معرفی کتاب پروژه ی پدری اثر عقیل بهرا

پروژه ی پدری

پروژه ی پدری

عقیل بهرا و 16 نفر دیگر
3.9
67 نفر |
36 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

119

خواهم خواند

53

شابک
9786226194440
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1400/6/1

توضیحات

کتاب پروژه ی پدری، نویسنده عقیل بهرا.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به پروژه ی پدری

پست‌های مرتبط به پروژه ی پدری

یادداشت‌ها

          یک هدیه خوب برای تازه پدرها
میلیاردها میلیارد آدم در طول تاریخ تجربه پدر شدن را داشته‌اند. تجربه‌ای به ظاهر تکراری. اما قطعاً برای هرکدام از آنها تجربه‌ای منحصربه‌فرد بوده. این نکته بدیهی است که حتی تجربه فرزند اول هم با بقیه فرزندان متفاوت است. یک فرزند که با حضورش خانواده را غافلگیر کرده یا یک فرزند ناخواسته. حتی دختردار شدن و پسردار شدن هم حس و حال متفاوتی دارد. این کتاب روایت تعدادی از این پدرهاست. پدرهایی که اکثراً برای اولین بار فرزنددار شدن را تجربه کرده‌اند.
تجربه‌هایی که هیچ‌کدام شبیه دیگری نیست.
گاهی همراه با ترس است، گاه اشتیاق و گاه...
این کتاب را به عنوان هدیه به چند نفر که تازه پدر شده بودند یا در آستانه‌ی پدر شدن بودند  دادم.
برای مقابله با ترس‌ها یا آماده شدن برای چالش‌ها... و درک شیرینی‌های پدر شدن.
اما خواندنش برای خانم‌ها هم خالی از لطف نیست و شاید حتی جذاب‌تر باشد. آشنایی با یک دنیای مردانه.
گویا راویان این کتاب همه دست به قلم هستند  و همین دست به قلم بودن باعث شده روایت‌ها شکل داستانی بگیرند. 
داستان‌گونگی وقایع به جذابیت روایت‌ها کمک کرده.

        

11

          خواندن «پروژه پدری» را به همه توصیه می‌کنم.
به آقایان تا ببینند تنها آن‌ها نیستند که به برخی مشکلات می‌اندیشند و از آن رنج می‌برند. تا ببینند این حرف نزدن و خودخوری کردن مختص آن‌ها نیست.
تا ببینند افراد دیگری نیز دغدغه‌هایی مشترک از این جنس با آن‌ها دارند.

و به خانم‌ها از آن جهت که ببینند این وجود‌های سنگی بی‌روح، این موجودات ساکت و گوشه‌گیر، این انسان‌های همیشه در آرامش و بی‌خیالی، در درونشان چه می‌گذرد و چه آتش‌فشانی در آن‌ها غلیان می‌کند.

خواندن کتاب مرا یاد یک مثل انداخت.
می‌گویند مادرها چون مداد در طول رشد فرزندانشان با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند و قدشان کوتاه و کوتاه تر می‌شود. اثر رنج به خوبی در چهره‌شان هویداست. داد می‌زنند، گریه می‌کنند با خواهرها و فامیل و دوستانشان در مورد مشکلاتشان سخن می‌گویند.
اما پدرها مثل خودکاری هستند که بدنه‌اش مات است. همواره می‌نویسند و دم بر نمی‌آورند، ولی به یکباره بدون آن‌که متوجه شوید کی و چگونه جوهرشان تمام شده از نوشتن باز می‌ایستند.

آری، مردها هم دل دارند، ولو دردشان را به کسی نگویند، ولو گریه نکنند، ولو از سختی‌ها گله و شکایت نکنند.
        

5