بریدههای کتاب هستی هستی 1403/12/22 آن ها به اسب ها شلیک می کنند هوراس مکوی 3.7 6 صفحۀ 36 0 10 هستی 1403/10/26 کلکسیونر جان فولز 3.5 44 صفحۀ 263 چیزی که عاشقش هستی عشق خودت است. این من نیستم که به فکرش هستی، حسی است که به من داری .. 0 13 هستی 1403/6/25 کتاب ابزار فانی: شهر ارواح گمشده ۵ جلد 1 کاساندرا کلر 5.0 0 صفحۀ 29 وقتی خودت،خودت رو سرزنش کنی، دیگه اهمیتی نداره که دیگران سرزنشت نمیکنن 0 31 هستی 1403/6/23 ملکه ی آب انبار فریده خرمی 3.6 1 صفحۀ 14 پدر،غول کم حرف ناشناختهای بود،ساکن دورترین شهر زمین و من کوچک ترین و بی دست و پا ترین عروسک پارچهای دنیا. 0 17 هستی 1403/6/21 فرزندان خون و استخوان تومی ادیمی 3.5 6 صفحۀ 397 اگه می دونستم فقط با به لبخند جذاب میشه حواست رو پرت کرد،مدتها پیش امتحانش میکردم 0 24 هستی 1403/5/28 زن کش (1922) استیون کینگ 4.1 12 صفحۀ 191 می گویند خودکشی کنندهها و قاتلها به جهنم می روند، اگر چنین باشد،برایم جای آشنایی است، چون هشت سال گذشته را آنجا بودم. 0 37 هستی 1403/5/10 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 453 «این حماقت انسانهاست که تاریخ رو می سازه..» 0 32 هستی 1403/5/8 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 277 انسان تمایل شدیدی به جنگ دارد همیشه میخواهد جنگ راه بیندازد و برای شروع جنگ، چه بهانهای بهتر از وجود تفاوتها؟ 0 33 هستی 1403/5/7 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 217 برای نجات دادن دیگران اول باید خودتو نجات بدی 0 28 هستی 1403/4/22 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 22 نمیفهمیدم چرا باید بخاطر اینکه بقیه از من بدبخت تر هستند، سپاسگزار باشم و چرا اگر میخواستم بدبخت نباشم، ناشکر حساب می شدم.. 2 22 هستی 1403/4/22 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 12 چیزی که نمیدانست این بود که من هم روحیهام را باخته بودم اما آن قدر خسته بودم که توان بروزش را نداشته باشم. 0 15 هستی 1403/4/13 جوینده جلد 1 امین فرد 4.4 7 صفحۀ 42 «یک جوینده همیشه باید پشتش امن باشه و رو به خطر بخوابه» 0 24 هستی 1403/4/13 جوینده جلد 1 امین فرد 4.4 7 صفحۀ 41 این که به هر قیمتی زنده بمونی مهم نیست، این که با چه کیفیتی زندگی کنی مهمه؛ 0 23 هستی 1403/4/3 شهر شیشه ای کاساندرا کلر 4.6 1 صفحۀ 283 «تمام چیزهای ترسناک همیشه بد نبودند» 0 37 هستی 1403/3/30 صومعه درخت پرتقال سامانتا شانون 4.4 4 صفحۀ 496 «رُزهای زیبا،همیشه از دونههای زشت به وجود می آن.» 2 31 هستی 1403/3/30 صومعه درخت پرتقال سامانتا شانون 4.4 4 صفحۀ 491 وقتی که تاریخ نمی تونه حقیقت رو روشن کنه، افسانه پاش به دل داستان باز میشه.. 0 34 هستی 1403/3/25 شهر شیشه ای کاساندرا کلر 4.6 1 صفحۀ 43 آدم ها خوب یا بد به دنیا نیومدهن.شاید با گرایش به یه سمت به دنیا اومده باشن،اما مهم اینه که چطور زندگی میکنن و با چه آدم های آشنا میشن؛ 1 32 هستی 1403/3/8 کرس ماریسا مییر 4.6 4 صفحۀ 212 «قول میدم،نذارم بدون اینکه لحظهی عاشقانه رو تجربه کنی،بمیری» 0 35 هستی 1403/2/31 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.7 8 صفحۀ 67 میتوانی مجذوبم باشی،می توانی تمام شب را برایم شعر بگویی، میتوانم سیم مشاعرت را به نازترین آواها بنوازم، آهنگین ترین کلمات از گلویت جاری شوند، اما سودای داشتن مرا نداشته باش. 0 22 هستی 1403/2/30 چه شد که شاه الف هیم از قصه ها متنفر شد؟ - جلد 3.5 از مجموعهٔ پادشاه پریان هالی بلک 4.6 10 صفحۀ 139 به او گفت:«وقتشه که آیندهت رو انتخاب کنی» اما آینده را نمی شود انتخاب کرد. فقط باید مسیری را انتخاب کنی که نمیدانی راه به کجا می برد. مسیری تو را به هیولایی می رساند که بدنت را می درد مسیر دیگری قلبت را سنگی یا آتشین یا شیشه ای میکند. 0 17
بریدههای کتاب هستی هستی 1403/12/22 آن ها به اسب ها شلیک می کنند هوراس مکوی 3.7 6 صفحۀ 36 0 10 هستی 1403/10/26 کلکسیونر جان فولز 3.5 44 صفحۀ 263 چیزی که عاشقش هستی عشق خودت است. این من نیستم که به فکرش هستی، حسی است که به من داری .. 0 13 هستی 1403/6/25 کتاب ابزار فانی: شهر ارواح گمشده ۵ جلد 1 کاساندرا کلر 5.0 0 صفحۀ 29 وقتی خودت،خودت رو سرزنش کنی، دیگه اهمیتی نداره که دیگران سرزنشت نمیکنن 0 31 هستی 1403/6/23 ملکه ی آب انبار فریده خرمی 3.6 1 صفحۀ 14 پدر،غول کم حرف ناشناختهای بود،ساکن دورترین شهر زمین و من کوچک ترین و بی دست و پا ترین عروسک پارچهای دنیا. 0 17 هستی 1403/6/21 فرزندان خون و استخوان تومی ادیمی 3.5 6 صفحۀ 397 اگه می دونستم فقط با به لبخند جذاب میشه حواست رو پرت کرد،مدتها پیش امتحانش میکردم 0 24 هستی 1403/5/28 زن کش (1922) استیون کینگ 4.1 12 صفحۀ 191 می گویند خودکشی کنندهها و قاتلها به جهنم می روند، اگر چنین باشد،برایم جای آشنایی است، چون هشت سال گذشته را آنجا بودم. 0 37 هستی 1403/5/10 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 453 «این حماقت انسانهاست که تاریخ رو می سازه..» 0 32 هستی 1403/5/8 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 277 انسان تمایل شدیدی به جنگ دارد همیشه میخواهد جنگ راه بیندازد و برای شروع جنگ، چه بهانهای بهتر از وجود تفاوتها؟ 0 33 هستی 1403/5/7 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 217 برای نجات دادن دیگران اول باید خودتو نجات بدی 0 28 هستی 1403/4/22 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 22 نمیفهمیدم چرا باید بخاطر اینکه بقیه از من بدبخت تر هستند، سپاسگزار باشم و چرا اگر میخواستم بدبخت نباشم، ناشکر حساب می شدم.. 2 22 هستی 1403/4/22 دختر آن سوی آینه الیستا آقایی 3.4 3 صفحۀ 12 چیزی که نمیدانست این بود که من هم روحیهام را باخته بودم اما آن قدر خسته بودم که توان بروزش را نداشته باشم. 0 15 هستی 1403/4/13 جوینده جلد 1 امین فرد 4.4 7 صفحۀ 42 «یک جوینده همیشه باید پشتش امن باشه و رو به خطر بخوابه» 0 24 هستی 1403/4/13 جوینده جلد 1 امین فرد 4.4 7 صفحۀ 41 این که به هر قیمتی زنده بمونی مهم نیست، این که با چه کیفیتی زندگی کنی مهمه؛ 0 23 هستی 1403/4/3 شهر شیشه ای کاساندرا کلر 4.6 1 صفحۀ 283 «تمام چیزهای ترسناک همیشه بد نبودند» 0 37 هستی 1403/3/30 صومعه درخت پرتقال سامانتا شانون 4.4 4 صفحۀ 496 «رُزهای زیبا،همیشه از دونههای زشت به وجود می آن.» 2 31 هستی 1403/3/30 صومعه درخت پرتقال سامانتا شانون 4.4 4 صفحۀ 491 وقتی که تاریخ نمی تونه حقیقت رو روشن کنه، افسانه پاش به دل داستان باز میشه.. 0 34 هستی 1403/3/25 شهر شیشه ای کاساندرا کلر 4.6 1 صفحۀ 43 آدم ها خوب یا بد به دنیا نیومدهن.شاید با گرایش به یه سمت به دنیا اومده باشن،اما مهم اینه که چطور زندگی میکنن و با چه آدم های آشنا میشن؛ 1 32 هستی 1403/3/8 کرس ماریسا مییر 4.6 4 صفحۀ 212 «قول میدم،نذارم بدون اینکه لحظهی عاشقانه رو تجربه کنی،بمیری» 0 35 هستی 1403/2/31 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.7 8 صفحۀ 67 میتوانی مجذوبم باشی،می توانی تمام شب را برایم شعر بگویی، میتوانم سیم مشاعرت را به نازترین آواها بنوازم، آهنگین ترین کلمات از گلویت جاری شوند، اما سودای داشتن مرا نداشته باش. 0 22 هستی 1403/2/30 چه شد که شاه الف هیم از قصه ها متنفر شد؟ - جلد 3.5 از مجموعهٔ پادشاه پریان هالی بلک 4.6 10 صفحۀ 139 به او گفت:«وقتشه که آیندهت رو انتخاب کنی» اما آینده را نمی شود انتخاب کرد. فقط باید مسیری را انتخاب کنی که نمیدانی راه به کجا می برد. مسیری تو را به هیولایی می رساند که بدنت را می درد مسیر دیگری قلبت را سنگی یا آتشین یا شیشه ای میکند. 0 17