویسم ناترازی ایگنیشس با جامعه پیرامون خودش نوعی نقد نمادین و بنیادین به وضعیت آمریکایی هستش و هر یک از ما ایگنیشسی در درون داریم که در فشارهای زندگی دفنش کردیم و... 
اما حقیقتا اینگونه نیست!! 
به نظر [شخصی] من، در همه شخصیت های داستان، حتی  ایگنیشس، نوعی 'سطحی بودن' دیده میشه؛ و نویسنده در هجو وضعیتی که تصویر کرده دست خالیه و چندان قوتی نداره .. به عبارت دیگه هرقدر هم که از وضعیت پیرامونی خودمون ناراضی باشیم، باز هم نمی‌خواهیم با ایگنیشس یا بقیه شخصیت های داستان همذات‌ پنداری کنیم. لذا انتظارات رو باید در حد معقول نگه داشت. 
.
سر جمع، کتاب زیباست و خواندنی. فکر می‌کنم امتیاز 3.5 گویای مجموع خوب و بدش باشه. 
. 
.
پ.ن : ناطور دشت هم  تقریبا در همین فضاست. ولی این یکی از ناطور دشت خیلی بهتره!  
پ. ن 2: جرم انگاری ولگردی بهانه کافه دار میشه برای استثمار جونز سیاه‌پوست... حالا ما که اینجا اجراش نمی‌کنیم ولی واقعا چی شد یه روزی به این نتیجه رسیدند که این معضل رو با مداخله کیفری میشه حل کرد؟ 

        

0

خانواده تیبو
          این، یادداشتی است بر مجموع چهار جلد خانواده تیبو که ذیل جلد چهار آن منتشر می‌شود. 
دو جلد اول، قصه آقای تیبو است: پیرمرد فرانسوی به شدت تثبیت شده ، ذی نفوذ،  ثروتمند و دیندار قرن 19 ،  در کنار دو فرزند دین ندارش آنتوان و ژاک..
فرزند اول، آنتوان، با جامعه همراه و همسو است. توانسته برای خود جایگاهی دست و پا کند؛ به فرآیند امور تکیه کرده و برای فرداهای روشن  می‌کوشد. 
ژاک اما، در چارچوب ها نمیگنجد. پیوسته در طغیان و عصیان و نفی  با جامعه درگیر است و  از قضا در عشق نیز مسیر دشواری در پیش دارد. 
او در ادامه شوریده حالی اش به محافل سوسیالیستیِ انتهای قرن 19 میپیوند؛ نویسنده در این جا  تحلیل های دقیقی از ضدسرمایه‌داری را در دهان ژاک، و دیگر سوسیالیست های قصه میگنجاند. 
. 
 در ادامه به 1914 و جنگ جهانی اول می رسیم.
تمام کنشگران موثر جنگ، سیاستمداران، نظامی ها، جنبش‌های صلح طلب بین الملل ، مطبوعات میهن پرست و ... ردیف می‌شوند تا در مظان شرح و نقد قرار بگیرند. 
شاید یک مورخ بهتر بتواند این چندصد صحفه تحلیل را نقد کند، اما من نشانه ای از تعصب و غرض ورزیِ نویسنده فرانسوی در آن نیافتم. در پایان آمریکا به عنوان منجی پایان دهنده جنگ نشان داده میشود که فکر میکنم در عالم واقع هم همینطور بوده. 
. 
اما نقطه عطف داستان آنجاست که ما شاهد یک روایت "خاکستری " از تمام طرفین درگیر جنگ هستیم. آنجا که نویسنده از هر طرف استدلال میکند و از میان روایت های مختلف، مسئولیت جنگ را تقسیم میکند! درست آنجا که فکر میکنید مسئولیت جنگ تماما بر عهده پان –ژرمن هاست روایت هایی از طرف مقابل رو می‌شود و ورق را بر می‌گرداند ... و این فرآیند جرح و تعدیل تا پایان داستان ادامه دارد! بسیار عالی!! 
از این وضعیت شبکه‌ای و چند متغیره  یاد بازی مافیا می‌افتم که چه طور پس از بازی بر سر نتیجه بحث میکنیم و اثر عملکرد هر یک از افراد بر  مسیر بازی و برد و باخت مشخص می‌شود.. 
.
. 
در مقام نقد نقاط منفی، بخش هایی از کتاب متاسفانه اروتیک است و عنصر دین نیز به خوبی تصویر نشده. جلد چهار و روایت سراشیبی پایانی داستان نیز نسبت نقاط اوج آن در جلد 3 اندکی ضعیف تر است. 
با این حال ، ژرف نگری نویسنده  در تحلیل هایش بسیار زیبا و خواندنی است، چه تحلیل های تاریخی و سیاسی چه تحلیل درونیات شخصیتهایش... 
. 
9.مرداد. 1403
        

0