بریده‌ای از کتاب و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد اثر مهزاد الیاسی بختیاری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 35

تصادفی نیست که بعد از این همه سفر به مرگ رسیده‌ام. برگشته‌ام سر جای اولم. مرگ همیشه آن‌جا جلوی چشمم بوده است. ما، در بزرگداشت مرگ، قصه را مقدس می‌کنیم. از همان اول، به تهش رسیده‌ایم. چیز دیگری برای از دست دادن نداریم.

تصادفی نیست که بعد از این همه سفر به مرگ رسیده‌ام. برگشته‌ام سر جای اولم. مرگ همیشه آن‌جا جلوی چشمم بوده است. ما، در بزرگداشت مرگ، قصه را مقدس می‌کنیم. از همان اول، به تهش رسیده‌ایم. چیز دیگری برای از دست دادن نداریم.

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.