بریده‌های کتاب نِگـآر رفیعی؛

تو دستِ کم کمی شبیه خود باش در این زمان که هیچ کس خودش نیست..

آدما همیشه با چیزایی که دوستشون دارن،امتحان میشن؛

خوشا تقدس محراب وار ابرویش که در برابر آن خم شده ست مژگانش🌙

غمت مباد غمِ روزگار می گذرد..

ایرانی نبودم. از خاور دور از سرزمین خورشید تابان،ژاپن آمده بودم اما غرور شکسته شده ام در هیروشیما و ناکازاکی را اینجا، هزار کیلومتر دور تر از سرزمین مادری ام بازیافتم..

"ما هر چه گفته ایم از جنگ بوده است، اما ما جنگ را نگفتیم،ما جنگ را تنها شنیده ایم یا از ورای فاصله.. از دور دیده ایم" 🇵🇸(:

"من عاشقِ او بودم و او عاشقِ او بود"

-به یک دیگر مهر بورزید، اما از مهر بند نسازید. بگذارید که مِهر دریای مواجی باشد در میانِ دو سـاحلِ روحِ شما..(:

برگرد پشت پنجره در نور قد بکش.. گلخانه ی تو نیست،شکافِ پیاده رو🌱

صبوری کنید خاتون جان!صبوری کنید که خدا حواسش به دل صابران هست،این آشفته بازار این گونه نمی ماند..