یادداشت سیده سارا حسینی
1401/7/10
3.3
371
(0/1000)
نظرات
1401/7/12
دقیقا. چقدر ما توی طاقچه جروبحث کردیم بر سر پایانش و چقدر طرفداران متعصب کتاب حمله کردن به ما :)
1
1
1401/7/12
ساده است دوست عزیز،چون این کتاب مُد شده؛ پس همه باید بخونن و بگم به به و چه چه که چه کتاب خوبی!
1
1
1401/8/29
تا جایی که یادمه، دنیا جوری شده که همه میخوان خودکشی کنن و هیچکس امیدی به زندگی نداره. مغازهای هست به اسم مغازهی خودکشی که توش وسایل مختلف برای خودکشی وجود داره. تو خونوادهای که این مغازه رو میگردونن، بچهای به دنیا میاد که برخلاف همه، امید زیادی به زندگی داره. کمکم این بچه روی بقیه تاثیر میذاره و اواخر داستان، مغازهی خودکشی تبدیل به کافه یا همچین چیزی(یادم نمونده) میشه. ولی خب داستان به بدترین و دور از ذهنترین طور ممکن تموم میشه. (چقد بد نوشتم🤦♀️)
0
1402/12/25
این مدل کتاب ها عمیق هستن و نیاز به فکر دارن اینکه صرفا انتظار دارین نتیجه گیری رو داخل دیس جلوتون سرو کنن غیر منطقیه شخصیت اصلی داستان درد و رنج زیادی رو تحمل میکرد اما برای شاد نگه بقیه اون رو بروز نمیداد با اینکه خانوادش فقط یاد گرفته بودن غمگین باشن حتی غم واقعی در وجودشون نبود این کتاب نشون میده که چجوری گاهی خودمون رو به غمگین بودن عادت میدیم و اینکه بقیه مجبور نیستن بخاطر غم ما تاوان پس بدن و انرژی منفی رو منتقل کنیم باید زاویه دیدتون رو عوض کنید بجای گارد گرفتن
1
2
1402/12/25
من انتظار ندارم نتیجه رو داخل دیس جلوم سرو کنن. این که آدم مشکلات زیادی داشته باشه اما جلوی بقیه چیزی از مشکلات و غصههاش بروز نده، به شجاعت زیادی نیاز داره. کسی که همچین قدرتی داره، کار بزدلانهای مثل خودکشی رو انجام نمیده.
0
1402/12/25
خودکشی آلن نمادی از غمی که تحمل میکرد بود مشخصا قصد نویسنده تشویق به خودکشی نبوده من طرفدار این کتاب نیستم اتفاقا در طول داستان حوصلم سر میرفت ولی پایان و مفهوم انتقالی داستان به دلم نشست مشکلم با نظر شما این هستش که چون پایان رو دوست نداشتید کل کتاب رو زیر سوال میبرید!
2
1401/7/13
0