بریده کتابهای نرجس رخشانی نرجس رخشانی 1402/10/20 تاوان عاشقی محمدعلی جعفری 4.0 75 صفحۀ 43 وقتی از زیر بمباران و مرگ حتمی نجات پیدا می کنی رقیق می شوی. معنویتی وصف نشدنی راه می افتد توی رگ هایت. خدا را نزدیک تر می بینی؛ در آغوشت. 0 8 نرجس رخشانی 1402/10/13 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 145 این یکی از بَدیای لیوس بود. تو ووتن که بودیم همه جور سوال خصوصی از آدم می پرسید ولی همون سوالا رو از خودش که میپرسیدی عصبانی می شد. یکی از اشکالای این روشنفکرا و آدمای باهوش اینه که درباره ی چیزی حرف نمیزنن مگه اینکه مهارِ قضیه، دست خودشون باشه. همیشه می خوان وقتی خودشون خفه شدن تو هم خفه شی و وقتی خودشون می رن تو اتاق شون تو هم بری . تو ووتن هم که بود بدش می اومد بعد از حرفای اون، ما بشینیم گپ بزنیم _قشنگ میشد فهمید_ منظورم من و بچه های دیگهس. اونم تو اتاق یکی دیگه. لیوس از این کار متنفر بود. همیشه دوست داشت بعدِ حرفاش همه برگردن اتاقاشون و خفهشن، از خود راضی، از این می ترسید که حرفِ کسِ دیگه جالب تر و هوشمندانه تر باشه. 0 9 نرجس رخشانی 1402/10/12 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 135 قضیه اینه که وقتی دخترا از کسی خوش شون بیاد،هر چقدرم طرف پست و حرومزاده باشه، باز می گن پسره کمبود عاطفی داره. برعکس اگه از یکی خوش شون نیاد، هر چقدرم پسره خوب باشه می گن پسره از خود راضیه. حتا دخترای خیلی باهوشم این جوری ان. 0 2 نرجس رخشانی 1402/10/1 باغ های معلق؛ تجربه چهارسال محاصره به روایت هفت زن سوری سمیه عالمی 3.4 21 صفحۀ 105 چقدر ذلیل بودند که با کشتن دختر بچه های بی دفاع احساس پیروزی می کردند. این عدالت نبود! آن ها با اسلحه به جنگ ما می آمدند؛ اما ما فقط قلم و دفتر و کتاب داشتیم. ما گرسنه و تشنه بودیم و بی دارو و آن ها سیر و سیراب و در فراوانی و رفاه. فکر میکنم در این جبهه ی نابرابر، ما حتی اگر کشته می شدیم، باز هم برنده بودیم. 0 2 نرجس رخشانی 1402/10/1 باغ های معلق؛ تجربه چهارسال محاصره به روایت هفت زن سوری سمیه عالمی 3.4 21 صفحۀ 1 در هیچ کجای دنیا نمیتوانی مدرسه و کودکان را بزنی و حس کنی خیلی قوی هستی بلکه بیشتر این نشان حقارت و کوچکی توست. 0 0 نرجس رخشانی 1402/10/1 باغ های معلق؛ تجربه چهارسال محاصره به روایت هفت زن سوری سمیه عالمی 3.4 21 صفحۀ 167 اما این یک حقیقت است که مردم یک شهر جنگ زده، زمان جنگ با امیدهایشان زندگی میکنند و بعد از جنگ، با حسرت هایشان. 0 1 نرجس رخشانی 1402/9/18 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 159 صفحۀ 208 ای برادرها؟ خواهرها! قلب های تان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید. زیرا که عشق، چون عقاب است. بالا می پرد و دور؛ بی اعتنا به حقیرانِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه می پرد و سنگین. جز مُردار، به هیچ چیز نمی اندیشد. برای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط. برای لاشخور، خوب ترین، جسدی ست متلاشی…. 0 6 نرجس رخشانی 1402/5/7 داستان راستان جلد 2 مرتضی مطهری 4.6 15 صفحۀ 56 امام علی (ع): زنده بودن این است که غالب و فاتح باشید هرچند به بهای مردن تمام شود، و مردن این است که مغلوب و زیردست باشید هرچند زنده بمانید. 1 16
بریده کتابهای نرجس رخشانی نرجس رخشانی 1402/10/20 تاوان عاشقی محمدعلی جعفری 4.0 75 صفحۀ 43 وقتی از زیر بمباران و مرگ حتمی نجات پیدا می کنی رقیق می شوی. معنویتی وصف نشدنی راه می افتد توی رگ هایت. خدا را نزدیک تر می بینی؛ در آغوشت. 0 8 نرجس رخشانی 1402/10/13 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 145 این یکی از بَدیای لیوس بود. تو ووتن که بودیم همه جور سوال خصوصی از آدم می پرسید ولی همون سوالا رو از خودش که میپرسیدی عصبانی می شد. یکی از اشکالای این روشنفکرا و آدمای باهوش اینه که درباره ی چیزی حرف نمیزنن مگه اینکه مهارِ قضیه، دست خودشون باشه. همیشه می خوان وقتی خودشون خفه شدن تو هم خفه شی و وقتی خودشون می رن تو اتاق شون تو هم بری . تو ووتن هم که بود بدش می اومد بعد از حرفای اون، ما بشینیم گپ بزنیم _قشنگ میشد فهمید_ منظورم من و بچه های دیگهس. اونم تو اتاق یکی دیگه. لیوس از این کار متنفر بود. همیشه دوست داشت بعدِ حرفاش همه برگردن اتاقاشون و خفهشن، از خود راضی، از این می ترسید که حرفِ کسِ دیگه جالب تر و هوشمندانه تر باشه. 0 9 نرجس رخشانی 1402/10/12 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 135 قضیه اینه که وقتی دخترا از کسی خوش شون بیاد،هر چقدرم طرف پست و حرومزاده باشه، باز می گن پسره کمبود عاطفی داره. برعکس اگه از یکی خوش شون نیاد، هر چقدرم پسره خوب باشه می گن پسره از خود راضیه. حتا دخترای خیلی باهوشم این جوری ان. 0 2 نرجس رخشانی 1402/10/1 باغ های معلق؛ تجربه چهارسال محاصره به روایت هفت زن سوری سمیه عالمی 3.4 21 صفحۀ 105 چقدر ذلیل بودند که با کشتن دختر بچه های بی دفاع احساس پیروزی می کردند. این عدالت نبود! آن ها با اسلحه به جنگ ما می آمدند؛ اما ما فقط قلم و دفتر و کتاب داشتیم. ما گرسنه و تشنه بودیم و بی دارو و آن ها سیر و سیراب و در فراوانی و رفاه. فکر میکنم در این جبهه ی نابرابر، ما حتی اگر کشته می شدیم، باز هم برنده بودیم. 0 2 نرجس رخشانی 1402/10/1 باغ های معلق؛ تجربه چهارسال محاصره به روایت هفت زن سوری سمیه عالمی 3.4 21 صفحۀ 1 در هیچ کجای دنیا نمیتوانی مدرسه و کودکان را بزنی و حس کنی خیلی قوی هستی بلکه بیشتر این نشان حقارت و کوچکی توست. 0 0 نرجس رخشانی 1402/10/1 باغ های معلق؛ تجربه چهارسال محاصره به روایت هفت زن سوری سمیه عالمی 3.4 21 صفحۀ 167 اما این یک حقیقت است که مردم یک شهر جنگ زده، زمان جنگ با امیدهایشان زندگی میکنند و بعد از جنگ، با حسرت هایشان. 0 1 نرجس رخشانی 1402/9/18 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 159 صفحۀ 208 ای برادرها؟ خواهرها! قلب های تان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید. زیرا که عشق، چون عقاب است. بالا می پرد و دور؛ بی اعتنا به حقیرانِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه می پرد و سنگین. جز مُردار، به هیچ چیز نمی اندیشد. برای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط. برای لاشخور، خوب ترین، جسدی ست متلاشی…. 0 6 نرجس رخشانی 1402/5/7 داستان راستان جلد 2 مرتضی مطهری 4.6 15 صفحۀ 56 امام علی (ع): زنده بودن این است که غالب و فاتح باشید هرچند به بهای مردن تمام شود، و مردن این است که مغلوب و زیردست باشید هرچند زنده بمانید. 1 16