از خودم ناراضی ام.
هر جور حساب میکنم، میتونستم و میبایست که این کتاب رو زودتر از اینها میخوندم.
اهل فن ميدونند و امثال من هم به تجربه، آهسته آهسته متوجه میشن که کلاسیک هایی که حسابشون رو پس دادن، تضمینی هستند و بی بدیل.. و خوندنشون ضروری..
جنگ و صلح، حجمش زیاده اما ارزشش رو داره، شخصیت پردازی هاش خیلی پیچیده نیست و همزمان اندازه چهار پنج تا رمان حرف زده!.. بنابراین .. 'ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم!'
.
نقطه روشن ماجرا اما، اینجاست که من این کتاب رو در سال 2024، در اوج تنش نظامی ایران و جبهه مقاومت در مقابل رژیم جعلی خوندم. تقریبا همزمان با حادثه پیجرها شروع کردم، تا امروز که همزمان با آتش بس لبنان تموم شد..
جالب توجه بود، و شمع امیدی در دلم روشن کرد، خوندن ماوقع نبرد 1812 در سال 2024 و نظر به 2024 از منظر 1812...
.
میپرسید یعنی چه؟ چه ربطی است میان نبرد بارادینو، میان فرانسه و روس به سال 1812، و وضعیت امروز ما.. اسرائیل، مقاومت و سید حسن..؟
واقعیت امر، رابطهاش خیلی بعیده هستش (به قول خارجی ها : counterintuitive). اصلا نمیتونیم یک به یک تطبیقش بدیم ولی باید لابلای سطور و تحلیل های جناب تولستوی پیاش بگردیم.. و چنین رابطه ای هست!
.
وقتی در چنین ایامی این کتاب رو میخوندم ، ناخودآگاه بخشی از امیدها و یاس ها و مسائل رو به این کتاب عرضه میکردم.. و نتیجه این کار، به گمان من بسیار رضایت بخش بود..
خداروشکر که اگر این کتاب رو در 20 سالگی نخوندم، در موقعیت زمانی مناسبش خوندمش..
.