یادداشت joiboy
1404/6/5

📚جنگ تریاک؛ هفدهمین کتاب امسال من📚 اگر کمی در شبکههای اجتماعی بگردید، حتماً اسم جنگ تریاک یا The Poppy War به گوشتان خورده. کلی تعریف و تمجید از خفن بودن این کتاب میبینید. اما آیا واقعاً کتابیست درخور این همه ستایش؟ ابداً. حالا چرا؟ بهتان میگویم. 1️⃣:داستان و روایت: ابتدای کتاب با دختری یتیم و نهچندان خوشچهره در خانوادهای سختگیر مواجه میشویم که میخواهد به بزرگترین مدرسه کشور راه پیدا کند و درس بخواند. این آغاز مسیر اوست: تلاش برای رسیدن به مدرسه و درگیریهای دوران تحصیل. این روند تا صفحه ۱۵۰ ادامه دارد؛ جایی که تازه بخش اصلی داستان شروع میشود؛ یعنی همان جنگ. از آنجا به بعد همهچیز تغییر میکند. کتاب از نظر ایده واقعاً قوی بود؛ دختری یتیم و غریبه که میخواهد درس بخواند، اما ناگهان گرفتار جنگ میشود. ایده جذابیست، اما آیا نویسنده توانسته آن را درست پرورش دهد؟ اصلاً. زیادهگویی نویسنده طاقتفرساست. بسیاری از اطلاعاتی که در کتاب میخوانیم هیچ کاربردی ندارند. چند اتفاق کلیدی وجود دارد که در جلدهای بعدی مهم میشوند، اما نیمی از کتاب پر از توصیفات ناقص و اضافیست که تنها حوصله خواننده را سر میبرد. ✦ به گفته بسیاری از منتقدان، نقطه ضعف اصلی اثر نه در ایده، بلکه در اجرا و ریتم روایت است؛ چیزی که باعث میشود بار عاطفی و فلسفی داستان به هدر برود. به نظر من مشکل اصلی از همان آغاز طولانی و کشدار داستان میآید. اگر کتاب از دل جنگ شروع میشد و بعد به گذشته میرسید، ده برابر جذابتر میشد. جمعبندی و پایانبندی هم افتضاح بود که در ادامه توضیح میدهم. و جدا از همه این حرف ها جلد اول هیچ پایه ریزی برای جلد های بعدی نداشت که باعث ادامه داستان بشه. 2️⃣:شخصیتپردازی: شخصیتهای فرعی عملاً صفرند؛ نه آنها را میشناسیم و نه اهمیتی دارند. هیچکدام منطقی عمل نمیکنند و مدام خودشان را نقض میکنند؛ بهویژه شخصیت اصلی. میدانم نویسنده قصد داشته روند تغییر رین را از خلال جنگ و جنایت و خشونت نشان دهد، اما این مسیر اصلاً درست پردازش نشده. رین ثبات شخصیتی ندارد؛ جایی که باید کاری کند، نمیکند و برعکس. در پایان هم ناگهان بدون هیچ زمینه منطقی تغییر بزرگی میکند که برای من مسخره و غیرقابلباور بود. قرار بود تغییر تدریجی ببینیم، اما تغییر او ناگهانی، سریع و ناشیانه بود. حتی باید بگویم اوایل کتاب، رین شخصیت نسبتاً قابلقبولی داشت، اما هرچه پیش رفتیم، نهتنها خودش، بلکه هیچ شخصیت دیگری هم دوستداشتنی نبود. کتاب حتی یک شخصیت ندارد که مخاطب مشتاق پیگیری سرنوشتش باشد. 3️⃣:توصیفات: توصیفات بسیار ضعیفاند؛ یا اضافی و بیفایدهاند، یا سطحی و کمجان. اگر این بخشهای زائد را حذف کنید، کتاب شاید دویست صفحه بیشتر نداشته باشد. همین باعث میشود تصویرسازی ذهنی خواننده بهدرستی شکل نگیرد. بزرگترین ایراد در نبردهاست. اوایل نبردها نسبتاً خوب بودند، اما هرچه جلوتر رفتیم، بهشدت سطحی و کوتاه شدند. انگار نویسنده عجله دارد هرچه زودتر آنها را ببندد. هیچ خطری واقعی در نبردها حس نمیشود، و همین، هیجان را از بین میبرد. کوانگ اصلاً نبردنویس قابلی نیست. 4️⃣:هدف و نتیجهگیری: هدف اصلی کتاب نمایش چهره تاریک جنگ بود؛ و در این زمینه تا حدی موفق بود. اما از جایی به بعد این نمایش بیش از حد شد؛ انگار فقط میخواست مدام ثابت کند جنگ سیاه و وحشتناک است. اغراق در خشونت، خواندن را برای بسیاری آزاردهنده کرد؛ چیزی که بسیاری از کسانی که با آنها همخوانی میکردم هم به آن اشاره کردند. فراتر از این، کتاب هیچ پیام و هدف مشخصی ندارد. شاید قصد داشت نشان دهد «جنگ انسانها را تغییر میدهد»، اما همانطور که گفتم در این هم شکست خورد. نتیجه؟ هیچ. 5️⃣:دنیاسازی و سیستم جادویی: دنیاسازی بالقوه خوبی داشت اما نویسنده آن را رها کرد و وقتش را صرف جزئیات بیاهمیت نمود. تاریخچهای پیچیده و بیثمر نوشت تا فقط دانش تاریخی خود را به رخ بکشد. سیستم جادویی هم هیچ حد و مرزی ندارد؛ نقاط ضعف بهسرعت از بین میروند و قدرتها بیمنطق و بیقاعدهاند. همین مشکل در جلدهای بعدی بهمراتب بزرگتر میشود. جادویی که تنها نقطه قوت دارد و هیچ ضعفی ندارد، عملاً بیارزش است. 🛑نتیجهگیری🛑 🔻در کل بخواهم بگویم، این مجموعه بدترین تجربه کتابخوانی من بود، بهویژه پس از پایان فاجعهبارش. شاید برای کسی که تازه میخواهد وارد دنیای فانتزی شود، شروعی بد نباشد؛ اما اگر قبلاً چند مجموعه فانتزی خواندهاید، اصلاً به سراغش نروید. مطمئن باشید از آن لذت نخواهید برد.🔻 🟧🔴با نظراتم موافقی؟🔴🟧
(0/1000)
نظرات
1404/6/5
جدا برام عجیبه که اینجا رسما همه از جنگ تریاک بدشون میاد 😅 معمولا برام برعکسش اتفاق میافته، اینکه من از کتابی بدم میاد و بقیه خوششون میاد، بالاخره با اون طرف قضیه هم مواجه شدم 😄
2
3
1404/6/9
من این پیامتون رو الان دیدم اونم صرفا چون دوباره صفحه مرور رو باز کردم! کلا بهخوان قاطی کرده 🚶🏻♀️ @joi_boy
1
1404/6/5
البته این مجموعه در کل طوری نبود که بگم دوستش داشتم، ولی تقریبا به جز یکی دو مورد (مثلا در مورد شخصیت رین) با بقیه مواردی که گفتید مخالفم :) برداشتم از مرور این بود که سه جلد رو خوندید درسته؟
3
1
1404/6/9
ایضا این پیام 😅 خودم یه مرور مفصل براش نوشتم (البته الان دقیقا یادم نیست به چه نکاتی توش اشاره کرده بودم!). در مورد اینکه چرا مخالفم، نمیدونم چی میتونم بگم جز اینکه مخالفم 😅 شاید بگیم سلیقهست 🤷🏻♀️ @joi_boy
0
1404/6/5
با این بخش که پایه ریزی برای جلد بعدی نداشت خیلییی موافقم، عملا پایان جلد یک ،پایان داستان بود... وتقریبا همون مشکلاتی. که من باهاش داشتم رو شما هم اشاره کردین.
7
2
1404/6/5
جدی خیلی بد بود. مشکل اینجاست که از همخوانی هیچ کس از این کتاب راضی نیست. پس قطعا کتاب مشکلی داره.
1
1404/6/5
همخوانی ما به تنهایی میتونه کتاب را به زیر بکشه... اره واقعا آخر کار کسی رضایتی ازش ندارم و با توجه به نظرات، اصلا انتظار همچین چیزی نداشتم. @joi_boy
2
1404/6/6
چقدر تعجب کردم از امتیازتون!! من حوصله ام از اضافه گویی نویسنده سر نرفت ولی در کل تا حدی یادداشتون درسته شخصیت پردازی جلد دوم خیلی بیشتر پیشرفت میکنه اما موافقم منم خیلی با این قضیه مشکل داشتم الان فقط برای جلد یکه یا کل مجموعه ؟ کل مجموعه اینقدر ها هم داغون نیست
1
2
1404/6/9
با این قسمت که گفتین شخصیت پردازی کارکترهای فرعی عملا صفر هست مخالفم. جیانگ، کل گروه سایک، کیتای و حتی شخصیت پردازی سایر کارکترها جدیده و مطابق با دیالوگها و اعمالشونه. شخصیت رین واقعا افتضاح بود ولی من اینو به چشم ضعف نویسنده نمیبینم. بنظرم خامیها و حرکات غیرمنطقیش کاملا مطابق چیزی بود که باید ازش انتظار داشته باشیم. بالاخره قرار نیست که همه شخصیتهای اصلی خوش و خرم و عاقل و بالغ باشن!😅 ( البته شخصیت پردازی غیرمنطقی و افتضاح نیجا باعث میشه نتونم بگم که شخصیت پردازی نویسنده واقعا خوب بود.) درباره دانش تاریخی این چیزا هم؛ نگین لطفا که بیثمره! ما داریم رسما تاریخ وطن نویسنده رو در قالب دیگهای میبینیم. خصوصا تاثیر غرب بر روی آسیا! در باب نبردها (افتضاح خالص) و توصیفات(جز قسمتهای خشونتبارش که بنظرم واقعا مطابق ژانر و کامل توصیف شده بود) و اضافه گویی و مطابق نبودن داستان جلد اول و با دو جلد بعدی باهاتون موافقم.
2
0
1404/6/9
شخصیت پردازی ترکیبی از چندین چیز مثل باور پذیری، عمق روانی و تغییر و رشده. که هیچ کدوم رو نداشتن شخصیت ها. و در جواب مسئله بعدی شخصیت اگر دیوونه و مشکل دار باشه باید باور پذیر، منطقی بهش پرداخته باشه نویسنده که حتی بتونیم باهاش همزادپنداری هم بکنیم، که اینم نبود. دانش تاریخی نویسنده هم فقط در حد الهام از یه اتفاق بود که از هر کسی بر میاد و چیز خاصی نیست.
0
1404/6/9
جالبه که نبردها به نظر همه بد بوده 😅 برای من این رسما از معدود کتابهایی بود که جنگ توش «واقعی» بود، با همه بحثهای پشتیبانی و حرکت نیروها و غیره! نه اینکه مثلا صرفا یه صحنه چکاچک شمشیرها داشته باشیم و بگیم وای عجب جنگ رو خوب توصیف کرده :) مثال توصیف جنگ بسیار غیرواقعی بخوام بزنم الان جلد دوم ارباب حلقهها به ذهنم میرسه.
0
1404/6/11
وقتی نظرتون رو دیدم کمی تعجب کردم چون این کتاب همیشه جزو کتابهای برتر در مورد جنگ و دوستی هست با اینکه این کتاب رو نخوندم ولی دوستام همیشه بهم پیشنهادش میکردن ولی یه چیزی درون من هست که همیشه برای خوندنش مقاومت میکنه 😅 فعلا میخوام برم سراغ سندرسون عزیز (به قول یکی از دوستام اگه وارد دنیای سندرسون بشی هیچکس نمیتونه تو رو بیرون بکشه 😂 خدا به خیر بکنه 🙏🏼)
1
1
joiboy
1404/6/5
0