بریده‌های کتاب میدوری

جهنم چیزی‌ست که خودت خلقش می‌کنی

کتاب ها مرا به جاهایی می برند که در هیچ موقعیت دیگری نمی توانستم به آنجا بروم

نباید وقتمونو برای چیزایی تلف کنیم که شاید یه روزی اتفاق بیفتن یا شایدم هیچ وقت اتفاق نیفتن

مطمئناً زمان می تواند همه زخم ها یا دست کم بیشتر زخم ها را التیام ببخشد.

امیدوارم بتوانم از آدم هایی که مثل مین می‌ مانند، عبور کنم

«اخطار»کلمه خاصی است،کلمه ای که معلولا وقتی بتوان از چیزی دوری کرد،از ان استفاده میشود.

متیو اینجا خفته است؛به عشق همه زیست

«از مرگ نمی‌ترسم.هیچ فرقی با خوابیدن نداره.مثل اینکه مُردن رو هر شب تمرین می‌کنیم.»

«ساده بخوام بگم بهشت هیچ وقت مدت طولانی باقی نمی مونه»

و دو دلیل وجود دارد که چرا بهشتِ موجودات برگی شکل از میان رفت و انبوه موجوداتی که یکدیگر را می‌کشتند باقی ماندند: تنوع و رقابت.

راز ها باعث می‌شوند آدم آسیب پذیر شود. آسیب پذیری هم چیزی است که باعث می‌شود آدم منزوی شود.

نفرت یک انتخاب است. اما عشق این طور نیست.

آدم ها آن‌قدر که ما گاهی دوست داریم آن‌ها را پیچده فرض کنیم، پیچده نیستند.

«اگر بتونی به عقب نگاه کنی و متوجه اشتباهت بشی از نظر من ترسو نیستی.»

یه زندگی سراسر کثافت چه فرقی با مردن داره؟وقتی دلت نمی‌خواد صبحا از خواب بیدار بشی...

گاهی ترس از شجاعت بیشتر به دردمون میخوره. فقط بد برامون معنی کرده‌ن، اما بذار معنی جدیدشو بهت بگم:ترس بخشی لازم از زندگی روزمره‌ست.

تنها چیزی که اعصابم را آرام میکند حمام طولانی است.