یادداشتهای م. نظام آبادی (7) م. نظام آبادی 1404/4/17 سلول های بهاری بهنام باقری 4.5 43 #یادداشت #سلول_های_بهاری دانشجو که بودم استادی داشتیم که طرح پایان نامه های سه دقیقه ای را در دانشگاه اجرا کرد می بایست در سه دقیقه پایان نامه ارشد و دکترا را ارائه می دادیم به زبان قابل فهم و ساده برای همه و به قول جناب استاد جوری که مادربزرگمان هم متوجه شود به نظرم دکتر بهاروند هم از حیث همه گیر شدن دانش سلول های بنیادین این کتاب را نوشته تا سطح دانش جامعه بالا رود این کتاب را شدیدا به بچه های تجربی پیشنهاد می کنم آینده علم پزشکی را به زیبایی ترسیم می کند پزشکی باز ساختی، از بین رفتن مرز بین رشته ها و تلفیق پزشکی و مهندسی و... تولید علم جذاب است اما وقتی این علم در مرز دانش جهانی باشد و نفعش مستقیم به زندگی مردم برگردد لذت آن را چند برابر می کند علمی که دکتربهاروند تمام عمرش را روی آن گذاشت مدام در حال زایش و گسترش است و چنان درختی تنومند شده است که ریشه اش در زمین و میوه اش پربار و چه به جا او را پدر علم سلول های بنیادین نام نهادند. و من بر این باورم برای داشتن ایران قوی باید دانشمندانی همچون دکتر بهاروند، در همه عرصه ها داشته باشیم. 0 0 م. نظام آبادی 1404/3/31 آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری میلاد حبیبی هوجقان 4.1 31 حدود چند سال پیش فکر می کنم جزو اولین نفراتی بودم که کتاب تازه چاپ شده اش را خواندم آن زمان دانشجو بودم و در ذهنم پر از ایده و انگیزه شیرینی خواندن کتاب هنوز زیر زبانم بود که دنیا چرخ زد و در قامت یک معلم کتاب را به دانش آموزانم معرفی کردم و خودم هم برای بار دوم کتاب را خواندم دانش آموزانم از آن درس خوان های با انگیزه ای هستند که مطمئنم گره های کشورم در آینده نزدیک به دست آن ها باز می شود برای همین تصمیم گرفتم این مدل کتاب ها را به آن ها معرفی کنم تا مسیر درس خواندن و پیشرفت علمی و هدف گذاری برایشان روشن تر شود و محکمتر قدم در راه پیشرفت کشور بگذارند و اما کتاب... هر بخش از کتاب داستان یکی از اعضای شرکت را روایت می کند از خاطرات دانش آموزی، دانشجویی تا تاسیس شرکت هیچ وقت فکر نمی کردم دوربین هایی که هر روز بی تفاوت از کنارشان عبور می کنیم چنین گذشته جذابی داشته باشند اما از این بعد دوربین ها برای من نشانه تلاش اند و ناامید نشدن و یک کار تیمی قوی ... و نکته آخری که در این کتاب نظر مرا به خود جلب کرد آدمهایی بودند که راه را برای این جوان ها باز کردند این آدم ها شاید تعدادشان کم باشد اما همه جا هستند چه درمقام یک مسوول دولتی چه یک سرمایهگذار و حتی یک معلم... وما عجیب به این ادم های خوب در اطرافمان نیاز داریم و ما برای پیشرفت کشور عجیب به این آدم های خوب نیاز داریم 0 1 م. نظام آبادی 1402/3/25 خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون مریم قربان زاده 4.4 69 کتاب را به طور اتفاقی در دست بک دوست دیدم و امانت گرفتم و خواندم قصه زندگی قوماندان لشگر فاطمیون شاید خود شهید مرا به خواندن دعوت کرده بود کتاب بسیار زیبا بود لهجه و زندگی و فرهنگ افغان ها نکات تازه ای برایم داشت ودیدم نسبت به افغان های مهاجر عوض شد ... افعان هایی که دلتنگ خاک شان هستند اما جبر زمانه آن ها را مجبور به تحمل سختی مهاجرت کرده است... صبر و همراهی وتحمل بار زندگی همسر شهید برایم قابل تامل بود... عجب مردمی در خاک زیسته اند هر شهید زندگی پر فراز و نشیبی دارد تا به انتخاب و سعادت و عاقبت بخیری می رسد شهید توسلی ما را هم دعا کن 0 3 م. نظام آبادی 1402/3/18 شهید نوید: روایتی از زندگی شهید مدافع حرم نوید صفری مرضیه اعتمادی 4.3 23 موقع خواندن کتاب احساس می کنید در یکی از دیدارهای خانواده شهدا شرکت کرده اید و پای صحبت های مادر و خواهر شهید نشسته اید و از آن ها می خواهید از شهیدشان برایتان بگویند و شما دلتان را به شهید می سپارید ... همین قدر ساده و صمیمی دست نوشته های شهید به طور هنرمندانه ای در متن کتاب گنجانده شده است و رفتن و رسیدن را از زبان خود شهید برایمان شرح می دهد کتاب شهدا را خواندن هیچ گاه تکراری نمیشود هر شهید تذکری است و راهنمایی شهید نوید دست ما را هم بگیر 0 6 م. نظام آبادی 1402/2/28 شبیه فائضه حدادی 4.1 38 با خانم غفار حدادی از کتاب خط مقدم آشنا شدم آنقدر خط مقدم من را جذب کرد که بقیه کتاب های ایشون را هم خوندم سفرنامه های ایشون روان و دلنشین بود وقتی نویسنده کتاب شبیه را دیدم بدون هیچ تاملی شروع به خواندن کردم اما به نظرم کتاب قوی نبود داستان کشش لازم را نداشت و اطلاعاتی به خواننده اضافه نمی کرد تنها نوآوری کتاب فصل آخر بود که در مورد آینده نوشته شده بود که به نظر عمیق نبود.... در کل توصیه نمی کنم 0 1 م. نظام آبادی 1402/2/20 پس از بیست سال سلمان کدیور 4.6 189 کتاب پس از بیست سال را یک نفس سر کشیدم و جرعه جرعه در اعماق دلم نشست... کتاب پیرامون چنگ صفین نگارش شده از حال و هوای شام و کوفه و در آخر کتاب گریزی به عاشورا می زند تمام حوادث تاریخی این برهه را از گوشه و کنار خوانده بودم و با قلم سنگین تاریخ نویسان از بر بودم، اما در این کتاب زندگی کردم تک تک شخصیت ها در برابرم زنده شدند و خودم را در میان آن ها دیدم و مدام از خودم می پرسیدم اگر من در آنجا بودم چه می کردم... وقتی فضای آن روزها را درک کردم بسیاری از سوال هایم رنگ باختند و البته سوال های دیگری در دلم جوانه زدند.... باید بعد از این کتاب به سراغ نهج البلاغه رفت تا کلام امیرالمؤمنین را بهتر فهمید... 0 0 م. نظام آبادی 1402/1/27 توتو چان: دخترکی آن سوی پنجره تتسوکو کورویاناگی 4.1 48 با این کتاب لذت درس خواندن در یک مدرسه متفاوت را چشیدم مدرسه ای که به همه بچه ها با هر سطح از ظرفیت و استعداد اعتماد می کند و سعی می کند تجربه کردن را به آن ها بیاموزد. خلاقیت و فکرهای نو در این مدرسه زیاد است که به درس خواندن و مدرسه رفتن هیجان و نشاط می دهد. هنگام خواندن این کتاب یاد معلم ها و اساتیدم افتادم که متفاوت تدریس می کردند و در ذهن و دل های ما ماندگار شدند مثال های زیبا و ملموس این کتاب اهمیت تجربه کردن در تربیت فرزند را به من یاداور شد. 0 13