یادداشت شیما شمسی
1403/4/22
"این دفتر معجزه نمیکند!" امسال چهارمین سالی است که بولت ژورنال دارم. صفحه های زیادی حذف کرده ام. صفحه هایی اضافه کردم. اما با این وجود اول امسال وقتی داشتم روی اولین برگه ی دفترم نقشی از ۱۴۰۳ میزدم، شک کردم که واقعا این دفتر برایم کارایی داشته؟ یا صرفا برای شوآف و درنتیجه ی مقهورِ هنرهای پوچِ فجازی شدن؛ این دفتر را برگزیده ام؟ با خودم گفتم شاید مشکل از اینجاست که من از اساس فلسفه ی این دفتر را درک نکرده ام و تا نظرات سازنده اش را نخوانم، راه به جایی نمیبرم. از قضا دوسال پیش با یکی از دوستانم این کتاب را به صورت شریکی خریدیم و کتاب همه ی این دو سال دست او بود. او مجذوب این کتاب بود. این کتاب و دفترِ برساخته از مفاهیم این کتاب را همه جا با خود میبرد. شوقش هنگامی که میگفت: "این کتاب زندگی من را متحول کرده" آن حسِ حسادتِ زنانه ام را بدجور تحریک میکرد. اما درست زمانی که قصد کرده بود کتاب را به من بدهد، کتاب گم شد (اینم شانس مایه😶). به هر صورت تابستان امسال را گذاشتم تا این دفتر را بفهمم. برای اینکه زندگی من هم متحول شود؛ علاوه بر کتاب در دوره ی پیشرو خانم نجاری (مترجم کتاب) شرکت کردم. درنهایت عایدی من از کتاب: صفر😂. گفتن این حرف یحتمل به بولت ژورنالیست ها قدری شجاعت میخواهد. اما برای من که همه ی دانسته هایم از اینترنت باعث شد چهار سال مداوم چنین دفتری داشته باشم، هیچ چیز جدیدی نیفزود، جز یک سری جملات گرد و قلنبه (اگر نگوییم انگیزشی زرد). نویسنده برای توجیه چرایی دفتر؛ دست به هر مفهوم بولدشده ی امروزی میزند (از کمالگرایی تا وابیسابی و ایکیگای) و اینها را به گونه ای ناقص توضیح میدهد و درنهایت منظورش را هم نمیرساند. انگار تلاش کرده باشد همه ی کتاب های توسعه ی فردی و انگیزشی را ناشیانه خلاصه نویسی کند. من ابدا منکر فایده مندی این دفتر نیستم، چون بقول خانم نجاری در مقدمه ی کتاب: فکر نمیکنم این دفتر دیگر از زندگی ام بیرون برود. اما بیاید با خودمان روراست باشیم. نه دفتر و نه کتابِ این دفتر، معجزه نمیکنند. معجزه فقط و فقط توی چیزی ست که ما خیلی جلوتر از بولت ژورنالیست ها داشته ایم: محاسبه... شما هزاران هزار برنامه هم که بنویسید تا وقتی محاسبه نکنید کجای کارید و اصلا راه را درست رفته اید یا نه، فایده ندارد. پ.ن ۱: یکی از دوستان در پی یکی از نظرات منتقدانه ام به کتاب حین وارد کردن میزان پیشرفت صفحات مطالعه شده، نوشت: "یه سررسید بردارید و برنامه تونو بنویسید، اینا دیگه بقیه اش دیگه مارکتینگه" خیلی به این جمله اش فکر کردم. پ.ن ۲: توی خواب چیزای خوبی برای یادداشت کتاب ها بهم الهام میشن ولی به نوشتن در بیداری که میرسه اصلا از یادداشت راضی نیستم😶
(0/1000)
نظرات
1403/4/27
خیلی خوب نوشته بودی. مطمئن شدم این کتاب رو نمیخونم و از نخوندنش عذاب وجدان نگیرم. 😄
1
3
1403/4/27
دقیقا تا محاسبه نکنیم و تحلیل نکنیم که برنامهمون کجاش درسته کجاش غلط ، پیشرفت نمیکنیم
1
3
1403/4/27
دقیقا اصلا برنامه ریزی و سنجیدنش با همه که مهمه، بقیه ش یسری ریزه کاری فرعیه که اگه طرف اون دوتا نکته اول رو اجرا کرد، بقیه ش کم کم دستش میاد
0
1403/5/26
میدونید که ما توی اسلام بهترین روش برنامه ریزی رو داریم :) مشارطه مراقبه و محاسبه امام توی چهل حدیث اینهارو توضیح میده و بهترین مدل برنامه ریزی همین مدله البته این ساختار کلیه و انعطاف پذیره مشارطهها روزانه و هفتگی و ماهانه و فصلی و سالانه اند و همینطور مراقبهها و محاسبهها اراده این سه کار ،مهم ترین بخش ماجراست! اراده و عزم... که اگر این دو باشند فرقی نمیکند در بولت ژورنال باشد یا کاغذهای چرکنویس!
8
2
1403/5/27
ممنونم ازتون که به چنین نکته ظریف و مهمی اشاره کردین دقیقا بحث سر اراده اس، اراده اگه نباشه هیچ مدل برنامه ریزی ای بدردنمیخوره
1
1403/7/18
من کتابشو سه سال پیش خریدم و هنوز نخوندم...میگفتی برات میوردمش دختر. ولی دمت گرم اینو گفتی دیگه عذاب وجدانشو ندارم😍
1
1
شیما شمسی
1403/4/27
1