بریدههای کتاب درسا درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 57 شاهین سیاه را به پایتخت آمریکا بردند تا به عنوان رهبر شورشیها در برابر چشمهای تماشاگران کنجکاو بایستد؛ اما او در برابر سفیدها شروع به سخنرانی کرد:«من هیچ خطایی نکردهام که باعث خجالت یک سرخپوست شوم. من با سفیدهایی جنگیدم که سال به سال، قدم به قدم، با دروغ و فریب جلو میآمدند تا زمینهای ما را از چنگمان بیرون بکشند. اگر یک سرخپوست مثل شما دروغگو باشد، از قبیله اخراج میشود تا گرگها او را بدرند. مردان سفید معلمان بدی هستند. آنها به سرخپوستها لبخند میزنند تا گمراهشان کنند. با سرخپوستها دست میدهند تا فریبشان دهند. آنها مانند مار به میان ما خزیدند و ما را مسموم کردند.» 0 0 درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 14 یکی از سرخپوستها که از علاقه عجیب تازهواردها به این فلز زرد تعجب کرده بود، علت آن را از کورتز سوال کرد. کورتز یک دستش را روی قلبش گذاشت و گفت:«تمام مردم ما به یک بیماری مبتلا هستند، یک بیماری قلبی که فقط با طلا درمان میشود.» 0 0 درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 11 «وقتی اسپانیاییها سرخپوستان را با چاقو مجروح میکردند و یا تکههایی از بدن آنها را میبریدند تا تیزی شمشیرهایشان را امتحان کنند، هیچ فکر بدی در سر نداشتند... . روزی دو نفر از این هموطنان به دو نوجوان سرخپوست رسیدند که هر کدام یک طوطی داشتند. آنها طوطیها را گرفتند و سر نوجوانها را بریدند؛ به همین سادگی... فقط برای تفریح... زنهایی که در مزارع کار میکردند غذایشان آنقدر کم و بد بود که هیچ شیری نداشتند تا به نوزادانشان بدهند. بسیاری از آنها که از گریهٔ کودکشان ناامید و درمانده میشدند، او را در آب خفه میکردند» 0 2 درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 9 او سپس صاحبان این سرزمین(بومیان امریکا) را این گونه توصیف میکند:«به قدری خام و سادهاند و دربارهٔ دارایی خود آنقدر سخاوتمندند که اگر کسی ندیده باشد، باور نمیکند. اگر چیزی از آنها بخواهید هیچگاه «نه» نخواند گفت. حتی برعکس، مایلند هر چیزی را که دارند با دیگران تقسیم کنند.» 0 2 درسا 1404/6/17 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 صفحۀ 55 به رسمیت شناختن تفاوتهای فرهنگی میتواند مبنای شکلگیری جامعهٔ عدالتمحور باشد اما اگر در همین حد باقی بماند_شکلی از تصدیق فرهنگی بدون بازتوزیع منابع اقتصادی و سیاسی_فقط نوعی لفاظی است که در پیرنگ تاریخ تأثیری نمیگذارد؛ تلاشی کلامی است برای پر کردن جای خالیِ جبرانِ مادیِ خسارت با شگردها و خدعههای گفتمانی و آیینی. 0 8 درسا 1404/6/17 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 صفحۀ 54 در زندگی واقعی، تغییر فهمِ جمعی برای دگرگونیهای بزرگ ضروری است اما تغییر فهم، در سطح فردی انسانها، غرورشکن است و اساس وجودشان را آشفته میکند. 0 27 درسا 1404/6/15 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 صفحۀ 32 رمان قلبی به این سپیدی، اثر خابیر ماریاسِ اسپانیایی، این طور شروع میشود:«نمیخواستم بدانم اما حالا دیگر میدانم.» در دل این «نمیخواستم بدانم» یک جور «از قبل میدانستم» نهفته است. تغییر بنیادینِ ناشی از بازشناختن فقط با انباشتِ دانش ممکن میشود؛ دانشی که داشتهایم اما با آن رودررو نشدهایم. به همین سبب است که اسمش را گذاشتهایم باز-شناختن، آنا-گنوریسیس: دوباره شناختن، دوباره دانستن. 0 24 درسا 1404/4/15 شیوه مناظرات انبیا و امام صادق (ع) فاطمه حسینی میرصفی 5.0 1 صفحۀ 247 استادی که خود به گفتارش تردید دارد و یا بدان عقیده ندارد، نمیتواند در دل و روح شاگرد تأثیر کند و او را معتقد سازد، و شاید عیب بزرگ تعلیمات عصر ما همین است که غالباً مبلغانی میخواهند به مردم عقیده و ایمان بیاموزند که خود از نظر وجدان درونی فاقد آن هستند. 0 1 درسا 1404/4/15 شیوه مناظرات انبیا و امام صادق (ع) فاطمه حسینی میرصفی 5.0 1 صفحۀ 242 تو برای اینکه آفریننده جهان را ندیدهای، او را انکار میکنی و اگر دیده بودی، انکار نمیکردی. مگر تو بر تمام جهان احاطه کامل داری و تمام عوالم را دیدهای؟ شاید خدا در مقام و موضعی که تو ندیدهای، وحود داشته باشد. اینکه میگویی گمان میکنم در ماورای آسمانها نباشد، دلیل عجز توست. چون به نبود خداوند یقین نداری، و اگر قادر به تحصیل یقین بودی، این طور تعبیر نمیکردی، و عاقل چیزی را که دلیلی بر نفی آن ندارد، انکار نمیکند. 0 1 درسا 1404/4/4 شیوه مناظرات انبیا و امام صادق (ع) فاطمه حسینی میرصفی 5.0 1 صفحۀ 41 بهترین راه عرضه نظرات از طریق مواجهه و نقادی آنهاست. 0 2 درسا 1404/3/30 پروژه ی پدری عقیل بهرا 3.9 44 صفحۀ 107 رنجهای پدرها انگار همین چیزهای به ظاهر ساده و معمولیست، بدون آن که هیچ بهشتی زیر پایشان باشد. 0 9 درسا 1404/3/25 پروژه ی پدری عقیل بهرا 3.9 44 صفحۀ 11 0 1
بریدههای کتاب درسا درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 57 شاهین سیاه را به پایتخت آمریکا بردند تا به عنوان رهبر شورشیها در برابر چشمهای تماشاگران کنجکاو بایستد؛ اما او در برابر سفیدها شروع به سخنرانی کرد:«من هیچ خطایی نکردهام که باعث خجالت یک سرخپوست شوم. من با سفیدهایی جنگیدم که سال به سال، قدم به قدم، با دروغ و فریب جلو میآمدند تا زمینهای ما را از چنگمان بیرون بکشند. اگر یک سرخپوست مثل شما دروغگو باشد، از قبیله اخراج میشود تا گرگها او را بدرند. مردان سفید معلمان بدی هستند. آنها به سرخپوستها لبخند میزنند تا گمراهشان کنند. با سرخپوستها دست میدهند تا فریبشان دهند. آنها مانند مار به میان ما خزیدند و ما را مسموم کردند.» 0 0 درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 14 یکی از سرخپوستها که از علاقه عجیب تازهواردها به این فلز زرد تعجب کرده بود، علت آن را از کورتز سوال کرد. کورتز یک دستش را روی قلبش گذاشت و گفت:«تمام مردم ما به یک بیماری مبتلا هستند، یک بیماری قلبی که فقط با طلا درمان میشود.» 0 0 درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 11 «وقتی اسپانیاییها سرخپوستان را با چاقو مجروح میکردند و یا تکههایی از بدن آنها را میبریدند تا تیزی شمشیرهایشان را امتحان کنند، هیچ فکر بدی در سر نداشتند... . روزی دو نفر از این هموطنان به دو نوجوان سرخپوست رسیدند که هر کدام یک طوطی داشتند. آنها طوطیها را گرفتند و سر نوجوانها را بریدند؛ به همین سادگی... فقط برای تفریح... زنهایی که در مزارع کار میکردند غذایشان آنقدر کم و بد بود که هیچ شیری نداشتند تا به نوزادانشان بدهند. بسیاری از آنها که از گریهٔ کودکشان ناامید و درمانده میشدند، او را در آب خفه میکردند» 0 2 درسا 2 روز پیش راهپیمایی اشک ها جلد 5 مهدی میرکیایی 4.5 24 صفحۀ 9 او سپس صاحبان این سرزمین(بومیان امریکا) را این گونه توصیف میکند:«به قدری خام و سادهاند و دربارهٔ دارایی خود آنقدر سخاوتمندند که اگر کسی ندیده باشد، باور نمیکند. اگر چیزی از آنها بخواهید هیچگاه «نه» نخواند گفت. حتی برعکس، مایلند هر چیزی را که دارند با دیگران تقسیم کنند.» 0 2 درسا 1404/6/17 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 صفحۀ 55 به رسمیت شناختن تفاوتهای فرهنگی میتواند مبنای شکلگیری جامعهٔ عدالتمحور باشد اما اگر در همین حد باقی بماند_شکلی از تصدیق فرهنگی بدون بازتوزیع منابع اقتصادی و سیاسی_فقط نوعی لفاظی است که در پیرنگ تاریخ تأثیری نمیگذارد؛ تلاشی کلامی است برای پر کردن جای خالیِ جبرانِ مادیِ خسارت با شگردها و خدعههای گفتمانی و آیینی. 0 8 درسا 1404/6/17 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 صفحۀ 54 در زندگی واقعی، تغییر فهمِ جمعی برای دگرگونیهای بزرگ ضروری است اما تغییر فهم، در سطح فردی انسانها، غرورشکن است و اساس وجودشان را آشفته میکند. 0 27 درسا 1404/6/15 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 صفحۀ 32 رمان قلبی به این سپیدی، اثر خابیر ماریاسِ اسپانیایی، این طور شروع میشود:«نمیخواستم بدانم اما حالا دیگر میدانم.» در دل این «نمیخواستم بدانم» یک جور «از قبل میدانستم» نهفته است. تغییر بنیادینِ ناشی از بازشناختن فقط با انباشتِ دانش ممکن میشود؛ دانشی که داشتهایم اما با آن رودررو نشدهایم. به همین سبب است که اسمش را گذاشتهایم باز-شناختن، آنا-گنوریسیس: دوباره شناختن، دوباره دانستن. 0 24 درسا 1404/4/15 شیوه مناظرات انبیا و امام صادق (ع) فاطمه حسینی میرصفی 5.0 1 صفحۀ 247 استادی که خود به گفتارش تردید دارد و یا بدان عقیده ندارد، نمیتواند در دل و روح شاگرد تأثیر کند و او را معتقد سازد، و شاید عیب بزرگ تعلیمات عصر ما همین است که غالباً مبلغانی میخواهند به مردم عقیده و ایمان بیاموزند که خود از نظر وجدان درونی فاقد آن هستند. 0 1 درسا 1404/4/15 شیوه مناظرات انبیا و امام صادق (ع) فاطمه حسینی میرصفی 5.0 1 صفحۀ 242 تو برای اینکه آفریننده جهان را ندیدهای، او را انکار میکنی و اگر دیده بودی، انکار نمیکردی. مگر تو بر تمام جهان احاطه کامل داری و تمام عوالم را دیدهای؟ شاید خدا در مقام و موضعی که تو ندیدهای، وحود داشته باشد. اینکه میگویی گمان میکنم در ماورای آسمانها نباشد، دلیل عجز توست. چون به نبود خداوند یقین نداری، و اگر قادر به تحصیل یقین بودی، این طور تعبیر نمیکردی، و عاقل چیزی را که دلیلی بر نفی آن ندارد، انکار نمیکند. 0 1 درسا 1404/4/4 شیوه مناظرات انبیا و امام صادق (ع) فاطمه حسینی میرصفی 5.0 1 صفحۀ 41 بهترین راه عرضه نظرات از طریق مواجهه و نقادی آنهاست. 0 2 درسا 1404/3/30 پروژه ی پدری عقیل بهرا 3.9 44 صفحۀ 107 رنجهای پدرها انگار همین چیزهای به ظاهر ساده و معمولیست، بدون آن که هیچ بهشتی زیر پایشان باشد. 0 9 درسا 1404/3/25 پروژه ی پدری عقیل بهرا 3.9 44 صفحۀ 11 0 1