بریدههای کتاب سید حسن عمادی سید حسن عمادی 2 روز پیش پری ستاره ها (مجموعه غزل) قادر طهماسبی 4.3 1 صفحۀ 129 0 0 سید حسن عمادی 2 روز پیش پری ستاره ها (مجموعه غزل) قادر طهماسبی 4.3 1 صفحۀ 129 عشق گلپیرا به باغ افراشت چون افرا مرا/ بشکنم، قامت اگر در پیش طوفان تا کنم 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/21 شرح صدر: مجموعه شعر محمدجواد شاهمرادی 0.0 1 صفحۀ 97 0 7 سید حسن عمادی 1403/12/21 شرح صدر: مجموعه شعر محمدجواد شاهمرادی 0.0 1 صفحۀ 79 شبی که آمدی، آن شیخ با خودش میگفت/ چراغ خویش بیفکن، رسیده انسانت// سید اکبر سلیمانی 0 3 سید حسن عمادی 1403/12/21 تلخی ایام: گزیده شعر پروین اعتصامی ساعد باقری 0.0 صفحۀ 50 0 3 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 57 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 56 سمتِ درویشی بیشباهت به هیچهایک و کولهگردی نیست، فقط کشکول و تبرزین و خرقه جای خود را به کولهپشتی دادهاند. توی ادبیات فارسی که بگردی، در مذمتِ درویشهای آویزان و تنبل داستان زیاد هست، درست مثل حرفهای امروزی دربارهی مفتخوریِ هیپیها و هیچهایکرها. اما از من بپرسی، اینطور به جاده زدنْ آموختنِ مقامِ حاجتمندی است. حاجتمند غَره نمیتواند باشد. 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 41 آدم جهانگرد را هیچچیز به اندازهی روند ویزا گرفتن آزار نمیدهد چون او میداند مرزی وجود ندارد. چون او دیده که مردم ملیتهای مختلفْ درست مثل هم غمگین میشوند و مثل هم میخندند. میداند که نگرانی، رنج یا عشق پشت مرزهای اروپا، آمریکا یا ژاپن منتظر ویزا نمیایستند. 0 3 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 35 تصادفی نیست که بعد از این همه سفر به مرگ رسیدهام. برگشتهام سر جای اولم. مرگ همیشه آنجا جلوی چشمم بوده است. ما، در بزرگداشت مرگ، قصه را مقدس میکنیم. از همان اول، به تهش رسیدهایم. چیز دیگری برای از دست دادن نداریم. 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/6 گزیده شعر محمدعلی بهمنی فاطمه سالاروند 4.5 2 صفحۀ 64 0 0 سید حسن عمادی 1403/11/21 ماه و ماهی: مجموعه غزل علیرضا بدیع 3.1 5 صفحۀ 37 جانبهلب گشتیم و بااینحال عشق از دل نرفت/ میزبان از خانه بیرون رفته، مهمان مانده است 0 1 سید حسن عمادی 1403/11/21 ماه و ماهی: مجموعه غزل علیرضا بدیع 3.1 5 صفحۀ 31 رنگ دنیا را گرفتم، از خودم شرمنده ام/ شیشه ی عطرم ولی از بوی بد آکنده ام// کم نخواهد کرد اشکم چیزی از بار گناه/ من که خود آگاهم از سنگینی پرونده ام// دشمنی حاجت روا شد، ای بخشکد اشک من/ دوستی رنجیده شد، ای وا بماند خنده ام// مِی زده ابلیس از خون سرم هفتاد سال/ نِی زده با هفت بند استخوان دنده ام// بازگشتم تا ببندی بال هایم را به شوق/ بارالها! باز کن در را به رویم.. بنده ام! 0 0 سید حسن عمادی 1403/10/20 گچ پژ محسن رضوانی 3.9 28 صفحۀ 5 شب قدری، مصحفت را چارطاق بار کردم روبهروی صورت. روضهخوان یک دقیقه آنتراکت داد هر چه حاجت داریم جاری کنیم روی زبان. ورپریده -از خجالت یا هر چیز دیگری- بند آمده بود. از آنجا که میدانستم و کتابم را میخوانی، همۀ آنچه بنا بود آنجا به زبان بیاورم اینجا برایت مینویسم: قربانک إنی کنت من الچاکرین. 0 2 سید حسن عمادی 1403/10/20 گچ پژ محسن رضوانی 3.9 28 صفحۀ 49 فقط -جان عزیزت -معلوم دارمان کن نقش دارچین ها به هم ریخته یا برای همه ی همساده ها، عوض "یا حسن" نوشته بودی "یا محسن" ؟ 0 4 سید حسن عمادی 1403/10/13 آری اینچنین بود برادر علی شریعتی 3.9 8 صفحۀ 1 تجربه به من آموخته است که همه جا- در کتابها، آدمها، آیهها، روایتها، آثار و افکار و بیشتر، در جامعه و تاریخ- به دنبال «گمشده ها» و «متهم ها» باشم؛ چه، بیشتر ارزشها را در چیزهایی یافتهام که کمتر مطرح است، زیرا ارزشها را یا «کتمان» میکند و یا اگر نتوانستند، «بدنام» 0 3
بریدههای کتاب سید حسن عمادی سید حسن عمادی 2 روز پیش پری ستاره ها (مجموعه غزل) قادر طهماسبی 4.3 1 صفحۀ 129 0 0 سید حسن عمادی 2 روز پیش پری ستاره ها (مجموعه غزل) قادر طهماسبی 4.3 1 صفحۀ 129 عشق گلپیرا به باغ افراشت چون افرا مرا/ بشکنم، قامت اگر در پیش طوفان تا کنم 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/21 شرح صدر: مجموعه شعر محمدجواد شاهمرادی 0.0 1 صفحۀ 97 0 7 سید حسن عمادی 1403/12/21 شرح صدر: مجموعه شعر محمدجواد شاهمرادی 0.0 1 صفحۀ 79 شبی که آمدی، آن شیخ با خودش میگفت/ چراغ خویش بیفکن، رسیده انسانت// سید اکبر سلیمانی 0 3 سید حسن عمادی 1403/12/21 تلخی ایام: گزیده شعر پروین اعتصامی ساعد باقری 0.0 صفحۀ 50 0 3 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 57 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 56 سمتِ درویشی بیشباهت به هیچهایک و کولهگردی نیست، فقط کشکول و تبرزین و خرقه جای خود را به کولهپشتی دادهاند. توی ادبیات فارسی که بگردی، در مذمتِ درویشهای آویزان و تنبل داستان زیاد هست، درست مثل حرفهای امروزی دربارهی مفتخوریِ هیپیها و هیچهایکرها. اما از من بپرسی، اینطور به جاده زدنْ آموختنِ مقامِ حاجتمندی است. حاجتمند غَره نمیتواند باشد. 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 41 آدم جهانگرد را هیچچیز به اندازهی روند ویزا گرفتن آزار نمیدهد چون او میداند مرزی وجود ندارد. چون او دیده که مردم ملیتهای مختلفْ درست مثل هم غمگین میشوند و مثل هم میخندند. میداند که نگرانی، رنج یا عشق پشت مرزهای اروپا، آمریکا یا ژاپن منتظر ویزا نمیایستند. 0 3 سید حسن عمادی 1403/12/10 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 صفحۀ 35 تصادفی نیست که بعد از این همه سفر به مرگ رسیدهام. برگشتهام سر جای اولم. مرگ همیشه آنجا جلوی چشمم بوده است. ما، در بزرگداشت مرگ، قصه را مقدس میکنیم. از همان اول، به تهش رسیدهایم. چیز دیگری برای از دست دادن نداریم. 0 0 سید حسن عمادی 1403/12/6 گزیده شعر محمدعلی بهمنی فاطمه سالاروند 4.5 2 صفحۀ 64 0 0 سید حسن عمادی 1403/11/21 ماه و ماهی: مجموعه غزل علیرضا بدیع 3.1 5 صفحۀ 37 جانبهلب گشتیم و بااینحال عشق از دل نرفت/ میزبان از خانه بیرون رفته، مهمان مانده است 0 1 سید حسن عمادی 1403/11/21 ماه و ماهی: مجموعه غزل علیرضا بدیع 3.1 5 صفحۀ 31 رنگ دنیا را گرفتم، از خودم شرمنده ام/ شیشه ی عطرم ولی از بوی بد آکنده ام// کم نخواهد کرد اشکم چیزی از بار گناه/ من که خود آگاهم از سنگینی پرونده ام// دشمنی حاجت روا شد، ای بخشکد اشک من/ دوستی رنجیده شد، ای وا بماند خنده ام// مِی زده ابلیس از خون سرم هفتاد سال/ نِی زده با هفت بند استخوان دنده ام// بازگشتم تا ببندی بال هایم را به شوق/ بارالها! باز کن در را به رویم.. بنده ام! 0 0 سید حسن عمادی 1403/10/20 گچ پژ محسن رضوانی 3.9 28 صفحۀ 5 شب قدری، مصحفت را چارطاق بار کردم روبهروی صورت. روضهخوان یک دقیقه آنتراکت داد هر چه حاجت داریم جاری کنیم روی زبان. ورپریده -از خجالت یا هر چیز دیگری- بند آمده بود. از آنجا که میدانستم و کتابم را میخوانی، همۀ آنچه بنا بود آنجا به زبان بیاورم اینجا برایت مینویسم: قربانک إنی کنت من الچاکرین. 0 2 سید حسن عمادی 1403/10/20 گچ پژ محسن رضوانی 3.9 28 صفحۀ 49 فقط -جان عزیزت -معلوم دارمان کن نقش دارچین ها به هم ریخته یا برای همه ی همساده ها، عوض "یا حسن" نوشته بودی "یا محسن" ؟ 0 4 سید حسن عمادی 1403/10/13 آری اینچنین بود برادر علی شریعتی 3.9 8 صفحۀ 1 تجربه به من آموخته است که همه جا- در کتابها، آدمها، آیهها، روایتها، آثار و افکار و بیشتر، در جامعه و تاریخ- به دنبال «گمشده ها» و «متهم ها» باشم؛ چه، بیشتر ارزشها را در چیزهایی یافتهام که کمتر مطرح است، زیرا ارزشها را یا «کتمان» میکند و یا اگر نتوانستند، «بدنام» 0 3