بریدههای کتاب عرفان اکبری عرفان اکبری دیروز سیاست ارسطو 3.5 0 صفحۀ 273 بیشتر کشورهایی که بیگانگان را خواه به هنگام بنیادگذاری خود و خواه پس از آن به سرزمین خود پذیرفتهاند با آشوب و ناامنی روبهرو شدهاند. 0 0 عرفان اکبری دیروز سیاست ارسطو 3.5 0 صفحۀ 269 هنگامی که فرمانروایان گستاخی کنند و فقط در پی سود خویش باشند، مردم نه همان بر ایشان بلکه بر سازمان و قوانینی که به ایشان قدرت میدهد میشورند. آزمندی فرمانروایان گاه به صورت غصب اموال خصوصی و گاه به شکل تجاوز به خزانهٔ ملت جلوه میکند. 0 0 عرفان اکبری دیروز سیاست ارسطو 3.5 0 صفحۀ 267 هر کس که کار خود را بر نهاد نادرست و آیین ناخوش آغاز کند، به فرجامی درست و خوش نتواند رسید. 0 0 عرفان اکبری 1404/5/29 رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید (داستان هایی از نویسندگان معاصر روس) آبتین گلکار 3.3 13 صفحۀ 125 یک روز بهاری ماه مارس بود، ولی هوا لنینیترین شکل ممکن را داشت: پشت پنجره همانند ماه نوامبر مهی به سیاهیِ نیمتنههای ملوانان انقلابی در فضا معلق بود که از لابهلای آن به زحمت شبحی از «هایل هیتلرِ» جرثقیل به چشم میخورد. 0 0 عرفان اکبری 1404/5/29 رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید (داستان هایی از نویسندگان معاصر روس) آبتین گلکار 3.3 13 صفحۀ 124 احمقانه است که بخواهیم دنبال مقصر بگردیم. هر حکمی دژخیم مناسب خود را پیدا میکند و هر یک از ما شریک کشتارهای جمعی هستیم. در این جهان همهچیز در هم تنیده شده و نمیتوان روابط علت و معلولی را بازسازی کرد. چه کسی میداند، شاید هنگامی که ما در مترو جایمان را به فلان پیرزن بدذات میدهیم، در حقیقت کودکان زنگبار را به گرسنگی محکوم میکنیم. دامنهی بصیرت و مسئولیت ما بسیار محدود است و همهی علل و دلایل در نهایت در ناشناختهها فرو میروند و به زمان آفرینش جهان بر میگردند. 0 0 عرفان اکبری 1404/5/2 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.6 12 صفحۀ 10 خود را مصلوب تابوت و گهوارهای یافت که با تقلایی دردمندانه میخواهد تن خویش را از آنها برهاند تا سرانجام آن را- عریان، بی هیچ نشانی از هویت، عاری از هر آن چه نابایست است- به دست مردهشوران، آنان که غضبناک و خاموش در پیشزمینهی شلوغی از شکنجهگران و دباغان اوامر را گردن مینهند برساند، آن گاه است که بی هیچ نشانی از ترحم ناچار به مشاهدهی حال و روز دیگران خواهد شد، بی آن که بخت آن را داشته باشد بار دیگر به زندگی باز گردد، چون سرانجام در آن لحظه است که خواهد فهمید همهی عمر با عدهای متقلب که ورقهایشان را از پیش نشانه گذاشته بودهاند طرف بوده و آنان همانهایی هستند که در نهایت تنها چیزی را که برای نجات خویش دارد از چنگش در خواهند آورد... 0 0 عرفان اکبری 1404/5/2 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.6 12 صفحۀ 158 تو این طویله به دنیا میآیم، مثل خوک تو کثافت خودمون غلت میزنیم، آخرش هم سر در نمیآریم این همه این ور و اون رو زدن و شاخ به شاخ شدن با مشکلات که آخرش یا به طغار غذا ختم میشه یا به این که دم غروب نعشمون بیفته رو تخت چه فایدهای داره. 0 0 عرفان اکبری 1404/2/27 مجمع الوحوش عطیه عطارزاده 3.4 14 صفحۀ 42 گفتمش از طبیب جماعت خوشم میآید. مثال زالویند. از زخم ارتزاق میکنند. سیر بشوند پس میافتند. گفتم ناحق نگویم فیالحال هر چه دارم هم از همین جماعت است. 0 1 عرفان اکبری 1404/2/27 مجمع الوحوش عطیه عطارزاده 3.4 14 صفحۀ 134 گفت: به چیزی دل نبند که تا خُردی درد زیاد میبینی که خردکان درخت دردند الیالابد در این خاک. 0 0 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 114 یکی از جملات سِر فرانسیس بیکن که بسیار نقل شده است - از جستارش،((دربارهٔ مطالعات)) - در رابطه با خواندن کتابهاست: ((بعضی از کتابها را باید چشید، بعضی را باید بلعید و تعداد کمی را باید جوید و هضم کرد؛ یعنی کتاب هایی وجود دارند که باید تنها بخشی از آنها را خواند؛ سایر کتابها را باید کامل خواند، اما نه با کنجکاوی؛ و اندک کتابهایی وجود دارند که باید آنها را کامل و با شکیبایی و توجه خواند)). 0 0 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 80 آدمها به شتاب میخوانند زیرا نمیخواهند بخوانند، بلکه میخواهند خوانده باشند. 0 0 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 77 دروغ گفتن خطاست، اما چیزی که بیش از آن خطاست خواندن کتابهایی است که دوست ندارید بخوانید. 0 2 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 76 آنچه میخوانید و چطور خواندن آن است که اهمیت دارد، نه سرعت تمام کردن کتاب. 0 2 عرفان اکبری 1403/5/3 روزگار سخت چارلز دیکنز 4.1 3 صفحۀ 322 لوئیزا سر خود را روی بالش او گذاشت. موهای او صورت تام را پوشانده بود مثل این که بخواهد او را از تمام دنیا، غیر از خودش، حفظ کند. 0 9 عرفان اکبری 1403/4/21 وابی سابی: برای هنرمندان، شاعران، فیلسوفان و دیزاینرها لئونارد کارن 3.0 0 صفحۀ 20 در حوزهٔ زیباییشناسی، عقل همواره تابع ادراک است. 0 1 عرفان اکبری 1403/4/19 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.4 19 صفحۀ 86 بهنظرش این روزها همه عطش دانستن داشتند و میخواستند همهچیز را بدانند و احساس میکردند که میتوانند از تمام پیچیدگیها سر در بیاورند، انگار که بصیرت گوشهای به انتظارشان نشسته باشد. درحالی که عنان کل امور در دست ما نیست و آگاهی از بارِ درد و رنج آدم نمیکاهد. بهترین راهی که میتوان در این زندگی پیشه کرد این است که به دل آن بزنیم، درست مثل باد که از میان شاخهها میگذرد، اینکه رنج ببریم، تا زمانی که به مرتبهٔ نیستی برسیم یا اینکه رنج خود را به دوش بکشیم. 0 18 عرفان اکبری 1403/1/21 روزگار سخت چارلز دیکنز 4.1 3 صفحۀ 116 من از زبالهدان به زمین آمدهام؛ 0 1 عرفان اکبری 1402/9/7 دختری به نام نل چارلز دیکنز 3.9 6 صفحۀ 187 واقعاً چهطور است که اگر لحظهٔ آخر همدیگر را نبینیم راحتتر جدا میشویم و با وجود اینکه در عمل، توان دل کندن و رفتن را داریم، نمیتوانیم در کلام بدرود بگوییم؟ 0 1 عرفان اکبری 1402/9/7 دختری به نام نل چارلز دیکنز 3.9 6 صفحۀ 343 بامزه نیست! نمایش ما خیلی آرام و ... چه میگویند؟ شماتیک؟ نه ... کلاسیک! خیلی آرام و کلاسیک است. کتک کاری و جفتک پرانی و ماژ و موژ و لیچار گفتن تو کار ما نیست، مثل آن پانچ عزیزتان! همیشه همان کار خودمان را میکنیم، آرام و خونسرد و بانزاکت. همه چیزش طبیعی است و اگر مجسمه های مومی ما حرف میزدند و راه میرفتند، بعید بود بفهمی آدم نیستند. نمیخواهم زیادهروی کنم و بگویم مجسمههای مومی با آدم زنده مو نمیزنند، اما آدم زنده زیاد دیدهام که عین مومیها بوده! 0 1 عرفان اکبری 1402/9/1 دختری به نام نل چارلز دیکنز 3.9 6 صفحۀ 216 با گذشت زمان، هر چند غمش سبکتر نشد و هروقت که میآمد قبرستان غمگینتر هم میشد، اما توانست تحمل کند و آن قدر آمد و رفت تا درد تبدیل شد به لذتی مذهبی و باشکوه، همراه این درد هم حس وظیفه ای آمد که یاد گرفت دوستش بدارد. 0 12
بریدههای کتاب عرفان اکبری عرفان اکبری دیروز سیاست ارسطو 3.5 0 صفحۀ 273 بیشتر کشورهایی که بیگانگان را خواه به هنگام بنیادگذاری خود و خواه پس از آن به سرزمین خود پذیرفتهاند با آشوب و ناامنی روبهرو شدهاند. 0 0 عرفان اکبری دیروز سیاست ارسطو 3.5 0 صفحۀ 269 هنگامی که فرمانروایان گستاخی کنند و فقط در پی سود خویش باشند، مردم نه همان بر ایشان بلکه بر سازمان و قوانینی که به ایشان قدرت میدهد میشورند. آزمندی فرمانروایان گاه به صورت غصب اموال خصوصی و گاه به شکل تجاوز به خزانهٔ ملت جلوه میکند. 0 0 عرفان اکبری دیروز سیاست ارسطو 3.5 0 صفحۀ 267 هر کس که کار خود را بر نهاد نادرست و آیین ناخوش آغاز کند، به فرجامی درست و خوش نتواند رسید. 0 0 عرفان اکبری 1404/5/29 رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید (داستان هایی از نویسندگان معاصر روس) آبتین گلکار 3.3 13 صفحۀ 125 یک روز بهاری ماه مارس بود، ولی هوا لنینیترین شکل ممکن را داشت: پشت پنجره همانند ماه نوامبر مهی به سیاهیِ نیمتنههای ملوانان انقلابی در فضا معلق بود که از لابهلای آن به زحمت شبحی از «هایل هیتلرِ» جرثقیل به چشم میخورد. 0 0 عرفان اکبری 1404/5/29 رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید (داستان هایی از نویسندگان معاصر روس) آبتین گلکار 3.3 13 صفحۀ 124 احمقانه است که بخواهیم دنبال مقصر بگردیم. هر حکمی دژخیم مناسب خود را پیدا میکند و هر یک از ما شریک کشتارهای جمعی هستیم. در این جهان همهچیز در هم تنیده شده و نمیتوان روابط علت و معلولی را بازسازی کرد. چه کسی میداند، شاید هنگامی که ما در مترو جایمان را به فلان پیرزن بدذات میدهیم، در حقیقت کودکان زنگبار را به گرسنگی محکوم میکنیم. دامنهی بصیرت و مسئولیت ما بسیار محدود است و همهی علل و دلایل در نهایت در ناشناختهها فرو میروند و به زمان آفرینش جهان بر میگردند. 0 0 عرفان اکبری 1404/5/2 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.6 12 صفحۀ 10 خود را مصلوب تابوت و گهوارهای یافت که با تقلایی دردمندانه میخواهد تن خویش را از آنها برهاند تا سرانجام آن را- عریان، بی هیچ نشانی از هویت، عاری از هر آن چه نابایست است- به دست مردهشوران، آنان که غضبناک و خاموش در پیشزمینهی شلوغی از شکنجهگران و دباغان اوامر را گردن مینهند برساند، آن گاه است که بی هیچ نشانی از ترحم ناچار به مشاهدهی حال و روز دیگران خواهد شد، بی آن که بخت آن را داشته باشد بار دیگر به زندگی باز گردد، چون سرانجام در آن لحظه است که خواهد فهمید همهی عمر با عدهای متقلب که ورقهایشان را از پیش نشانه گذاشته بودهاند طرف بوده و آنان همانهایی هستند که در نهایت تنها چیزی را که برای نجات خویش دارد از چنگش در خواهند آورد... 0 0 عرفان اکبری 1404/5/2 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.6 12 صفحۀ 158 تو این طویله به دنیا میآیم، مثل خوک تو کثافت خودمون غلت میزنیم، آخرش هم سر در نمیآریم این همه این ور و اون رو زدن و شاخ به شاخ شدن با مشکلات که آخرش یا به طغار غذا ختم میشه یا به این که دم غروب نعشمون بیفته رو تخت چه فایدهای داره. 0 0 عرفان اکبری 1404/2/27 مجمع الوحوش عطیه عطارزاده 3.4 14 صفحۀ 42 گفتمش از طبیب جماعت خوشم میآید. مثال زالویند. از زخم ارتزاق میکنند. سیر بشوند پس میافتند. گفتم ناحق نگویم فیالحال هر چه دارم هم از همین جماعت است. 0 1 عرفان اکبری 1404/2/27 مجمع الوحوش عطیه عطارزاده 3.4 14 صفحۀ 134 گفت: به چیزی دل نبند که تا خُردی درد زیاد میبینی که خردکان درخت دردند الیالابد در این خاک. 0 0 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 114 یکی از جملات سِر فرانسیس بیکن که بسیار نقل شده است - از جستارش،((دربارهٔ مطالعات)) - در رابطه با خواندن کتابهاست: ((بعضی از کتابها را باید چشید، بعضی را باید بلعید و تعداد کمی را باید جوید و هضم کرد؛ یعنی کتاب هایی وجود دارند که باید تنها بخشی از آنها را خواند؛ سایر کتابها را باید کامل خواند، اما نه با کنجکاوی؛ و اندک کتابهایی وجود دارند که باید آنها را کامل و با شکیبایی و توجه خواند)). 0 0 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 80 آدمها به شتاب میخوانند زیرا نمیخواهند بخوانند، بلکه میخواهند خوانده باشند. 0 0 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 77 دروغ گفتن خطاست، اما چیزی که بیش از آن خطاست خواندن کتابهایی است که دوست ندارید بخوانید. 0 2 عرفان اکبری 1404/1/8 لذت خواندن در عصر حواس پرتی آلن جاکوبز 3.6 12 صفحۀ 76 آنچه میخوانید و چطور خواندن آن است که اهمیت دارد، نه سرعت تمام کردن کتاب. 0 2 عرفان اکبری 1403/5/3 روزگار سخت چارلز دیکنز 4.1 3 صفحۀ 322 لوئیزا سر خود را روی بالش او گذاشت. موهای او صورت تام را پوشانده بود مثل این که بخواهد او را از تمام دنیا، غیر از خودش، حفظ کند. 0 9 عرفان اکبری 1403/4/21 وابی سابی: برای هنرمندان، شاعران، فیلسوفان و دیزاینرها لئونارد کارن 3.0 0 صفحۀ 20 در حوزهٔ زیباییشناسی، عقل همواره تابع ادراک است. 0 1 عرفان اکبری 1403/4/19 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.4 19 صفحۀ 86 بهنظرش این روزها همه عطش دانستن داشتند و میخواستند همهچیز را بدانند و احساس میکردند که میتوانند از تمام پیچیدگیها سر در بیاورند، انگار که بصیرت گوشهای به انتظارشان نشسته باشد. درحالی که عنان کل امور در دست ما نیست و آگاهی از بارِ درد و رنج آدم نمیکاهد. بهترین راهی که میتوان در این زندگی پیشه کرد این است که به دل آن بزنیم، درست مثل باد که از میان شاخهها میگذرد، اینکه رنج ببریم، تا زمانی که به مرتبهٔ نیستی برسیم یا اینکه رنج خود را به دوش بکشیم. 0 18 عرفان اکبری 1403/1/21 روزگار سخت چارلز دیکنز 4.1 3 صفحۀ 116 من از زبالهدان به زمین آمدهام؛ 0 1 عرفان اکبری 1402/9/7 دختری به نام نل چارلز دیکنز 3.9 6 صفحۀ 187 واقعاً چهطور است که اگر لحظهٔ آخر همدیگر را نبینیم راحتتر جدا میشویم و با وجود اینکه در عمل، توان دل کندن و رفتن را داریم، نمیتوانیم در کلام بدرود بگوییم؟ 0 1 عرفان اکبری 1402/9/7 دختری به نام نل چارلز دیکنز 3.9 6 صفحۀ 343 بامزه نیست! نمایش ما خیلی آرام و ... چه میگویند؟ شماتیک؟ نه ... کلاسیک! خیلی آرام و کلاسیک است. کتک کاری و جفتک پرانی و ماژ و موژ و لیچار گفتن تو کار ما نیست، مثل آن پانچ عزیزتان! همیشه همان کار خودمان را میکنیم، آرام و خونسرد و بانزاکت. همه چیزش طبیعی است و اگر مجسمه های مومی ما حرف میزدند و راه میرفتند، بعید بود بفهمی آدم نیستند. نمیخواهم زیادهروی کنم و بگویم مجسمههای مومی با آدم زنده مو نمیزنند، اما آدم زنده زیاد دیدهام که عین مومیها بوده! 0 1 عرفان اکبری 1402/9/1 دختری به نام نل چارلز دیکنز 3.9 6 صفحۀ 216 با گذشت زمان، هر چند غمش سبکتر نشد و هروقت که میآمد قبرستان غمگینتر هم میشد، اما توانست تحمل کند و آن قدر آمد و رفت تا درد تبدیل شد به لذتی مذهبی و باشکوه، همراه این درد هم حس وظیفه ای آمد که یاد گرفت دوستش بدارد. 0 12